معجزه در ساحل مدیترانه

 شاید اگر لبنان را با سه یا چهار گل شکست می‌دادیم، این پیروزی به اندازه برتری دراماتیک عصر پنج‌شنبه در صیدا کیف نمی‌داد. این دو گل زیبا و سرنوشت‌ساز در وقت‌های تلف‌شده نیمه دوم، انگار نوعی انتقام‌گیری از فوتبال چرک و اعصاب‌خردکن میزبان بود. این طبیعی است که تیم‌های ضعیف‌تر برابر رقبای قدرتمند رو به فوتبال تدافعی بیاورند، اما این مدل تمارض‌های رگباری و اتلاف وقت‌های زشت و کثیف، مدت‌هاست که در فوتبال آسیا هم منسوخ شده است. لبنان اما از دقیقه یک چنین ترفندی را در دستور کار قرار داد و زمانی که در دقیقه ۳۷ با آن گل «بادآورده» در آستانه پیروزی قرار گرفت، سیاست مورد نظر را با شدت و حدت بیشتری ادامه داد. آنها دقایق طولانی روی زمین خوابیدند و خیال‌بافی کردند؛ اینکه هشت امتیازی می‌شوند و یک گام بلند به سوی پلی‌آف برمی‌دارند. لابد حتی در آن دقایق به کاهش فاصله خودشان با ایران به دو امتیاز هم فکر می‌کردند و چه بسا خواب صعود مستقیم می‌دیدند. با این همه اما تیم سخت‌کوش ایران تا لحظات پایانی ناامید نشد و نهایتا به حقش رسید. تیمی که ۷۰ درصد مالک توپ و میدان بود و بیش از ۲۰ ضربه به سمت دروازه حریف شلیک کرد، عاقبت در اوج ناامیدی به روشنایی پل زد و با هر سه امتیاز از صیدا برگشت. حالا لبنان تیمی است که نه تمیز فوتبال بازی کرد و نه خوب نتیجه گرفت؛ از این بدتر هم ممکن است؟

قاب دلربای به جا مانده از این بازی اما، اشاره احترام‌آمیز و سرشار از محبت احمد نوراللهی به پرچم ایران روی پیراهن تیم ملی بود؛ رفتاری که قبلا مشابهش را از ستاره‌هایی همچون سردار آزمون و مهدی طارمی هم دیده بودیم. این پیروزی اما معنای دیگری هم داشت. این برد دشوار و دلچسب، در روز تنبیه یکی از بهترین بازیکنان آسیا به دست آمد. غائله‌ای که بین طارمی و دراگان اسکوچیچ بر پا شد، به جایی کشید که ستاره ایرانی خط حمله پورتو برای بازی با لبنان و سوریه به اردو دعوت نشد. شاید خیلی‌ها تصور می‌کردند بار تیم بدون طارمی روی زمین بماند. از قضا از دقیقه ۳۷ که آن گل نادر و عجیب را خوردیم، اسم مهدی به کلیدواژه فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی تبدیل شد. به تدریج تلویزیون دولتی هم تن به این ماجرا داد. مجید نامجومطلق به عنوان کارشناس برنامه، بین دو نیمه بابت غیبت طارمی افسوس خورد و محمدرضا احمدی، گزارشگر مسابقه هم چند باری به جای خالی این بازیکن اشاره کرد. لشکر آه و افسوس، انگار یادشان رفته بود غیبت طارمی «انضباطی» است و حتی اگر بازنده هم باشیم، همه باید از تصمیم کادرفنی حمایت کنند. آنها انگار از یاد برده بودند که طارمی حتی جواب تلفن سرمربی و کریم باقری را نداده و با چنین بازیکنی باید برخورد شود. عقب افتادن از لبنان گویا همه آرمان‌ها و ایده‌آل‌های این جماعت را شسته بود و آنها بی‌محابا به دامان ستاره نازپرورده چنگ می‌انداختند...

سرانجام اما لحظه زیبای رستگاری از راه رسید؛ زمانی که سردار آزمون و احمد نوراللهی دو گل پیروزی‌بخش تیم ملی را به ثمر رساندند و به همه یادآوری کردند پرچم ایران هرگز روی زمین نمی‌ماند. اگر درست تصمیم بگیری و حرفه‌ای رفتار کنی، تیم راهش را پیدا خواهد کرد. اگر طارمی هم نبود باکی نیست؛ ما احمد نجیب و سر به زیر را داریم، سردار بالنده را در اردو می‌بینیم و البته به شیربچه لر، وحید امیری می‌نازیم که نود دقیقه بی‌امان می‌دود و برای پرچم کشورش جان می‌دهد. کاش بیاموزیم همه با هم پشت نام بلند «ایران» باقی بمانیم. ایستادن زیر این پرچم افتخار است؛ هیچ‌کس در هیچ سطحی از توانایی و مهارت حق ندارد بابت این کار بر سر کشورش منت بگذارد و شرط و شروط تعیین کند. من اگر نباشم، دیگری هست که پرچم را بلند کند...