فیلترینگ نشانه درک نکردن «جهان رسانه‌ای شده» است

در دو هفته گذشته اتفاق پر سر و صدایی در سپهر رسانه‌ای کشور رخ داد؛ فیلتر کردن تلگرام. پیام‌رسانی که بنا به بعضی از آمارهای قابل اتکا حدود ۴۰ میلیون نفر از ایرانیان در آن عضویت دارند. می‌خواستم برای آغاز گفت‌وگو از شما به‌طور کلی درباره ممانعت از دسترسی به برخی شبکه‌های اجتماعی بپرسم. با توجه به گسترش روزافزون تکنولوژی‌های ارتباطی فکر می کنید فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی یا پیام‌رسان‌هایی مانند تلگرام می‌تواند مانع از دسترسی به آنها شود؟

همین ابتدای کلام باید بگویم خیر! اصولا دسترسی به رسانه‌ها امروز کار ساده‌ای است و همواره هرکسی در هر جایی می‌تواند به رسانه‌های مختلفی که مورد نظرش است دسترسی پیدا کند. بنابراین فیلترینگ نمی‌تواند مانع از دسترسی شود. زیرا هر قدر فیلترینگ گسترده باشد،‌ فیلترشکن‌های متعددی وجود دارند که رایگان در اختیار مردم قرار دارد و فیلترینگ را دور می‌زنند. اما چیزی که من می‌خواهم در این باره بگویم اندکی عمیق‌تر از این موضوع است. یک نکته مهم را بگویم که اساس گفت‌وگو را براساس آن بچینیم. نکته آن است که رسانه‌ها و تکنولوژی‌های رسانه‌ای در ۱۰ سال گذشته بیش از ۵۰۰ سال رشد رسانه‌ها توانسته‌اند توسعه پیدا کنند یعنی تحول و تغییراتی که در دیگر رسانه‌ها در طول ۵۰۰ سال ایجاد شد، در رسانه‌های جدید در طول تنها ۱۰ سال ایجاد شده است، این گزاره به تنهایی می‌تواند بیان گر این مساله باشد که «جهان رسانه‌ای شده» تا چه اندازه توانسته توسعه پیدا کند و دسترسی شهروندان به رسانه‌ها و به یکدیگر را تسهیل کند.

رئیس بورس نیویورک به تازگی گفته است که مبادلات مالی انجام شده در دو هفته پایانی سال ۲۰۱۶ به اندازه مبادلات مالی دو قرن بوده است. این حجم بسیار گسترده از معاملات تجاری که نیازمند سهم قابل‌توجهی از اعتماد است، از طریق رسانه‌ها انجام شده. این یعنی رسانه‌ها هم پرمصرف هستند و هم قابل اعتماد. توجه کنید که بشر از ابتدای شکل‌گیری تمدن همواره به‌دنبال کسب اطلاعات بوده است. اما روش دسترسی به اطلاعات تغییر کرده و ذائقه بشر در مورد محتواهای اطلاعاتی نیز تغییر کرده است. مثلا امروزه انسان‌ها کوتاه‌نویسی را ترجیح می‌دهند، عکس‌بین هستند و... ذائقه بشر فرم و ساختار کلی اطلاع‌رسانی را در رسانه‌ها تغییر داده است. از دیگر سو فهم، جسارت و توسعه، مطالباتی هستند که مخاطبان از رسانه‌های جدید دارند. برآیند این خواسته‌ها از رسانه‌ها در رسانه‌های جدید شکل گرفته است. با این مقدمه می‌خواهم بگویم که تلگرام در ایران نیز براساس انتظارهایی که مخاطبان از رسانه‌ها دارند،‌ توسعه پیدا کرد و مورد استقبال قرار گرفت.

منظورتان این است که فیلترینگ تلگرام با توجه به نکاتی که شما گفتید، باعث می‌شود رسانه‌های جایگزینی ایجاد شوند؟

دقیقا همین‌طور است. البته من تلاش دارم جهان رسانه‌ای شده امروز را تبیین کنم. ما تا به فهم دقیق از وضعیت رسانه‌ای شده جهان نرسیم، نگاه‌ سلبی به رسانه‌ها همچنان وجود خواهد داشت. از نظر من خاستگاه تصمیم‌هایی مانند فیلترکردن رسانه‌ها عدم فهم کامل «دنیای رسانه‌ای شده» است. ما ابتدا باید این دنیای جدید را بپذیریم و در آن به توانمندی برسیم. تا این اتفاق نیفتد، ‌آش همچنان همان آش و کاسه همان است. امروز بنا به آماری که خود وزارت ارشاد منتشر کرده بسیاری از افراد ۵ تا ۱۰ ساعت از روز خود را در پای شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های اینترنتی می‌گذرانند. این آمار روزگاری مختص به تلویزیون بود. پس ببینید که مصرف اینترنت و رسانه‌های مبتنی بر آن در ایران یک موضوع جدی است. ۴۰ میلیون کاربر برای تلگرام یک موضوع جدی است،‌ نمی‌توان با فیلترینگ دسترسی را از بین برد.

