چگونگی استراتژی‌های مدیریت ریسک

 نقش و جایگاه «مدیریت ریسک» و «علوم اکچوئرال» را در نحوه عملکرد و مدیریت شرکت‌های بیمه تشریح کنید.

در حقیقت علوم اکچوئری با درک مفصل و یکپارچه‌ای از ریسک‌های اقتصادی، مالی، جمعیت‌شناختی و بیمه‌ای، و نیز با استفاده از داده‌های گذشته، مدل‌های آماری، مالی و توسعه آن‌ها در مواقع لزوم، اتخاذ تصمیم‌گیری‌های مالی آگاهانه در سازمان را تسهیل کرده و با قیمت‌گذاری، تعیین میزان بدهی‌ها و نیز تنظیم الزامات سرمایه‌ای جهت رویدادهای نامطمئن آینده در واقع به طرح‌های بیمه‌ای اعتبار می‌بخشد. به علاوه ارائه مشاوره در مورد کفایت ارزیابی ریسک، چگونگی قراردادهای بیمه‌های اتکایی، سیاست‌های سرمایه‌گذاری، سطح سرمایه و تست استرس از وضعیت مالی آینده یک موسسه مالی از جمله توانایی‌های متخصصین علوم اکچوئرال است.

از سوی دیگر می توان گفت ارائه مشاوره در مورد میزان ریسک‌پذیری شرکت، ایجاد گزارش از وضعیت مالی، ساخت مدل‌های ریسک شرکت، انجام آزمون‌های استرس، شناسایی و برنامه‌ریزی برای خطرات در حال ظهور، ارزیابی خطرات و راه‌حل‌های کاهش خطر، اجرای برنامه‌های کاهش خطر، ارائه گزارش برنامه‌های  ERM به سرمایه‌گذاران و سازمان‌های رتبه‌بندی، ارزیابی دارایی‌ها و بدهی‌ها، طراحی محصولات و قیمت‌گذاری آنان، و ... به عنوان مفاهیم مطرح در مدیریت ریسک موسسات (ERM) توسط اکچوئرین سازمان، مسلما منجر به بهبود عملکرد و مدیریت بهینه شرکت‌های بیمه خواهد شد.

 جایگاه مدیریت ریسک بنگاه (ERM) و رابطه آن با اتخاذ تصمیمات بهینه در مواجهه با ریسک در شرکت‌های بیمه را تشریح کنید.

یک شرکت بیمه در انجام فعالیت‌های محوری خود با  طیف گسترده‌ای از خطرات که اغلب نیز به هم پیوسته هستند مواجه می‌شود که در صورت عدم مدیریت صحیح، می‌تواند تهدیدی برای موسسه در دستیابی به اهداف و حتی تداوم فعالیت و حیاتش باشد. بنابراین بیمه‌گران باید با اتخاذ یک رویکرد جامع، به شناسایی، اندازه‌گیری، کنترل و نظارت این ریسک‌ها به طور دقیق بپردازند. می‌توان گفت رویه مدیریت ریسک در حقیقت ابزاری است که شرکت‌های بیمه از طریق آن چارچوب  ERM خود را مشخص کرده، انتظارات مدیریت ریسک را بیان کرده و نیز به تعریف نقش‌ها و مسوولیت‌های مدیریت ریسک می‌پردازند. بنابراین تهیه، بازنگری و به روز‌رسانی رویکردها و رویه‌های مدیریت ریسک بنگاه‌ها به صورت سالیانه و منظم از سوی مقامات ارشد و کمیته ریسک سازمانی، منجر به افزایش کارایی مدیریت ریسک موسسات و در نتیجه کمک به اتخاذ تصمیمات بهینه در مواجهه با ریسک می‌شود.

