صنعت لوازم خانگی، دشواری و دلتنگی

لوازم خانگی با اینکه در دسته لوازم مصرفی بادوام محسوب می شود، با توجه به شرایط حادث شده در بازار، بخش زیادی از بازار خود را از دست داده است. در مورد صنعت لوازم خانگی توجه داشته باشیم که شرایط تحریمی، ورود مواد اولیه اساسی مورد نیاز این صنعت را هدف قرار داده و صادرات تجهیزات و ورقهای فلزی مورد استفاده در این صنعت در اثر سیاستهای تحریمی با دشواری مواجه شده است. فعالان این صنعت در حال حاضر به سختی قادر به تأمین محصولات صنایع پتروشیمی مورد نیاز خود هستند. کمبود و گرانی مواد اولیه مورد نیاز لوازم خانگی موجب افزایش قیمت و کمیابی محصولات لوازم خانگی تولید داخلی شده و از طرف دیگر نیز با افزایش نرخ و عدم تامین ارز مورد نیاز، واردات و توزیع  لوازم خانگی خارجی که توسط وارد کنندگان و نمایندگان اصلی برندهای خارجی وارد و توزیع می شدند نیز دچار مشکل و کمبود شده و این کمبود خود منجر به افزایش ورود و عرضه کالای قاچاق شده است.

در مجموع کمبود کالای لوازم خانگی در بازار و تقاضای اولیه موجود باعث شد که ما شاهد افزایش قیمت ها بوده و  در پی کاهش قدرت خرید مصرف کنندگان داخلی به دلیل سقوط ارزش ریال ، تقاضا نیز کاهش کاهش یافت و در نهایت این موضوع نیز به تشدید رکود در انجامیده است. تولیدکنندگان نیز با توجه به کاهش ارزش ریال و کاهش نقدینگی خود و افزایش تورم، جهت تهیه مواد اولیه مورد نیاز، به سرمایه در گردش بیشتری نیاز پیدا کرده اند که این نیاز هم تاکنون تامین نشده است و به تبع آن و از سر ناچاری ظرفیت تولید خود را کاهش داده اند و از سوی دیگر نیز با افزایش بدهی و جرایم دیرکرد تسهیلات بانکی خود گریبانگیر شده اند.محدودیتهای ناشی از تحریم مبادلات بانکی کشور اثر مستقیمی بر صادرات لوازم خانگی داشته و خواهد داشت و در عمل و به تدریج بازار ایران را به به بازاری بسته و محدود تبدیل و به تعداد محدودی از برندهای داخلی که با هر تمهیدی تاب مقاومت در برابر این شرایط سخت را دارند تقدیم خواهد کرد. با این اوصاف در ایام پیش رو باید نگران افت کیفیت محصولات و خدمات پس از فروش لوازم خانگی باشیم و برای رفع این نگرانی برنامه ریزی کنیم که در تله تولید کالای گران و بی کیفیت با فناوری تاریخ گذشته به دلیل وجود بازاری تشنه و انحصاری نیفتیم.

