باختیم؛ حتی اگر برنده باشیم

می‌دانید چه چیزی داغ پرونده ویلموتس را سوزناک‌تر می‌کند؟ اینکه بعد از او دراگان اسکوچیچ شاید با یک‌دهم قیمت، تیم ملی را زیر و رو کرد. مربی کروات کمک کرد پتانسیل ستاره‌های تیم ملی آزاد شود و آنها فوتبال خودشان را بازی کنند. در نتیجه تا امروز نتایجی به دست آمده که بعضی از آنها حتی برای کارلوس کی‌روش هم قفل بود. وقتی آدم به این نسل طلایی نگاه می‌کند، حیرت می‌کند که مارک ویلموتس چطور با چنین نفراتی هم به عراق باخت و هم به بحرین؟ مگر می‌شود با این ابزار، آن کارنامه را ثبت کرد؟ این همه پول بابت چه چیزی از کف فوتبال ایران رفت؟ غرامت ۲۰۰ میلیارد تومانی احتمالی را فراموش کنید؛ مگر پرداخت همان دو میلیون یوروی نقدی، کم دردی است؟ همین حالا ساختمان فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس به خاطر استقراض آن پول از شستا مصادره شده است. آیا این فاجعه نیست؟ آیا نباید گریست بر فوتبالی که ساختمان قهرمان پنج دوره آخر لیگ برترش را به عنوان بخشی از دستمزد یک مربی ناکام از دست می‌دهد؟ بدون احتساب چند دیدار دوستانه و پیش پا افتاده، ویلموتس فقط دو چالش مهم روی نیمکت تیم ملی داشت که به بازی با عراق و بحرین مربوط می‌شد. او هر دو را هم باخت و بابت هر شکستش از مدیران فوتبال ایران یک میلیون یورو دستخوش گرفت. تازه این در شرایطی است که دادگاه را ببریم، وگرنه ممکن است قیمت باخت به عراق و بحرین تا چهار میلیون یورو هم افزایش پیدا کند! داریم از عراقی حرف می‌زنیم که طی چند ماه اخیر دو بار شکستش داده‌ایم. خیلی باید بابت استفاده از این کلمه ببخشید؛ اما کاش می‌فهمیدیم ویلموتس داشت با این تیم پرستاره چه «غلطی» می‌کرد؟

باز بخش آزاردهنده دیگر داستان این است که مربی بلژیکی نسبت به کارش، لقمه‌اش و حتی برند خودش یک سر سوزن تعصب و غیرت نداشت. مشهور است که او بازی با عراق را در حالی روی نیمکت تیم ملی ایران نشست که پیش از آن مسابقه قراردادش را فسخ کرده بود. در این صورت تعجبی نداشت که دقایق طولانی چشم بر خستگی مسعود شجاعی و خطاهای پیاپی او بست، منتظر اخراج کاپیتان تیم ملی ماند و بعد هم شاهد گل برتری عراق شد. چقدر باید بی‌رگ باشی که در ازای این همه پول، حتی برای یک بازی وقت و انرژی نگذاری... چشم آنهایی روشن که «بد» انتخاب کردند، «بد» قرارداد بستند و به همان قرارداد هم «بد» عمل کردند.