 با توجه به آن که مدیریت ریسک جزو شایستگی‌محوری (core competency) شرکت‌های بیمه است، این قبیل شرکت‌ها باید چه اقداماتی به منظور دستیابی به شرایط مطلوب در این حوزه انجام دهند. مطمئن هستید مدیریت ریسک جزو شایستگی‌محوری است؟

شایستگی‌محوری مجموعه‌ای از مهارت‌های ویژه است که یک شرکت یا سازمان را قادر می‌سازد محصولات یا خدماتی منحصربه‌فرد به مشتریان ارائه کرده و با استفاده از هماهنگی تولید، تنوع مهارت‌ها و یکپارچگی تکنولوژی‌های متعدد امکان یادگیری سازمانی را ایجاد می‌کند. شرایط ناپایدار بازار که ناشی از نوآوری، تنوع رقبا و تغییرات فناوری است سبب شده که قابلیت‌ها و شایستگی‌های محوری، مبنای برنامه‌های راهبردی سازمان شوند. استفاده از ابزار شایستگی‌محوری به سازمان‌ها اجازه می‌دهد با سرمایه‌گذاری بر نقاط قوت خود تمایزی قابل توجه نسبت به رقبا ایجاد کنند و یکپارچگی در استراتژی سراسر سازمان داشته باشند. به تازگی نیز مدل شایستگی‌محوری توسط انجمن مدیریت ریسک و بیمه (RIMS) طراحی و منتشر شده است که شایستگی‌های مورد انتظار را در هفت ناحیه نشان می‌دهد: شایستگی‌های اصلی، ویژگی‌ها، دانش سازمانی، دانش کسب و کار، دانش مدیریت ریسک، مهارت‌های فنی و مهارت‌های مدیریتی.

این نشان‌دهنده نیاز به متخصصان مدیریت ریسک است تا بتوانند سازمان‌های خود را تجزیه و تحلیل کرده، راهبردهای موثر ریسک را طراحی کرده و با به کارگیری فرایندهای ریسک قوی، شایستگی ریسک سازمانی را ایجاد و به پشتیبانی از فرایند اخذ تصمیمات سازمانی بپردازند. البته این شایستگی‌محوری باید از سطوح کارکنان شروع شود تا بتوان یک سازمان را شایسته‌محور نامید و پس از آن میزان موفقیتش را در مدیریت ریسک اندازه گرفت. یعنی تمام هفت ویژگی‌ که در مورد شایستگی‌های مورد انتظار از سازمان عنوان شد، باید در تک‌تک کارکنان سطوح مختلف سازمان، به فراخور وظیفه‌شان، وجود داشته باشد.

 شیوه(های) مدیریت ریسک مطلوب با توجه به شرایط کنونی صنعت بیمه کشور کدامند و برای استقرار آن‌ها چه الزاماتی باید تامین و رعایت شود؟

شرکت‌های بیمه باید با در نظرگرفتن یک استراتژی دقیق به مدیریت ریسک‌های ناشی از فعالیت‌های محوری بپردازند. بدین منظور در درجه اول تعیین ریسک‌پذیری (میزان تحمل ریسک) از اهمیت زیادی برخوردار بوده و سپس در تنظیم استراتژی‌های مدیریت ریسک نیز عواملی همچون وضعیت اقتصادی موجود و قابل پیش‌بینی و نیز شرایط بازار و تاثیرات آن‌ها بر روی خطرات ذاتی فعالیت‌های اصلی سازمان، میزان تخصص و توانایی موجود جهت تحقق اهداف سازمانی در بخش‌های مشخصی از بازار و توانایی شناسایی، نظارت و کنترل ریسک‌های موجود در آن بخش بازار، و در نهایت چگونگی ترکیب کسب و کار و یا نوع خطرات و در نتیجه خطرات منتج از آن که ممکن است به نوسانات در سودآوری منجر شود، در نظر گرفته شود.