شرایط کار  ایجاب می کند که تولید کنندگان سخت کار کنند تا بتوانند به حیات اقتصادی خود تداوم ببخشند. یعنی به فکر: ارتقای بهره وری، کاهش ضایعات، بهبود وضعیت سرمایه انسانی، سازماندهی تیم های فروش، آموزش های اثر بخش و مواردی از این دست باشند.صاحبان واحدهای تولیدی کوچک و متوسط تولید لوازم خانگی اگر بتوانند در قالب کنسرسیوم های اقتصادی و ایجاد زنجیره تأمین ـ تولید ـ توزیع گرد هم آیند، هزینه های  مشترک را با هم تقسیم کرده و خواهند توانست محصولاتشان را به قیمت تمام شده کمتری تولید کنند. این کنسرسیوم ها با ایجاد برندهای مشترکی که قابلیت بروز و ظهور در ابعاد جهانی داشته باشند، می توانند بازارهای بین المللی جدیدی گشوده و بازارهای داخل را با قدرت بیشتری حفظ نمایند.و اما قطعه سازان لوازم خانگی: در این صنعت توجه ویژه به توسعه واحدهای تولیدی ساخت قطعات لوازم خانگی از اهمیت وافری برخوردار است و در صورت شکل گیری زنجیره تامین قطعات با کیفیت و استاندارد در داخل کشور، میتوان امیدوار شد که واحدهای تولیدی بالادستی این صنعت خواهند توانست با ضریب اطمینان بیشتر و هزینه های کمتری محصولات خود را تامین و وروانه بازار نموده و در ارائه خدمات پس از فروش از سهولت بیشتری برخوردار گردند. متاسفانه تاکنون ساز و کار مناسب و هدفمندی برای این کار فراهم نیامده است و این گروه از تولیدکنندگان به طور متشکل فعالیت ننموده و دارای برنامه و هدف مشخصی نبوده و اصولا تابع بازارند نه پیشتاز آن و کمتر از نوآوری و محصولات ناشی از فعالیت های تحقیق و توسعه ای میتوان اثری دید.

مشکل تامین نقدینگی در این گروه بسیار مشهود بوده و حتی تامین مواد اولیه از قبیل محصولات پتروشیمی و فلزی که از طریق بورس قابل تامین است برای آنها به سختی امکان پذیر است و به ناچارملزومات خود را از بازار آزاد تهیه می کنند در صورتی که اگر در قالب شرکتهای تعاونی یا کنسرسیوم ها و شرکتهای مشترک نسبت به تهیه مواد اولیه اقدام نمایند، خواهند توانست هزینه سربار این بخش را کاهش دهند. ارتقای دانش فنی روزآمد صنعت لوازم خانگی با توجه به روند سریع رشد آن در عرصه جهانی از الزامات ماندگاری در این صنعت است چرا که رقبای جهانی منتظر هیچ دلیل و بهانه ای نیستند و مصرف کنندگان نیز مشتاقانه محصولات با فناوری های نو را مطالبه و خریداری می‌نمایند. متاسفانه ما نتوانسته ایم در این صنعت در صف پیشتازان قرار گیریم و در بهترین حالت محصولات جدید را در داخل کشور مونتاژ کرده ایم و در برخی موارد نیز محصولات با تکنولوژی قدیمی و ماشین آلات غیر بهره ور تولید می شوند.

موضوع پر اهمیتی همچون کسب رضایت مشتری از مراحل طراحی تا ساخت و تولید و توزیع و فروش و خدمات پس از فروش لوازم خانگی بسیار مهجور مانده و مصرف کننده گلایه مند و ناراضی از محصولات ساخت ایران را باید به عنوان چالش این صنعت به رسمیت شناخت و تولیدکنندگانی که برای کار و تلاش خود حرمتی قائلند، باید به فکر بازسازی و بازتعریف این نگاه منفی و بازدارنده نسبت به لوازم خانگی ایرانی باشند و تعهد به کیفیت و حس مسئولیت جبران خسارات وارده به مشتری و جلب رضایت وی باید به دغدغه تولید کنندگان تبدیل شود.باید در این جا این نکته را نیز متذکر شویم که جو تبلیغات کالاهای خارجی به حدی سنگین است که مجالی برای تبلیغ و معرفی کالاهای ایرانی نمی گذارد و برندهای رقیب با تمام توان و صرف هزینه های گزاف به تصرف فضای ذهنی مصرف کنندگان ایرانی و جلب نظر آنها برای خرید محصولاتشان می پردازند. به رغم تمامی فشارهای تحریمی باید امیدوار باشیم که حمایت مردم از کالاهای ساخت ایران و تسهیل شرایط صادراتی برای کسب و حفظ بازار کشورهای مجاور بتواند به واحدهای تولیدی داخلی در عبور از بحران و رکود کمرشکن فعلی کمک کند.

ظاهرا فقط باید امیدوار باشیم!

19-02