پیامدهای جنگ تجاری آمریکا-چین

برای سال‌ها صنایع داخلی سنتی آمریکا روند نزولی را تجربه کرده‌اند، درحالی‌که رقیبان خارجی آنها قدرت گرفته‌اند. از طرفی اقتصادهای نوظهوری همچون چین تلاش کرده‌اند بازارهای داخلی خود را از ورود رقبای خارجی مصون نگه دارند. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که صادرات خوب، واردات بد و کسری تجاری ناعادلانه است. در این رابطه رئیس‌جمهوری آمریکا از روابط تجاری این کشور – به‌ویژه توافق «نفتا» با کشورهای کانادا و مکزیک – ابراز نارضایتی کرده است. با این‌حال به‌نظر می‌رسد هدف اصلی او بزرگ‌ترین صادرکننده جهان، چین است. دولت ترامپ گلایه‌های بسیاری از روابط تجاری با چین دارد. یکی از این گلایه‌ها مربوط به دستکاری نرخ ارز است. در دهه ۱۹۹۰ میلادی تضعیف پول ملی چین کمک کرد تا این کشور به‌عنوان قطب صادرات تولیدات ارزان معرفی شود. امروز اما چینی‌ها یک مرحله فراتر رفته‌اند. تولید کالاهای ارزان نظیر البسه و لوازم الکترونیک به مناطق با هزینه‌های کمتر تولید منتقل شده‌اند.

در واقع مقامات رسمی چین تلاش می‌کنند به‌جای تضعیف یوآن، آن را تقویت کنند.  یکی دیگر از نگرانی‌های آمریکا و اروپا، سیاست‌ دامپینگ چینی‌ها و فروش فولاد و آلومینیوم ارزان در بازارهای آنها است. در این رابطه آنچه که واضح است تولید بیش از حد ظرفیت چین است. اقتصاددانان اما معتقدند واردات فولاد ارزان از چین گرچه ممکن است تولیدات‌کنندگان این محصول را متضرر سازد، اما در نهایت به نفع سایر تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان آمریکایی خواهد بود. البته حوزه‌های متعددی وجود دارد که می‌توان چین را مورد انتقاد قرار داد. در این رابطه یکی از چالش‌هایی که وجود دارد پایبندی ضعیف چینی‌ها نسبت به حفاظت از دارایی‌های معنوی است. مقرراتی که برای انتقال فناوری سرمایه‌گذاران خارجی به شرکای محلی تعیین شده است و شرایط نابرابر برای سرمایه‌گذاران خارجی – شرکت‌های چینی می‌توانند به بخش‌های خارجی این کشور انتقال یابند درحالی‌که شرکت‌های خارجی‌ محدود شده‌اند – از دیگر گلایه‌هایی است که در رابطه با سیاست‌های بخش خارجی چین مطرح است.

همانند سایر اقتصادهای در حال توسعه، چینی‌ها از جهانی شدن تولیدات صنایع محلی استقبال کرده‌اند. در این راستا اما عمده سرمایه‌گذاری‌ها روانه بخش‌های خاص شده است.  اکنون کشور نیاز دارد به سمت محیط‌های کسب‌وکار رقابتی و نوآورانه حرکت کند. اما مشکل اینجا است که دولت ترامپ بی‌صبر است و اقدامات عجولانه اتخاذ خواهد کرد. بسیاری از حامیان و مشاوران او معتقدند چین تهدیدی جدی برای اشتغال، بخش تولیدی و برتری تکنولوژیکی آمریکا است. در این‌باره در بدترین حالت دولت ترامپ ممکن است وعده انتخاباتی خود را عملی و تعرفه ۴۵ درصدی بر واردات از چین وضع کند. وقوع این سناریو کابوسی ترسناک است. براساس پیش‌بینی‌ها در اثر این اتفاق صادرات چین به آمریکا ممکن است به نصف کاهش یابد. از طرفی چین به منظور تلافی می‌تواند دیوار تعرفه‌های خود را برای کالاهای آمریکایی نظیر هواپیما، گوشی هوشمند، حبوبات و... بلندتر کند. البته در این جنگ چینی‌های از دو سلاح قدرتمند یعنی سرمایه و بدهی نیز بهره می‌برند.

چین دومین طلبکار بزرگ آمریکا

برای دهه‌ها، رشد اقتصادی چین چندین برابر رشد آمریکا بوده است. اما رشد اقتصادی تنها یک معیار است. یکی از موضوعات مهم در این رابطه بدهی‌های هنگفت آمریکا است که از مرز ۲۰ تریلیون دلار گذاشته است. در این رابطه بیش از یک تریلیون دلار از این بدهی‌ها به چینی‌ها تعلق دارد. در واقع چینی‌ها پس از ژاپن بزرگ‌ترین طلبکار دولت آمریکا هستند. به منظور اطمینان از رقابتی بودن تولید کالاها و خدمات، چین علاوه بر رشد اقتصادی قدرتمند، میلیاردها دلار از اوراق خزانه‌داری آمریکا را خریداری کرد. این امر نه‌تنها نرخ بهره را در آمریکا پایین نگه داشته، بلکه به رشد اقتصادی چین نیز کمک کرده است. البته طی سال‌های اخیر دارایی‌ چین در وزارت خزانه‌داری آمریکا کاهش یافته است (اوج آن به سال ۲۰۱۵ برمی‌گردد). در این‌باره چین تلاش می‌کند به منظور تقویت ارزش یوآن (پول ملی چین)، از دلار خلاص شود. البته نگه‌داشتن یا فروش دلار کمکی به دولت چین در جنگ تجاری با آمریکا نمی‌کند.

حداقل منفعت این اقدام شاید تقویت پولی ملی چین باشد. براساس پیش‌بینی‌ها، اقتصاد چین به‌زودی آمریکا را پشت‌سر می‌گذارد، بنابراین دولت چین به‌دنبال گسترش نفوذ جهانی خود و کمرنگ کردن نقش دلار به‌عنوان پول غالب ذخایر جهانی است. از طرفی از دید مصرف‌کنندگان تقویت پول ملی، کالاها و خدمات خارجی را ارزان‌تر می‌کند. از دید تولیدکنندگان داخلی اما این امر موجب تضعیف قدرت رقابتی در بازارهای جهانی می‌شود.  ارزش پول ملی چین، یوآن، برای دهه‌ها در سطح پایینی نگه داشته شده است. این امر مزیت بزرگی برای شرکت‌های آمریکایی بوده، چراکه می‌توانستند کارخانه‌ها و خطوط تولید خود را به چین منتقل کنند (به‌خاطر نیروی کار و منابع ارزان). در نتیجه این امر سوددهی شرکت‌های آمریکایی افزایش یافت و خریداران این کشور نیز مبالغ کمتری را برای خرید کالاها هزینه می‌کنند. به عقیده دولتمردان آمریکا اما کسری تجاری گسترده این کشور در قبال چین ناشی از کاهش ارزش یوآن است. کارشناسان اقتصادی اما نظر متفاوتی دارند: کسری تجاری آن‌قدر هم بد نیست. طبیعت بازارهای آزاد ایجاب می‌کند که این کسری‌ها موقتی باشند و افزایش یا کاهش پول ملی کشورها (که به معنای تغییر قیمت کالاها و خدمات است) موجب می‌شود کسری‌های تجاری به‌طور خودکار اصلاح شوند.