همچنین بیمه‌گر باید با در نظر گرفتن عملکرد مالی و توسعه و تحولات بازار، به صورت دوره‌ای به بازبینی استراتژی مدیریت ریسک خود پرداخته و به هنگام مواجهه با تغییرات اساسی در عملیات بیمه‌گری و یا استراتژی کسب و کار، باید استراتژی مدیریت ریسک خود را با در نظر‌گرفتن تغییرات به درستی بازبینی کرده و به طور موثر به کلیه کارکنان مربوطه ابلاغ کند همچنین باید فرآیندی به منظور تایید انحرافات پیشنهادی از استراتژی مصوب، و نیز سیستم‌ها و کنترل‌هایی جهت تشخیص انحرافات غیر‌مجاز وجود داشته باشد. به علاوه انتخاب یک ساختار مدیریت ریسک متناسب با اندازه و ماهیت فعالیت شرکت به گونه‌ای که اجرای مدیریت ریسک و فرایندهای کنترل را تسهیل کند ضروری است. به علاوه باید اطمینان حاصل شود که منابع، تخصص و پشتیبانی کافی برای اجرای موثر استراتژی مدیریت ریسک و سیاست‌ها و رویکردهای بیمه‌گر فراهم شده است.

در فرایند مدیریت ریسک نیز بیمه‌گر باید ابزار موثر کسب اطلاعات مربوط به شناسایی و اندازه‌گیری چگونگی قرار گرفتن در معرض خطرات ذاتی موجود در فعالیت‌های اصلی خود را در اختیار داشته باشد. همچنین در ارزیابی ریسک، خطرات برآورد شده باید با معیارهای ریسک بیمه‌گر مقایسه شود تا در مورد اولویت‌های تخصیص داده شده جهت رسیدگی به هر یک از خطرات و پاسخ‌های مناسبشان تصمیم‌گیری شود. به علاوه بیمه‌گر باید از طریق تنظیم استانداردهای مناسب اقدامات لازم برای کنترل و کاهش خطرات شناسایی شده را پیاده‌سازی کند. در نهایت اینکه جهت اطمینان از فعال شدن شاخص‌های ریسک و نیز انطباق استانداردهای ریسک با محدودیت‌های مدنظر، باید سیستم نظارت موثری وجود داشته باشد و هر انحراف، به موقع تایید و مستند شود. همچنین باید مراحل روشن و شفاف با هدف بررسی غیر‌منطبق‌ها به منظور جلوگیری از تکرار چنین حوادثی وضع شود. عواقب عدم تطابق با محدودیت‌های ایجاد شده باید روشن و از پیش تعیین شده باشد.

در واقع یک فرآیند مدیریت ریسک دقیق و موثر و قدرتمند باید شامل آزمایش بار کاری و تجزیه و تحلیل سناریو جهت ارزیابی تاثیر بالقوه حوادث نامطلوب احتمالی اساسی و مهم در شهرت، نقدینگی ، و قدرت مالی کلی بیمه‌گر باشد. همچنین ضروری است که به  ارزیابی کفایت برنامه‌های بیمه اتکایی و دیگر ترتیبات و آرایش انتقال ریسک جایگزین مانند اوراق بهادار، که به منظور کاهش تاثیر حوادث ناخواسته احتمالی در حیات و بقای شرکت بیمه بدان پرداخته می‌شود، بپردازد.

 نحوه مواجهه شرکت‌های بیمه با ریسک‌های نوظهور را تبیین کنید. آیا محصولات بیمه‌ای عرضه شده در کشور پاسخگوی چنین ریسک‌هایی هست یا اینکه باید محصولاتی جدید متناسب با ریسک‌های این‌چنینی ابداع شود؟

خطرات یا ریسک‌های در حال ظهور ( نوظهور) مرتبط با خطراتی است که در حال حاضر وجود ندارد، اما ممکن است در مواقعی با توجه به تغییرات در محیط ایجاد شود. به عنوان مثال مشکلات تنفسی ناشی از آلودگی هوا که به طور قابل توجهی می‌تواند منجر به بالا رفتن میزان خسارات بیمه درمان شود. یا اقدامات هک و تخریب در حوزه‌ی سایبری اقداماتی که می توانند در مدیریت ریسک‌های در حال ظهور موثر باشند عبارتند از:

