قهوه‌خانه‌ها و کله‌پزی‌ها و کبابی‌های مشهور تهران، چه در مرکز شهر و اطراف بازار و چه در شمیران، سر پل تجریش، دایر بودند و تازه در سرپل ساندویچ موسیو که نام آن «ویلا» بود هم به مشتریان جوانتر یا مدرن ترش ساندویچ هم می‌داد. در ساختمان مدرن پلاسکو و فروشگاه فردوسی هم سلف سرویس و رستوران‌های مدرنی بودند که آدمهای شیک به آنجاها می‌رفتند و منظره تهران را از طبقات بالاتر تماشا می‌کردند. تهران، شهر آرامتر و مدنی‌تری بود. خانواده‌ها درآرامش بیشتری بودند. و شهر تهران، پایتخت ایران، در اوج بالندگی و برداشتن گام‌های شتاب‌زده به سوی چیزی بود به نام توسعه و صنعتی شدن. در خیابانها علاوه بر بنزها و شورلت‌های قدیمی‌ و اتوبوس‌های قدیمی‌که دود سیاه از آنها متصاعد می‌شد، اتومبیل ساخت وطنی به نام پیکان زیاد شده بود که امروز به اسطوره تبدیل شده و موضوع کار هنرمندان. ترافیک هم همیشه بود! و بخاطر ساعاتی که در آن سپری می‌شد، خود نوعی گردشگری محسوب می‌شد.

امروز چهره شهر تهران دیگر تغییر کرده است. شهر شلوغ و درندشت است و قدم زدن درآن به آسانی قدیم نیست. متاسفانه مال‌ها و مجتمع‌های تجاری در همه جا سر برآورده‌اند و جای مغازه‌های ویژه لبه خیابان‌ها را گرفته‌اند. البته هنوز گروه‌هایی از مردم شهر برای تفریح روزهای تعطیل به دربند و درکه می‌روند. و در بالادست رودخانه‌های تهران کافه‌ها در سرتاسر راه کوهستانی، محیطی شلوغ و شهری پدید آورده اند. در خود شهر تهران هم بیش از ۴۰۰ کافه و رستوران در جای جای شهر باز شده است، بطوریکه کافه نشینی به رسمی‌رایج تبدیل شده است و همه از پیر و جوان در کافه‌ها قرار می‌گذارند و دیگر خیلی‌ها ترجیح می‌دهند یکدیگر را در محیط آرام و دلچسب و در عین حال پرجنب‌وجوش کافه‌ها و در قلمرو عمومی ‌یا نیمه عمومی ‌شهر ملاقات کنند تا در داخل خانه‌هایشان.

و اما از این مکان‌های پذیرایی و گردشی روزمره خود شهروندان که بگذریم، تهران شهری است غیرتوریستی و غیرمجهز به زیرساخت‌های لازم برای جلب و جذب گردشگران در سطح ملی و بین المللی. در اینجا مختصرا به چند محور اصلی گردشگری و فقدان‌های آن در تهران می‌پردازم و قبل از هر چیز یادآور می‌شوم که در ۴۰ سال اخیر، متاسفانه کلا گردشگران زیادی به ایران نیامده‌اند و آمار گردشگران خارجی که ایران را بخاطر سایت‌های تاریخی و باستانی یگانه و طراز اول آن برای گردشگری انتخاب کرده‌اند، بسیار کمتر از آنچه بوده است که می‌شد انتظارش را داشت. تحولات سیاسی بین‌المللی باعث شده است ما فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی بی نظیری را برای کسب محبوبیت در زمینه توریسم و نیز در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی در سطح مراودات جهانی با سایر ملل از دست بدهیم.

هتل‌ها و سایر تاسیسات اقامتی برای گردشگران

کشور ما از دیرباز، یعنی از دوران باستان، محل عبور کاروان‌ها و تجارت راه دور بوده است. راه ابریشم و راه‌های تجارت ادویه از سرزمین ما عبور می‌کرده‌اند و همین شهرری در جنوب شهر تهران بر سر راه جاده ابریشم قرار داشته است و اوج تمدن را در هزاره‌های قبل بخود دیده است. شاه عباس صفوی در ۴۰۰ سال قبل از این تصمیم گرفت برای امنیت جاده‌ها و تجارتی که چون خون در رگ‌های آن جاری بود، ۹۹۹ کاروانسرای جدید در طول این راه‌ها بسازد.

در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ هم شبکه‌ای از مهمانسراهای جهانگردی ساخته شد که هنوز نمونه‌های بسیاز زیبایی از آن در نائین، سمنان، شاهرود، بسطام، بیرجند، ماهان، و ده‌ها شهر دیگر کشورمان وجود دارند و بعد از نیم قرن هنوز بهترین تاسیسات گردشگری آن شهرها به حساب می‌آیند، ولی آیا در سال‌های بعد از آن دوران، ما به توسعه و گسترش هتل‌های مردمی ‌و دیگر مکان‌های اقامتی مثل متل‌ها، کمپینگ‌ها، و مکان‌های ارزان قیمت تر برای جلب توریست ایرانی و خارجی پرداخته‌ایم؟ باید گفت که متاسفانه خیر. تازه، همان هتل‌های قدیمی‌ شهرهای بزرگمان هم، در بسیاری از ماه‌های سال، با کمتر از نصف ظرفیت خود کار می‌کنند. پس باید به فکر برنامه‌ریزی و تبلیغات بهتر برای جلب گردشگر هم باشیم.

