ضعف استراتژی رسانه‌ای رئیس‌جمهوری

از جمله ضعف‌های دستگاه اجرایی دولت آقای روحانی که بارها افراد مختلفی آن را بازگویی کرده‌اند، مدیریت رسانه‌ای نهاد رئیس‌جمهوری است. این موضوع یک بار دیگر در آخرین مصاحبه تلویزیونی آقای روحانی بازتاب یافت. در حالی که به گفت‌وگوی قبلی رئیس‌جمهوری با اجرای مرتضی حیدری انتقادهای زیادی وارد شده بود، مدیریت رسانه‌ای نهاد سعی کرده بود تا با هماهنگی صداوسیما تغییراتی را در شیوه اجرا ایجاد کند. این تغییر صرفا به جایگزینی مصاحبه‌کننده(رضا رشیدپور) و تعیین زمان ۶۰ دقیقه‌ای برای گفت‌وگو منحصر شده بود. اما این تغییرات افاقه ننمود و براساس ارزیابی‌ها مردم را نیز راضی نکرد.

اما چرا مصاحبه آقای روحانی نتوانست مخاطبان را اقناع کند؟ در این باره به چند نکته می‌توان اشاره کرد. اول آنکه صداوسیما از نظر بخش‌های زیادی از مردم، رسانه مستقل حرفه‌ای قلمداد نمی‌شود. جانبداری‌ها و جهت‌گیری خاص این رسانه، چارچوب و روش‌های مشخصی را برای اطلاع‌رسانی و پخش برنامه الزامی می‌سازد. این ویژگی به معنای آن است که هر نوع برنامه نقد و طنز یا انعکاس گله و شکایت از مسوولان، در چارچوب سیاست‌ها و موضع‌گیری‌های خاص صداوسیما و با اهداف خاص صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر، آزادی و استقلال مجری ذیل رویکردها و مواضع این رسانه تعریف می‌شود. این امر مانع از آن می‌شود که تغییر مجری یک برنامه، تغییر رویکرد این رسانه را در افکار عمومی بازتاب دهد. به همین دلیل بود که رشیدپور هم که آمده بود تا مصاحبه‌ای چالشی و نقادانه با رئیس‌جمهوری داشته باشد، نتوانست از این نظر موفق عمل کند. دیگر آنکه، اقتضای پخش زنده تلویزیونی- با قابلیت قوی مستندسازی - و حساسیت اجتماعی و سیاسی آن، که گوینده را در مواجهه با چشم‌هایی در مقیاس ملی قرار می‌دهد، به ناگزیر رئیس‌جمهوری را محتاط و محافظه‌کار می‌کند.

این واقعیت در کنار تمایل مجری و رسانه برای مدیریت برنامه، اگر با هوشیاری مصاحبه شونده همراه نشود، وی را به موضع انفعال سوق می‌دهد. در این حالت، حتی اگر مصاحبه‌شونده با یک استراتژی مشخص از نظر طرح مسائل و موضوعات و اولویت‌بندی آنها خود را برای مصاحبه آماده کرده باشد-که البته معلوم نیست چنین بوده باشد- ابتکار عمل را در پاسخگویی از دست خواهد داد. بی‌دلیل نبود که بعد از آخرین مصاحبه، مردم عموما می‌گفتند: رئیس‌جمهوری به مسائل اصلی و اساسی نپرداخت و از کنار موضوعات مهم روز گذشت. آقای روحانی، خودآگاه یا ناخودآگاه خود را در مسیری که رشیدپور و صداوسیما می‌خواستند، قرار داد و سعی نکرد پرسش‌ها را در قالب مدلی که باید مسوولان و مشاوران تبلیغاتی و رسانه‌ای وی از پیش تهیه می‌کردند، هدایت کند و به این نکته توجه کند که باید متناسب با اولویت پرسش‌ها در افکار عمومی جامعه، به موضوعات یا مسائل پاسخ دهد و نه اولویت‌هایی که می‌تواند هدفمند و سوگیرانه تهیه و تنظیم شده باشد و قوی‌ترین مجری تلویزیون هم ناگزیر از پایبندی به آن است.

بارها گفته شده که نهاد رسانه‌ای دولت آقای روحانی دارای ضعف‌های اساسی است. نداشتن چشم‌انداز (vision) و نشناختن ماموریت‌ها (mission)، بی‌برنامگی، فقدان استراتژی رسانه‌ای، نداشتن مدل استفاده جامع از امکانات رسانه‌ای موجود و در اختیار، از جمله این ضعف‌هاست. یک نمونه از نداشتن مدل استفاده از امکانات رسانه‌ای موجود، جای خالی مصاحبه مطبوعاتی در برنامه‌های رئیس‌جمهوری است. این وظیفه تیم رسانه‌ای است که با درک ضرورت و اهمیت مواجهه مستقیم و مستمر خبرنگاران و روزنامه‌نگاران با شخص رئیس‌جمهوری، چنین برنامه‌ای را که نهاد ریاست‌جمهوری از برگزاری آن در آینده نزدیک خبر داده است - حتی اگر مورد توجه آقای روحانی نبوده باشد- تدارک ببینند. مصاحبه مطبوعاتی، البته به شرطی که با سانسور و جهت‌دهی ناشیانه همراه نباشد، تاثیری اعتمادبخش می‌تواند در پی داشته باشد. حضور تنوع دیدگاه‌ها و به تبع آن تنوع پرسش‌ها و احساس آزادی نسبی خبرنگاران برای طرح پرسش خود، وقتی با جسارت و شجاعت خبرنگارانه همراه شود، این قابلیت را دارد تا مصاحبه مطبوعاتی رئیس‌جمهوری را به یک واقعه و رویداد جوساز و موج‌آفرین تبدیل کند.

در هر حال، بر این نکته باید تاکید کرد که ضرورت تدوین یک برنامه جامع و جسورانه رسانه‌ای برای نهاد ریاست‌جمهوری، با هدف شناسایی نقطه ضعف‌ها و دفاع از دستاوردها وقتی بیشتر احساس می‌شود که بررسی روند رویدادهای انتخابات ۹۶ به بعد نشان می‌دهد که رقبای دیروز، مجموعه برنامه‌هایی را تدارک دیده‌اند که تضعیف و شکست دولت و جریان سیاسی-اجتماعی منسوب به آن، نه در انتخابات ۱۴۰۰، بلکه اگر شد همین امروز تحقق بیابد.