- شناسایی خطرات در حال ظهور از طریق یک سیستم هشدار‌دهنده و تجمیع اطلاعات مکتسبه از منابع داخلی یا خارجی در آن

- ارزیابی اهمیت خطرات در حال ظهور در پورتفوی شرکت از طریق شناسایی اینکه کدام طبقه و بخش کسب و کار به احتمال زیاد با وقوع خطرات مذکور تحت تاثیر قرار می‌گیرند. در ارزیابی اثر مالی آن هم، بیمه‌گر باید به میزان تمرکز و ارتباط بالقوه با دیگر خطرات و ریسک‌هایی که از قبل در پورتفوی موجود هستند توجه کند.

- پیدا کردن پاسخ‌های مناسبی برای خطرات در حال ظهور، به عنوان مثال، یک پاسخ می‌تواند کاهش خطر از طریق یک برنامه بیمه اتکایی مناسب باشد.

اما در خصوص اینکه آیا محصولات بیمه‌ای در کشور ما متناسب با ریسک‌های نوظهور هستند، تقریبا به طور مطلق می‌توان به این سئوال پاسخ منفی داد ! در شرایطی که شرکت‌های بیمه در عرضه و فروش محصولات موجود خود با مشکلات بسیاری به دلایل متعدد داخلی و بیرونی شرکت‌ها، مواجهند، شاید نتوان انتظاری از دوراندیشی آن‌ها برای عرضه‌ محصولاتی متناسب با ریسک‌های نوظهور داشت. از طرف دیگر، این ریسک‌های نوظهور، گاه در حوزه‌های پوشش محصولات فعلی قرار می‌گیرند، اما در اکچوئری این محصولات ریسک و خطری برای آن‌ها پیش‌بینی نشده است و وقوع و بروز هر کدام از ریسک‌های نوظهور و ناشناخته منجر به افزایش شدید ضریب خسارت در شرکت‌ها می‌شود. اما متاسفانه شرکت‌های بیمه، بیشتر به دلیل اتکا به داده‌های قبلی، بدون آشنایی با دلایل این افزایش‌ها، تنها به افزایش نرخ حق بیمه‌ها می‌پردازند و می‌توان گفت با ادامه‌ این روند، این ریسک‌های نوظهور، همچنان ناشناخته باقی خواهند ماند !

 نقش نهاد(های) ناظر و نیز همکاری‌های بین‌سازمانی در رابطه با مدیریت ریسک و نیز ارتقا و بهبود آن در شرکت‌های بیمه را تشریح کنید.

بدون شک هر آنچه که مربوط به ریسک‌های بیمه‌ای است، بدون در نظر گرفتن نقش بیمه مرکزی، مفهومی ابتر و بی‌فایده و جزیره‌ای است. بیمه مرکزی به عنوان محل تلاقی شرکت‌ها و ناظر بر فعالیت‌های‌شان، می‌تواند نقش مهمی در کاهش ریسک‌های فنی ایفا کند زیرا دسترسی بی‌چون و چرایش به اطلاعات تمامی شرکت‌های صنعت بیمه، آن را به مرجعی برای اندازه گیری ریسک‌های واقعی موجود، کرده است. بیمه مرکزی همچنین با اعمال جدی نظارت مالی، می‌تواند به کاهش سایر ریسک‌هایی که شرکت‌های بیمه با آن دست به گریبانند، بپردازد. در کل، شاید بتوان گفت، بیمه مرکزی باید بیش از پیش نقش خود را در کمک به مدیریت ریسک شرکت‌های بیمه جدی بگیرد. در خصوص سایر سازمان‌ها مثل بورس اوراق بهادار، سازمان حسابرسی و بسیاری از سازمان‌های دیگر که در کاهش ریسک مالی و فیزیکی سازمان سهیمند، شرکت‌های بیمه باید مانند سایر شرکت‌ها در صنایع مختلف دیگر عمل کرده و حتی از تجربیات آن‌ها بهره‌برداری کند.

