نیم نگاهی به ظهور نوابغ واقعی

اگرچه هیچ‌یک از این افراد در هیچ شوی تلویزیونی به‌عنوان نوابغ زمانه از مسوولان کشور مدرک دکترای افتخاری یا مشاوره نابغه ریاضی و فیزیک را دریافت نکرده‌اند، اما بدیهی است که بسترهای رشد آزادانه و واقعی آنها از سوی جامعه‌شان فراهم شده تا فواید حضور و نبوغ آنها در اختیار جهانیان قرار گیرد. متاسفانه نگاه و توجه مسوولان کشوری به هوش ریاضی و برتری دادن این علم بر دیگر علوم موجب‌شده تا این موضوع همچون باوری نادرست به آفتی بدل شود که به جان دانش‌آموزان و استعدادهای درخشان کشور در دیگر علوم بیفتد. باور اینکه علوم ریاضی و محصلان این حوزه برتری ذهنی بر دیگران دارند و نوابغی کم یابند، نه‌تنها به تحقیر و کمترپنداری دیگر هوش‌ها در جامعه و کاهش اعتمادبه‌نفس افراد در این بخش منجر می‌شود؛ بلکه به ترویج این تفکر و تشویق والدین برای اجبار فرزندان، فارغ از علایق و استعدادهای ذاتی‌شان، به تحصیل در علوم ریاضی می‌انجامد.

از سوی دیگر، بررسی سوابق بسیاری از نخبگان ایرانی در آن سوی مرزها نشان داده که اتفاقا در کشور بسترها برای نخبگان ۱۰ ساله و ۱۶ ساله (بر فرض صحت همه ادعاها) فراهم است و جذابیت‌ها برای مریم میرزاخانی‌ها که اتفاقا از نوابغ ریاضی هم هستند در بزرگسالی از بین می‌رود یا شاید در صورت ماندنشان در ایران این نبوغشان کم‌فروغ می‌شود. البته کم نیستند این دسته از نوابغ ریاضی و دیگر علوم که متاسفانه با سیاست‌گذاری‌های نادرست از هوش و نبوغ ذاتی‌شان در کشور استفاده نمی‌شود تا مهاجرتشان به آن سوی مرزها صورت گیرد. موضوع قابل‌توجه دیگر اینکه در بسیاری موارد به‌رغم تبلیغات نادرست و سیاست‌گذاری‌های اشتباه بر برترنشان دادن هوش ریاضی بر دیگر هوش‌ها، باز هم افراد بسیاری راسخ به‌دنبال ندای درونی و علایق و استعداد ذاتی‌شان می‌روند؛ اما متاسفانه این افراد نیز بعد از رشد و بلوغ بازهم در سیستم نامطلوب به در بسته می‌خورند. یکی دیگر از این نمونه‌ها فرار دانشمند حشره‌شناس ایرانی است، «حسین رجایی» است.

این موضوع را حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران که استاد این دانشجو بوده است در قالب یادداشتی به‌عنوان «فرار مغزها یا فراری‌دادن مغزها» سه سال پیش در رسانه‌ها مطرح کرد. آخانی که استاد زیست‌شناسی دانشگاه تهران است، در این یادداشت از تلاش‌ها و علاقه یک دانشجو و دانشمند حشره‌شناس جوان ایرانی به نام حسین رجائی برای استخدام در دانشگاه تهران نوشت که همه تلاش‌های او با موانعی عجیب مواجه شد و در نهایت با وجود همه پیگیری‌های خودش و دکتر آخانی به نتیجه نرسید و استخدام نشد تا اینکه در نهایت در آلمان به‌عنوان مدیر کلکسیون پروانه‌ها و آزمایشگاه تحقیقاتی سیستماتیک استخدام شد. آخانی در مقاله خود دراین‌باره نوشته بود: «من بعد از ١٥ سال خدمت در دانشگاه تهران ناامید از اینکه نتوانستم برجسته‌ترین متخصص حشره‌شناسی و فیلوژنی کشور را به ایران بازگردانم، در اتاق کوچکم که دستشویی تغییرکاربری‌ داده شده در دانشکده‌ای دیگر است، با یادآوری برخوردی که با او شد، فقط اشک می‌ریزم.»

حالا همین دانشمند «حسین رجایی» که به گفته استادش ۱۸ سال پیش دانشجویی به وضوح متفاوت از دیگر دانشجویان بود، در رشته تخصصی خود کشفی قابل توجه صورت داده است. او در گفت‌وگو با رسانه‌های خارجی گفته است که در قالب یک پروژه بین‌المللی که این حشره‌شناس جوان ایرانی سرپرستی آن را برعهده داشت، خانواده جدیدی از پروانه‌ها کشف شد. یافته‌های تحقیقات منجر به این کشف، در مجله علمی معتبر «زولوجیکا اسکریپتا» (zoologica scripta) منتشر شده است. این کشف دودهه پس از کشف خانواده قبلی پروانه‌ها که طی پروژه‌ای بین‌المللی به سرپرستی موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت آلمان صورت گرفت، رخ داده است. براساس اطلاعات مندرج در مجله «زولوجیکا اسکریپتا»، تحقیقات تیم دکتر رجایی از سال ۲۰۱۲ و با همکاری پژوهشگرانی از موزه‌های تاریخ طبیعی اشتوتگارت و بن آلمان و پاریس و دانشگاه‌های تورکو (فنلاند) و دانشگاه وین (اتریش) آغاز شد.

خواندن بخش دیگری از یادداشت آخانی استاد دانشگاه تهران که به تشریح تلاش او برای بازگرداندن این حشره‌شناس بزرگ به کشوراست، خالی از لطف نیست: «از او خواهش کردم درخواست استخدام (برای دانشگاه تهران) بدهد. او هم اطاعت کرد. براساس فراخوان دانشکده و اعلام نیاز به حشره‌شناس، او هم درخواست داد. به ایران آمد، سخنرانی کرد. در آن زمان من در فرصت مطالعاتی خارج از کشور بودم. گزارش سخنرانی‌اش را به من داد که چگونه با او رفتار کردند. او خودش فهمید که به قول فرنگی‌ها Welcome نیست.   به‌نظر می‌رسد مسوولان کشور باید چاره‌ای برای فراهم کردن درست بسترها برای پرورش تمامی هوش‌ها و استعدادهای انسانی و بهره‌مندی از آنها در کشور بیندیشند.

از سوی دیگر، بررسی سوابق بسیاری از نخبگان ایرانی در آن سوی مرزها نشان داده که اتفاقا در کشور بسترها برای نخبگان ۱۰ ساله و ۱۶ ساله فراهم است و جذابیت‌ها برای مریم میرزاخانی‌ها که اتفاقا از نوابغ ریاضی هم هستند در بزرگسالی از بین می‌رود. البته کم نیستند این دسته از نوابغ ریاضی و دیگر علوم که متاسفانه با سیاست‌گذاری‌های نادرست از هوش و نبوغ ذاتی‌شان در کشور استفاده نمی‌شود تا مهاجرتشان به آن سوی مرزها صورت گیرد. در بسیاری موارد به‌رغم تبلیغات نادرست و سیاست‌گذاری‌های اشتباه بر برترنشان دادن هوش ریاضی بر دیگر هوش‌ها، باز هم افراد بسیاری راسخ به‌دنبال ندای درونی و علایق و استعداد ذاتی‌شان می‌روند؛ اما متاسفانه این افراد نیز بعد از رشد و بلوغ بازهم در سیستم نامطلوب به در بسته می‌خورند.