تهران و «پلاسکو»‌هایش

همین موضوع در بررسی‌های میدانی که از سوی سازمان آتش‌نشانی انجام شده نیز مشخص است. هفته اخیر مدیرعامل جدید سازمان آتش‌نشانی شهرداری تهران از وجود دست‌کم ۲۴۳ ساختمان بسیار پرخطر در شهر تهران خبر داد که وضعیت خطرپذیری آنها در سطح ساختمان فروریخته پلاسکو است. مهدی داوری دولت‌آبادی در این باره با تاکید بر آنکه هرچه حجم مواد قابل‌اشتعال، سرعت اشتعال‌پذیری و جمعیت حاضر در یک ساختمان بیشتر و راه‌های فرار مردم نامناسب‌تر از نظر مبحث سوم مقررات ملی باشد، خطرپذیری آن ساختمان نیز بیشتر خواهد بود، می‌گوید: براساس بازدیدهای کارشناسان سازمان آتش‌نشانی در سطوح مختلف از ساختمان‌هایی که امکان ورود به آنها امکان‌پذیر بود، ۲۴۳ ساختمان بسیار پرخطر، ۳ هزار ساختمان پرخطر و بسیار پرخطر و ۷ هزار ساختمان پرخطر در تهران شناسایی شده است. به گفته وی تعداد ساختمان‌های فاقد تمهیدات ایمنی لازم نیز در تهران بسیار زیاد است. او در این زمینه تاکید می‌کند: در مورد تعداد ساختمان‌های ناایمن شهر اعداد مختلفی وجود دارد اما اگر بخواهیم تمام فاکتورهای ایمنی را لحاظ کنیم، بیش از ۹۰ درصد ساختمان‌های تهران ایمنی لازم را ندارند.

او معتقد است یکی از فاکتورهای مهم ایمنی به‌تازگی در روند اجرای ساختمان‌های تازه احداث رعایت نمی‌شود. به این معنی که به‌دلیل وجود تیرها و کابل‌های برق، درخت یا سازه‌هایی که به‌تازگی برای زیبایی در سردرب یا نمای ساختمان‌های مختلف به ویژه تجاری ساخته می‌شود، مانعی برای استقرار نردبان آتش‌نشانی است و هنگام آتش‌سوزی در آنها عملا با وجود پنجره‌ها، دسترسی بالابرهای نجات وجود ندارد و ریسک خطر تلفات انسانی را به‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد. این بناها نیز جزء ساختمان‌های پرخطر هستند که اگرچه بیش از ۵ یا ۷ طبقه نیستند یا از بار اشتعال کمتری ممکن است برخوردار باشند، اما در صورت آتش‌سوزی دسترسی به طبقات از طریق نردبان آتش‌نشانی وجود ندارد.

اما راه مقابله با بحران‌های احتمالی پلاسکوهای تهران چیست؟ برای آنکه ساختمان‌های پرخطر باردیگر بحرانی به گستردگی یک شهر به‌وجود نیاورند، چه باید کرد؟ آیا راهکار دفع خطر از ساختمان‌های پرخطر جابه‌جایی یا تخریب آنهاست؟ مراجعه به قوانین نظام مهندسی، قوانین نوسازی شهرسازی و قوانین مربوط به آتش‌نشانی نشان می‌دهد مهم‌ترین نکته برای پیشگیری از بروز بحران‌های مشابه پلاسکو، اجرای قوانین موجود است. کارشناسان شهری معتقدند: اولین راهکار، تقویت سازه‌های ساختمان‌های قدیمی و پرخطر شهری همچون پلاسکو در طول دوره عمر آنها است، نه تخریب یا جابه‌جایی آنها. نکته‌ای که سبب شده ساختمان‌های قدیمی شهر هم اکنون به بحرانی بیخ‌گوش تهران بدل شوند آن است که ساخت‌وساز در کشور ما فقط تا مرحله بهره‌برداری مورد توجه قرار دارد. در همه کشورهای دنیا برای ساخت تمامی ساختمان‌ها پنج مرحله طی می‌شود. مرحله نخست، اعلام نیاز به ساختمان و مکان‌یابی آن است. دومین مرحله، طراحی نهایی معماری و طراحی سازه است. مرحله سوم، اجرای پروژه است که به‌طور عام به آن اجرا اطلاق می‌شود.

