آینده اقتصاد معدن در گرو صنایع دانش‌محور

۱-تا چند سال پیش میلیون‌ها تن سنگ‌آهن به‌صورت کلوخه و به‌طور خام به خارج از کشور صادر می‌شد تا اینکه چینی‌ها با کاهش تولید فولاد و دامپینگ در بازاری که خود بزرگ‌ترین متقاضی آن بودند عملاً صدور سنگ‌آهن را غیراقتصادی کردند. معدن‌داران و صادرکنندگان، تصورش را هم نمی‌کردند که روزی برسد سنگ‌آهن با قیمت تمام‌شده بسیار پایین، خریدار خارجی نداشته باشد و این کسب‌وکار، دیگر اقتصادی نباشد. چیزی نگذشت که صادرات سنگ‌آهن خام بسیار کاهش یافت و به مقدار ناچیزی رسید و جز در قالب قراردادهای بلندمدت عملاً متوقف شد.

۲ -گاز طبیعی که در واقع آن‌ هم یک ماده معدنی است وقتی خود را بی‌نیاز از تکنولوژی‌های تبدیل متان به هیدروکربورهای دو‌ظرفیتی به بالا دانست عملاً در چنبره محصولات ساده پتروشیمیایی مانند متانول و آمونیاک و اوره یا گاز طبیعی مایع‌شده گرفتار دید. بازار تقاضای همه اینها به سرعت اشباع شد و حاشیه سود محصولات ابتدایی از گاز طبیعی، به آستانه زیان‌دهی رسید و باز هم چاره کار همان شد که دست به دامان فناوری‌های جدید برای تبدیل گاز طبیعی به خانواده بزرگ پلاستیک‌ها و محصولات نظیر زده شود.

شاهد مثال‌های فوق و بسیاری دیگر از این مثال‌ها، حقیقت مهمی را به ما یادآوری می‌کند که وجود پتانسیل‌های معدنی به‌تنهایی برای توسعه فعالیت‌های اقتصادی در این بخش کفایت نمی‌کند بلکه هدف‌گذاری کاربری تکنولوژی در زنجیره فعالیت‌های معدنی و صنایع وابسته به آن تا رسیدن به حلقه‌های هر چه با ارزش افزوده بالاتر می‌توانند موجب گسترش اقتصاد معدن، توسعه اشتغال پایدار و کسب ثروت و درآمد و تضمین سودآوری سرمایه‌گذاری‌ها در این بخش باشد.

ضرورت توجه به زنجیره‌های ارزش در صنایع معدنی

چنانچه نگاهمان را به ابتدای این زنجیره بیندازیم به بحث اکتشاف کانی‌ها می‌رسیم. امروزه در بسیاری از برنامه‌های اکتشافی، عمق کانی‌شناسی‌ها فراتر از ۵۰۰ متر و حتی در بعضی از عناصر باارزش به بیش از یک کیلومتر رسیده است و این حفاری‌ها جز با استفاده از تجهیزات با فناوری‌های نو میسر نیست.برای انجام عملیات اکتشافی جامع لازم است با مشارکت شرکت‌های خارجی دارای تکنولوژی در این زمینه، هر چه سریع‌تر پتانسیل‌های معدنی را از قوه به فعل درآوریم و لازمه این امر استفاده سریع و صحیح از فرصت‌هایی است که تعامل خردمندانه با صاحبان فناوری در این زمینه با حفظ اقتدار و منافع ملی با اجرای برجام به وجود آورده است. به همین ترتیب زنجیره‌های ارزش در صنایع معدنی (mining industries value chains)  را باید تا مراحل نهایی آن تعقیب کرد. یک مثال ساده در این زمینه، استحصال فلز تیتانیوم است. تخمین فعلی این است که ۱۰ درصد کل فلز تیتانیوم جهان در جنوب‌شرقی ایران نهفته است، فلزی که طیف کاربردی آن در دماهای زیر صفر تا هزاران درجه سانتی‌گراد بالای آن در میان سایر عناصر جدول مندلیف در حال حاضر بی‌همتاست. این خاصیت، شرکت هواپیماسازی بوئینگ را بر آن داشته تا در آینده نزدیک تا ۴۰ تن در هر یک از هواپیماهای دور و بلندپرواز خود از آن استفاده کند.

حال با این کاربرد عالی و این آینده تابناک، ما برای ذخایر تیتانیوم کهنوج باید چه کنیم؟ گرچه برنامه‌ریزی و اقدامات اخیر صورت‌گرفته تا مرحله تهیه اکسید تیتانیوم، حرکت جدید و بسیار باارزشی را به اجرا درآورده اما کافی نیست و باید به جای اینکه روی نیازهای صنعت رنگ‌سازی تمرکز کنیم به سمت تهیه فلز با ارزش تیتانیوم پرواز کنیم. لازمه این پرواز مجدداً جذب تکنولوژی از صاحبان آن با اتخاذ استراتژی بازی برد‌-‌برد و تاسیس مشارکت‌های خارجی-داخلی هدفمند است. اگر برای این استراتژی برنامه‌ریزی نشود در آینده نزدیک صرفاً فروشنده اکسید تیتانیوم به تکنولوژیست‌ها و نظاره‌گر دریافت ارزش افزوده فراوان آنها در این بخش خواهیم بود. شاید کلیدواژه این نوشتار بیشتر عطف توجه همگی ما به این نکته باشد که در دنیای حال و آینده نه می‌توان روی ذخایر معدنی نشست و از آنها نگهبانی داد و نه آنها را با روش‌های استحصال خام و نیمه‌خام و با قیمت تمام‌شده بالا استخراج کرد بلکه راه چاره را باید در تعریف فرآوری‌هایی به صورت زنجیره کامل اقتصادی با استفاده از فناوری‌های روزآمد در سایه تعامل خردمندانه با صاحبان دانش جست‌وجو کرد.