 نقش و جایگاه مدیریت ریسک در شرکت‌های بیمه و پیوند و رابطه آن با صنایع پیشران اقتصاد ایران مانند نفت، پتروشیمی، گاز و ... را توضیح دهید.

همان طور که در پاسخ به سئوال اول بیان شد، اکچوئرها می‌توانند نقش اصلی را در مدیریت ریسک شرکت‌های بیمه ایفا کنند. اگر از کمبود متخصص درحوزه اکچوئری بیمه‌های نفت و گاز صرف نظر کنیم، کشور ایران به عنوان یکی از کشورهای دارای منابع نفت و گاز باید بتواند حرف اول را در حوزه محصولات بیمه ای، پوشش‌ها و اکچوئری و مدیریت ریسک صنایع نفت و گاز بزند. اتفاقی که متاسفانه تاکنون نیفتاده است و با وجود فراهم بودن زیرساخت‌ها و منابع کافی برای جذب حق بیمه هنوز تکاپوی جدی در صنعت بیمه در این خصوص مشاهده نشده است. خوشبختانه صنایع نفت و گاز در حوزه ایمنی و بهداشت (H.S.E) بسیار پیشرو هستند که این خود مدیریت ریسک در این حوزه را سهل‌تر کرده و از پیچیدگی‌های شدید ناشی از پیش‌بینی‌ناپذیر بودن رخدادها می‌کاهد؛ و شاید همین امر، رهنمونی شرکت‌های بیمه به سمت این حوزه را بیش از پیش تسریع کند.

 ارتباط و پیوند مدیریت ریسک در شرکت‌های بیمه با حوزه سلامت و نحوه گزینش بیمه‌گزاران و بیماران و اثر آن بر ریسک شرکت‌های بیمه چگونه است؟

آنچه که در مورد شرکت بیمه دانا در این زمینه می‌توان بیان کرد این است که خوشبختانه به عنوان رهبر بازار بیمه‌های تکمیلی درمان از سابقه، پشتوانه‌ کارشناسی و برند مناسبی در بازار برخوردار هستیم که نشان دهنده‌ برخورد حرفه‌ای و علمی با مدیریت ریسک در این شرکت در پیوند با حوزه‌ سلامت است. البته حوزه‌ سلامت وارد مراحلی شده که پیچیدگی‌های آن در تمام حوزه‌ها (ارائه‌دهندگان خدمات پزشکی، بیماری‌ها و بیماران) بیش از گذشته، رخ می‌نماید و به همین دلیل کل صنعت بیمه باید برای شناسایی ریسک‌های نوظهور در این حوزه خود را تجهیز کند.

 استانداردها و چالش‌های مدیریت ریسک در صنعت بیمه ایران کدامند؟

به غیر از مدیریت ریسک‌های مترتب بر سازمان که در همه‌ سازمان‌های صنایع مختلف خدماتی و تولیدی وجود دارد، یک فرآیند مدیریت ریسک موثر در شرکت بیمه، برای رسیدگی به خطرات ناشی از فعالیت‌های اصلی بیمه‌ای یعنی توسعه محصول، قیمت‌‌گذاری، صدور بیمه‌نامه، بررسی خسارات و مدیریت بیمه اتکایی به ۴ مرحله شناسایی و اندازه‌گیری ریسک، ارزیابی ریسک، کنترل ریسک و کاهش خطر و در نهایت نظارت و بازبینی ریسک نیازمند است که متاسفانه صنعت بیمه ایران تقریبا در انجام بهینه تمامی این فازها، با مشکلات متعددی از جمله کمبود نیروی انسانی متخصص روبه رو است.