زیست‌بوم استارت‌آپی

هدف این استارت‌آپ‌ها حل مشکل یا برآورده کردن نیاز مهمی از مشتریان است که عمدتاً به کمک نوآوری و فناوری محقق می‌شود. در واقع آنها ارزشی را به مشتریان خود ارائه می‌کنند که باعث می‌شود مشتریان به جای روش‌های دیگر، از این استارت‌آپ‌ها برای رفع نیاز خود استفاده کنند. قطعاً فناوری، اینترنت و خصوصاً موبایل‌های هوشمند نقش مهمی در ایجاد و رشد این استارت‌آپ‌ها داشته‌اند، اما بخش دیگری از رشد سریع آنها به مدل کسب‌وکار، رویکرد توسعه و نوع سرمایه‌گذاری روی آنها بازمی‌گردد.

رویکرد توسعه استارت‌آپ‌ها، رشد مقیاس‌پذیر با سرعتی فوق‌العاده بالا در شرایط عدم قطعیت است. آنها سعی دارند در کمترین زمان، بیشترین سهم بازار را نصیب خود کنند و به رهبر بازار در آن حوزه تبدیل شوند. درست است که کسب‌وکارهای سنتی هم چنین هدفی را دنبال می‌کنند اما تفاوت بر سر سرعت رشد و ریسک و عدم قطعیت است. استارت‌آپ‌های موفق با چابکی، ریسک‌پذیری، نوآوری، بهره‌گیری از فناوری و همچنین جذب سرمایه بالا در مدت کوتاه، رشد فوق‌العاده سریعی را تجربه می‌کنند و این رشد سریع باعث می‌شود تا آنها به سرعت در زندگی ما نفوذ کرده و ما را غافلگیر کنند.

سرمایه‌گذاران خطرپذیر می‌دانند که سرمایه‌گذاری روی استارت‌آپ‌ها ریسک بسیار بالایی دارد و طبق برخی آمارها از هر ۱۰ استارت‌آپی که روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند فقط یک استارت‌آپ واقعاً موفق می‌شود. به همین خاطر هم آنها را خطرپذیر می‌نامند که البته بازده سرمایه‌گذاری آنها روی آن یک استارت‌آپ موفق آنقدر بالاست که ضرر احتمالی از بقیه را پوشش داده و همچنان مبلغ قابل توجهی را به سرمایه‌گذار بازمی‌گرداند. این بدان معنا نیست که سرمایه‌گذاران سنتی، خطرپذیر نیستند یا سرمایه‌گذاری آنها فاقد ریسک است، بلکه تفاوت بر سر شدت ریسک‌پذیری و رویکرد سرمایه‌گذاری است.

رویکرد سرمایه‌گذاران خطرپذیر (برخلاف سرمایه‌گذاران سنتی) به این صورت است که در چندین سال اول به دنبال سود نیستند و نقطه سربه‌سر برای آنها اولویت نیست. آنها می‌خواهند استارت‌آپ سریعاً رشد کند تا ارزش سهامش به سرعت چند برابر شود و بتوانند در آینده با فروش آن سهام بازگشت بالایی از سرمایه داشته باشند. این ‌رویکرد امکان ریسک‌پذیری استارت‌آپ‌ها را بالا برده و به آنها این امکان را می‌دهد که بدون دغدغه سوددهی، بتوانند با صرف هزینه زیاد، رشد مقیاس‌پذیر را رقم بزنند و از رقبای سنتی و حتی استارت‌آپی خود پیشی بگیرند. استارت‌آپ‌های مطرحی مانند آمازون و اوبر یا حتی نمونه‌های ایرانی مانند دیجی‌کالا تا سال‌ها ضررده بوده‌اند و با وجود این چندین دور سرمایه جذب کرده‌اند.

استارت‌آپ‌ها برای رشد و توسعه، نیازمندی‌های زیادی دارند و به همین علت یک اکوسیستم یا زیست‌بوم استارت‌آپی در کشورها یا شهرهای مختلف دنیا ایجاد شده است. این زیست‌بوم علاوه بر انواع استارت‌آپ‌ها، شامل مراکز نوآوری، پارک‌های فناوری، دانشگاه‌ها، شتاب‌دهنده‌ها، سرمایه‌گذاران خطرپذیر، بانک‌ها، درگاه‌های پرداخت آنلاین، اپراتورهای موبایل، دیتاسنترها، شرکت‌های مشاوره، ارائه‌دهنده‌های اینترنت و بسیاری نهادهای دیگر است که همگی نقشی را در ایجاد و رشد استارت‌آپ‌ها بازی می‌کنند.

در پنج سال گذشته به عنوان مشاور، مدرس و مربی با استارت‌آپ‌های زیادی همکاری داشته‌ام. از استارت‌آپ‌های نوپا تا بزرگ‌ترین آنها مانند دیجی‌کالا، اسنپ و علی‌بابا. همچنین در پادکست «۱۰ صبح» که تبدیل به پرشنونده‌ترین پادکست حوزه کارآفرینی، مدیریت و استارت‌آپ‌ها به زبان فارسی شده است، با بنیانگذاران و مدیران ارشد اغلب استارت‌آپ‌های موفق بحث‌هایی عمیق در خصوص چالش‌های رشد آنها داشته‌ام. بر این اساس، در ادامه به برخی از موانع اصلی پیش روی استارت‌آپ‌ها اشاره خواهم کرد.

