هواداران تیم رقیب به هواداران این یکی تیم سرکوفت می‌زنند که: «بفرمایید تحویل بگیرید، این هم از مکتب باشگاه شما!» اگر اهل گشت و گذار در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی باشید و اخبار ورزشی را رصد کنید، احتمالا تا به حال بارها و بارها با عبارت‌هایی مثل «مکتب پرسپولیس» یا «مکتب استقلال» مواجه شده‌اید؛ جدلی بی‌ریشه و بی‌مبنا که فقط روح آدمی را آزرده می‌کند. داستان این است که برخی از هواداران این دو باشگاه، هرچه فضیلت اخلاقی است را منتسب به تیم خود می‌کنند و هر چه رذیلت اخلاقی است، به تیم حریف نسبت می‌دهند! حرف‌شان هم این است که مکتب ما فلان است و مکتب شما بهمان. مکتب ما، مکتب درس‌خوانده‌ها و فرهیخته‌ها و جوانمردها و مردم‌داران است، مکتب شما مکتب لمپن‌ها و دزدها و افراد فاسد و بدنام! حتی از صد فرسخی هم پیداست که با چه بحث مبتذل و بی‌بنیادی مواجه هستیم. مگر می‌شود همه خوبی‌های دنیا یک طرف جمع شود و همه بدی‌ها یک طرف دیگر؟ پرسش بزرگ‌تر اما این است که اصلا چه کسی گفته دو تا تیم فوتبال «مکتب» دارند؟ مگر جامعه‌شناسی یا ادبیات و فلسفه است؟

این یک خلط مبحث آشکار است. هویت و تکالیف یک تیم ورزشی کاملا روشن است و بعید به نظر می‌رسد هیچ کجای جهان، گردانندگان یا منتسبان به تیم‌های فوتبال ادعا داشته باشند باشگاه‌شان صاحب مکتب است. حتی کهن‌ترین تیم‌های اروپایی که چندده سال بیش از پرسپولیس و استقلال قدمت دارند مدعی مکتب‌داری نیستند. آنها هم جوش این را نمی‌زنند که همه بازیکنان سابق، فعلی و آتی ما پاک و منزه هستند و هیچ عیب و ایرادی به آنها وارد نیست. هر تیم فوتبال بازیکنانی جذب می‌کند که در درجه اول مهارت بیشتری در بازی با توپ داشته باشند؛ به همین سادگی. هیچ مربی و مدیری دنبال این نیست که اسوه اخلاق و ادیب و دانشمند به تیمش بیاورد. منچستری‌ها می‌دانند کریس رونالدو خودخواه است، اما چون هنوز به کار می‌آید او را جذب می‌کنند، همان‌طور که پاریسی‌ها از تمامی حفره‌های شخصیتی بازیکنی مثل نیمار آگاه هستند، اما چون توانایی‌های فنی او را قبول دارند ۲۲۲ میلیون یورو بابتش به بارسلونا پول دادند و گران‌ترین انتقال تاریخ تا این لحظه را رقم زدند. البته که مسائل اخلاقی و انضباطی مهم هستند، خیلی هم مهم هستند، اما این‌طور نیست که مربی برای جذب فوتبالیست در ابتدا سراغ پرس‌و‌جو در مورد چگونگی رفتار او با والدینش برود یا از بازیکن تضمین بگیرد که تا ۵۰ سال بعد از عضویت در باشگاه دست از پا خطا نکند!

رایان گیگز یکی از بزرگ‌ترین بازیکنان تاریخ منچستریونایتد است. بیایید عناوین او را بشماریم؛ دو قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، ۱۳ قهرمانی در لیگ برتر، چهار قهرمانی در جام حذفی، چهار قهرمانی در جام اتحادیه و همین‌طور الی آخر. همین آقای گیگز اما در یک دهه گذشته بزرگ‌ترین فجایع اخلاقی را به بار آورده، بی‌آنکه مثلا هواداران لیورپول به رقیب سنتی سرکوفت بزنند و بگویند: «بفرمایید، این هم از مکتب منچستر!» صد البته فرهنگ هواداری یا فلسفه باشگاه‌های مختلف تا حدی می‌تواند با هم فرق داشته باشد، اما بحث بر سر چیزهایی مثل مکتب کاملا بیهوده و مایه رنج و عذاب مضاعف است. همه جا بیشتر و کمتر، بازیکن خوب و بد و آدم بی‌قید یا مقید به اصول پیدا می‌شود. این‌قدر الکی با هم دعوا نکنید. این چیزهایی که شما بر سرش می‌جنگید، واقعا آن‌قدرها هم بنیادی و مهم نیستند!