سرمایه‌گذاری دو وجه همیشگی دارد که درک درست از رابطه میان این دو، امنیت بیشتری برای دارایی خانواده فراهم می‌کند. به‌طور کلی هرچقدر ریسک‌پذیری بیشتر باشد، احتمال برداشت سود نیز بیشتر می‌شود، اما یک استثنا در این قاعده وجود دارد. در صورتی که ریسک غیرضروری و افراطی باشد، بازار بازدهی مورد انتظار را برآورده نخواهد کرد؛ بنابراین آگاهی از میزان ریسک بهینه برای جلوگیری از ضرر الزامی است. خانواده نباید سرمایه خود را در بازاری بگذارد که آینده آن مبهم است. در اینجا ۴ عامل سیستماتیک وجود دارند که هر سرمایه‌گذار غیرمتخصصی باید به آنها توجه ویژه‌ای داشته باشد. عامل اول، نرخ تورم کشور است. در حالتی که سود صندوقی که شما در آن پس‌انداز کرده‌اید کمتر از تورم پیش‌بینی شده باشد، سرمایه‌گذاری شما عقلانی نخواهد بود؛ چراکه تورم بالاتر از سود به معنای آن است که قدرت خرید شما به مرور زمان کاهش خواهد یافت.

عامل دومی که باید مورد توجه خاصی قرار گیرد، نرخ بهره بانکی است. چنانچه چشم‌انداز نرخ بهره بانکی کاهشی باشد، سودی که بانک‌ها به پس‌انداز‌ها اختصاص خواهند داد، کمتر می‌شود. اگر کاهش نرخ بهره بانکی در حدی باشد که شما را از سرمایه‌گذاری در بانک‌ها و موسسات مالی منصرف کند، بازار‌های امن غیربانکی، مقصد مناسبی خواهد بود. مولفه سوم به شرایط عمومی اقتصاد بستگی دارد. اگر روند اقتصاد رو به رشد باشد، سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت روش‌های بهتری برای خانواده می‌شوند. چهارمین مولفه به وجهه عمومی نهاد، موسسه یا بازاری که مقصد سرمایه شما است، بازمی‌گردد. به‌عنوان مثال سرمایه‌گذاری روی سهام شرکتی که گذشته شایان توجهی ندارد، گزارش‌های اقتصادی منظمی ارائه نمی‌کند، از پشتوانه مالی و تجاری قدرتمندی برخوردار نیست و به‌طور خلاصه، آینده آن مبهم است، ریسک غیرضروری محسوب می‌شود؛ زیرا وعده بازدهی این شرکت‌های سهامی الزاما تحقق نخواهد پذیرفت. حالا که مولفه‌های سیستماتیک و اثرگذار بر سرمایه‌گذاری مشخص شده‌اند، نگه داشتن ریسک در حالت تعادل (نه ریسک خطرناک و نه ریسک‌گریزی که بدون بازدهی است)، سود مناسبی برای خانواده به همراه خواهد داشت.