برخلاف تفکر بسیاری از افراد، من بزرگ‌ترین مشکل پیش روی استارت‌آپ‌ها را نه جذب سرمایه بلکه منابع انسانی می‌بینم. جذب نیروی متخصص و باکیفیت و همچنین نگهداشت آن به چالشی بسیار بزرگ برای استارت‌آپ‌ها تبدیل شده است. به‌رغم اینکه ایران تعداد بسیار بالایی فارغ‌التحصیل از دانشگاهای معتبر دارد و در جامعه صحبت از بیکاری است، اما در عمل زمانی که استارت‌آپ‌ها به نیروی جدید نیاز دارند نمی‌توانند نیروی دلخواهشان را به آسانی پیدا کنند و بعضاً ماه‌ها به دنبال نیرو برای یک سمت خاص هستند.

یکی از علل این عارضه، مهاجرت برخی از بهترین فارغ‌التحصیلان به خارج از کشور است. همچنین به علت بالا رفتن نرخ دلار، در حال حاضر بسیاری از توسعه‌دهندگان نخبه (طراحان و برنامه‌نویسان نرم‌افزار) یا به صورت پروژه‌ای با خارج از کشور کار می‌کنند یا به دنبال مهاجرت هستند و این باعث کمیاب شدن این نیروی کلیدی و ایجاد مشکل جدی برای استارت‌آپ‌های ایرانی شده است. حتی پس از جذب، فقدان مواردی مانند انگیزه درونی، سخت‌کوشی، تجربه استارت‌آپی، تخصص عمیق، علاقه به توسعه فردی، مهارت‌های نرم، تولید خروجی باکیفیت، ارتباطات موثر، کار تیمی، رفتار حرفه‌ای و فرهنگ سازمانی، استارت‌آپ‌ها را دچار چالش‌های جدی می‌کند.

از طرفی زیست‌بوم استارت‌آپی ایران بسیار جوان بوده و با توجه به تحریم‌ها، انتقال دانش از اکوسیستم‌های خارجی به آن بسیار دشوار شده است. از این‌رو مدیرانی که در حوزه استارت‌آپ‌ها قبلاً رشد مقیاس‌پذیر را تجربه کرده باشند و متخصص این حوزه باشند عملاً وجود نداشته و برخی شرکت‌ها مانند اسنپ و دیجی‌کالا ناگزیر مدیران ارشدی را از خارج از کشور استخدام کرده‌اند تا آنها بتوانند علاوه بر پیشبرد کارها، مدیران ایرانی این شرکت‌ها را نیز پرورش دهند.

از حدود یک سال پیش به علت کاهش نقدینگی در داخل کشور، عدم امکان جذب سرمایه خارجی و همچنین بالا رفتن ریسک سرمایه‌گذاری، استارت‌آپ‌ها با مشکل جدی برای جذب سرمایه مواجه شده‌اند تا جایی که برخی از آنها به جای مراجعه به سرمایه‌گذاران خطرپذیر به جذب سرمایه از نهادهای مختلف مانند بانک روی آورده‌اند. مانع دیگری که باید به آن اشاره کرد، مشکلات قانونی، رگولاتوری و مالکیت معنوی در این حوزه است که یا وجود ندارند یا اگر هم به وجود آمده‌اند بعضاً باعث ایجاد محدودیت و مانع شده‌اند. به همین خاطر بنیانگذاران استارت‌آپ‌ها به کرات گفته‌اند که تنها چیزی که از دولت می‌خواهند این است که کاری به کار آنها نداشته باشد!

تحریم‌ها نیز غیر از جذب سرمایه و انتقال تجربه، مانع استفاده استارت‌آپ‌های ایرانی از زیرساخت‌های خارجی مورد نیازشان شده‌اند. مشکلات مربوط به بیمه، مالیات و ثبت شرکت‌ها هم از مواردی است که اغلب استارت‌آپ‌ها از آنها شکایت دارند. نهایتاً عدم بلوغ اجزای مختلف زیست‌بوم استارت‌آپی و منسجم نبودن آنها باعث شده تا استارت‌آپ‌ها با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم کنند که در اکوسیستم‌های بالغ خارج از ایران قبلاً حل شده است. هنگام نوشتن این مقاله، جناب آقای آذری‌جهرمی (وزیر ارتباطات) و معاون ایشان جناب آقای ناظمی (که رئیس سازمان فناوری اطلاعات نیز هستند) از طرح نوآفرینی برای استارت‌آپ‌ها رونمایی کردند که قرار است استارت‌آپ‌ها را در تمام مسیر رشد (از ایده تا درآمد ۵۰۰ میلیون‌تومانی در سال) یاری دهد. امید است که این طرح بتواند برخی از مشکلات عنوان‌شده را حل کند.