این اتفاق تنها مربوط به ایران نیست. یک رخداد جهانی است. هم اینک در دنیا حدود دومیلیارد نفر در فیس‌بوک عضویت دارند، در هر ثانیه ۱۰ هزار عکس در اینستاگرام آپلود می‌شود، هر روز یک میلیارد و ۸۵۰ میلیون شات عکس گرفته می‌شود و ۲۸ میلیون از آنها در اینستاگرام منتشر می‌شوند. در هر دقیقه ۴۸ هزار توییت در توییتر منتشر می‌شود. در دانشگاه‌های استرالیا و آمریکا توییت‌نویسی و روزنامه‌نگاری موبایلی تدریس می‌شود. چون پذیرفته‌اند که در جهان هفت میلیون موبایل وجود دارد که در دست مردم قرار دارد. ما در همین ایران ۵۰ هزار کودک زیر ۱۰ سال داریم که وبلاگ‌نویسی می‌کنند. این بخشی از ابعاد جهان رسانه‌ای شده است. در جهانی با این ابعاد، فیلترینگ چقدر می‌تواند تاثیر داشته باشد؟

فکر می‌کنید چرا این رسانه‌ها در ایران تا این اندازه گسترش پیدا کرده‌اند؟

دلایل متعددی دارد و چند عاملی است. نکته اول همان است که گفتم. این رسانه‌ها توانسته‌اند با نیازهای روز مخاطبان خودشان را تطبیق بدهند. اما در کنار آن استفاده از آنها ساده و راحت است و به اصطلاح «یوزرفرندلی» هستند. انعطاف‌پذیر هستند. به‌طور مداوم با توجه به نیازها یا خواسته‌های مخاطبان به‌روزرسانی و تکمیل می‌شوند. افزون بر همه اینها مخاطبان توانسته‌اند به آنها اعتماد کنند. اما جالب آن است که به لحاظ ارزش‌های رسانه‌ای چندان قابل‌توجه نیستند. رسانه‌های مبتنی بر تلگرام عمدتا دروازه‌بانی خبر ندارد، اخلاق را رعایت نمی‌کنند و البته مسوولیت‌پذیر هم نیستند. از قضا آسیب‌هایی هم که از این رسانه‌ها به جوامع می‌رسد از همین خاستگاه است.

هرچه رسانه‌های داخلی کمتر بتوانند اعتماد مخاطب را جلب کنند، آنها به دیگر رسانه‌ها رو می‌کنند. من چند مثال برایتان بزنم. در روز حمله تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی چهار میلیارد نفر-مراجعه به تلگرام وجود داشت. یک رکورد شکست‌ناپذیر در ایران. یعنی به‌طور میانگین هر کاربر تلگرام در ایران ۱۰۰ بار به کانال‌ها و گروه‌های مختلف در این پیام‌رسان سرزده است. در همین روز حمله به مجلس سه میلیون پست در کانال‌ها و گروه‌های مختلف منتشر شده است. جالب‌تر آنکه در دقایق اولیه زلزله تهران که شامگاه ۲۹ آذر ماه بود، سه میلیون مراجعه به تلگرام ثبت شده است. پس کارکرد تلگرام در جامعه ما و در میان شهروندان ایرانی ثابت شده است. کاربر ایرانی تلگرام می‌داند که دوستانش، خانواده‌اش و دیگر هموطنانش هم در این شبکه اطلاع‌رسان حضور دارند.

می‌داند که حجم عظیمی از اطلاعات مورد نیازش را در این پیام‌رسان ذخیره کرده یا می‌تواند به سادگی به‌دست بیاورد. طبیعی است که با فیلتر کردن از آن دل نمی‌کند. این پیام‌رسان هم جنبه سرگرمی را پوشش می‌دهد هم خبررسانی و هم آموزش را. رایگان است، ‌سریع است و همان‌طور که گفتم بی‌سانسور و «یوزرفرندلی» است. توجه داشته باشید که حدود سه سال است این شبکه در ایران جاخوش کرده و درحال توسعه پیدا کردن است. بعید است مردم چند سال دیگر صبر کنند تا پیام‌رسان دیگری جابیفتد، گسترده شود و زمینه را برای ارتباط تعاملی و بستر لازم برای کسب‌وکارهای اینترنتی فراهم کند.

راه‌حل چیست؟

باز گذاشتن فضای رسانه‌ای. اما شرط دارد. شرط آن است که عقب‌ماندگی خودمان را جبران کنیم. ما باید ۲۴ ساعته و هر روز کار کنیم. روزبه‌روز بر تعداد فیلترشکن‌هایی که هر نوع فیلتری را می‌شکنند، افزوده می‌شود. قدرت رسانه‌ها بسیار فراگیر و غیرقابل کنترل است. تنها راه مواجه شدن با این قدرت، ‌گسترش انعطاف‌پذیری است. باید رسانه‌ای که بتواند قدرت ملی کشور را تبیین کند داشته باشیم. باید این جهان جدید را بپذیریم. جدال اصلی در جهان معاصر ما جدال رسانه‌ای و قدرت در دست حکومت‌های رسانه‌ای است. اما با این اوصاف رسانه‌ها فقط سیاسی نیستند. اتفاقا میل مخاطبان به کسب اطلاعات سیاسی به اندازه گذشته نیست. با این وجود در همین موضوع هم ما پیشرفتی نداشته‌ایم. درحالی که باید یک جریان‌سازی بسیار گسترده برای اطلاع‌رسانی درباره سرطان، پیشگیری از آن،‌ درمان و... راه انداخته باشیم،‌ درگیر مسائلی ابتدایی مانند فیلتر کردن یا نکردنیم. ایجاد اعتماد برای رسانه نیازمند فهم نیازهای مردم است. ما تا این معادلات را نپذیریم،‌ تغییری ایجاد نمی‌شود و هرچه بیشتر در مقابل این جهان جدید مقاومت کنیم،‌ بیشتر آسیب می‌بینیم.