در این مرحله یک گروه به نام پیمانکار و گروه دیگر به نام ناظر و مانیتورینگ بر روند اجرای پروژه نظارت دارند. مانیتور فردی است که معماری نقشه‌های دو فاز و سازه را طراحی می‌کند. مرحله چهارم، بهره‌برداری نام دارد. به این معنی که در این مرحله روند اجرای پروژه تمام می‌شود و ساختمان به‌صورت کامل به مرحله بهره‌برداری می‌رسد. در ایران این گمان وجود دارد که پس از مرحله بهره‌برداری روند ساخت‌وساز به‌طور کامل به اتمام می‌رسد. این در حالی است که در تمام دنیا مرحله پنجم ساخت‌وساز یکی از مهم‌ترین مراحل ساخت‌وساز است. این مرحله به فارسی «رسیدگی» یا «تعمیر و نگهداری» ترجمه شده است. این مرحله در کشور ایران به‌رغم وجود قوانین جامع به راحتی از سوی مالکین به فراموشی سپرده می‌شود و مالکان گمان می‌کنند ساختمان بعد از بهره‌برداری تمام می‌شود. در حال‌حاضر بسیاری از ساختمان‌های قدیمی در بسیاری از کشورهای دنیا همچون انگلستان که بیش از ۱۰۰ سال از عمر آنها می‌گذرد، حداقل شش بار رسیدگی و مرمت شده‌اند. چراکه سازه یک ساختمان همچون بدن یک انسان برای سالم و زنده ماندن نیاز به رسیدگی دارد.

به گفته کارشناسان ایمنی و مدیریت بحران، با وجود بنیه قوی علمی و قانونی در این حوزه، در مرحله اجرای پروژه‌های ساختمانی با مشکلات متعددی مواجه هستیم. به همین دلیل است که بعد از وقوع هر بحرانی تازه به یاد می‌آوریم که شهر تهران در زیر پوست خود با چه بحران‌هایی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و این واقعه تاسف‌برانگیز باردیگر ذهن‌ها را متوجه چهار بحران جدی پایتخت می‌کند. بحران نخست زلزله است. نه تنها تهران بلکه کل ایران در یکی از لرزه‌خیز‌ترین مناطق دنیا واقع شده است. با وجود آنکه همواره هشدار وقوع زلزله بیخ گوش پایتخت قرار داشته اما بازهم در مرحله اجرای قوانین کم‌کاری وجود دارد. سیل دومین خطری است که تهران را تهدید می‌کند. به‌ویژه آنکه در حال‌حاضر در دوره پسااقلیم قرار گرفته‌ایم. در این عصر، شرایط به گونه‌ای است که به هیچ عنوان امکان پیش‌بینی وجود ندارد و اقلیم به بی‌تفاوتی رسیده است.

در دنیای پسااقلیم نمی‌توان به تهرانی اتکا کرد که سالانه به اندازه انگشتان دست بارش باران را تجربه می‌کند و در عین حال با هر بارش ناگهانی غافلگیر می‌شود. در حال‌حاضر یکی از مهم‌ترین معضلات شهر تهران بروز بارش‌های ناگهانی است، چراکه با هر بارش ناگهانی دقیقا همان مشکلی که در سیل گلابدره به‌وجود آمد، تکرار می‌شود. بحران سوم پایتخت فرونشست زمین است. معضلی که به دنبال تکرار برداشت‌های متمادی از سفره‌های آب زیرزمینی طی سال‌های متمادی به وجود آمده است. اگر در تهران متوسط بارندگی سالانه به‌صورت خوش‌بینانه در حدود ۳۰۰ میلی‌متر در سال باشد، در مقابل در مناطق خشک جنوب شهر تهران حداقل سالانه ۱۵۰۰ میلی‌متر تبخیر رخ می‌دهد. این موضوع به این معنی است که سالانه میزان تبخیر بیش از تولید باران است.