در سال‌های اخیر شبکه ای از خانه‌های روستایی به همت کسانی که در بخش خصوصی در حوزه توریسم داخلی- و نیز خارجی- فعالیت می‌کنند، تحت عنوان خوشه سار بوم‌گردی ایجاد شده و گسترش یافته است! خوبست که نهادهای دولتی و عمومی‌ و بانک‌ها به قوام و ماندگاری این شبکه کمک کنند، زیرا در نهایت گردشگری در بخش خصوصی است که باید پایگاه خود را تقویت کند.

حمل و نقل عمومی‌شهری و بین المللی

صنعت گردشگری یک موجود زنده اقتصادی و اجتماعی چند وجهی است. خوشبختانه در کشور ما مردم گردشگران را دوست دارند و همیشه با میهمان نوازی تمام از آنها استقبال می‌کنند، اما برای گردشگری انبوه لازم است که یک تشکیلات منظم برای حمل و نقل مسافر نیز در سطح کشور شکل بگیرد. بسیاری از شهرهای مهم و گردشگرپذیر هنوز فرودگاه ندارند. ناوگان هواپیمایی مسافری ما نسبت به تمام کشورهای منطقه ضعیف‌تر مانده است. تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی، رفت و آمد مسافر به ایران را محدود کرده‌اند، اما حتی وقتی پای مسافر به کشورمان می‌رسد نیز تسهیلات شناخته شده و منظمی ‌برای گردشگری وجود ندارد. اتوبوس‌های بین شهری، قطارهای مسافری و سایر وسایل حمل و نقل عمومی ‌هنوز سهل‌الوصول نیستند و برنامه‌ریزی برای منظم و دقیق بودن این سفرها امری مهم و محوری است. براه افتادن تسهیلات حمل‌ونقل عمومی ‌می‌تواند از استفاده اتومبیل‌های شخصی هم بکاهد، که خود به کاهش تلفات ناشی از تصادفات بین جاده‌ای منجر خواهد شد. تعداد این تلفات نسبت به جمعیت کشور در ایران از بالاترین رقم‌هاست، که نشانه عدم رعایت قوانین رانندگی در جاده‌ها نیز هست.

بازدید از بناهای تاریخی و طبیعی در ایران

ایران یکی از متنوع‌ترین و زیباترین سایت‌ها را برای گردشگری دارد و از نظر تعداد مکان‌های تاریخی بین ۱۵ کشور اول جهان است، در حالیکه از لحاظ تعداد بازدیدکننده و گردشگر یکی از آخری‌ها در لیست کشورهای دنیاست و این واقعا حیف است! این جذابیت، هم از طریق موزه‌های مختلف و هم از طریق سایت‌های دیدنی می‌تواند فراهم شود. توسعه گردشگری می‌تواند یکی از بهترین راه‌ها برای اشتغال زایی باشد. به شرطی که بتوانیم از تخریب بافت‌های قدیم در شهرها و نیز در طبیعت کشورمان جلوگیری کنیم. تشویق گروه‌های دوستدار محیط زیست به حفاظت از طبیعت در داخل و خارج شهرها و روستاها باید به سطح نوعی آگاهی همگانی برسد. هیچکس جرات نکند آشغال بریزد و حتی همه آحاد مردم از کودکی یاد بگیرند آشغال‌های ریخته شده در هر جایی را جمع‌آوری کنند. ما در تهران هفت رودخانه و رود دره زیبا داریم که بر آنها تجاوز و جفای زیادی روا داشته شده است: رودخانه‌های دربند و گلابدره، درکه و ولنجک، دارآباد، فرحزاد و کن، همه می‌توانند به مکان‌های فرح بخشی برای گردشگری در دامان طبیعت برای مردم تهران تبدیل شوند. در حالی‌که هر روز به تخریب در اطراف آنها با افزودن بتن و سازه‌های غیرضروری افزوده می‌شود.

اعتلای گردشگری در ایران و پایتخت آن تهران، نیاز به گشایشی در رویکردهای کلی و برنامه‌ریزی‌های خرد و کلان دارد. ما باید به داشته‌هایمان و میراث مان تکیه کنیم و نه بر ساختمان‌های دروغین و غیر واقعی مثل مال‌ها و مراکز تجاری بزرگی که همتایشان در همه جای دنیا پیدا می‌شود. اگر کسی تا ایران می‌آید، یا از شهرستان به تهران می‌آید تا چیز اصیل و جدیدی ببیند، آن مکان باید بتواند بهترین و واقعی‌ترین چهره خود را ارائه کند. بی شک گردشگری در آینده روزهای بهتری را به خود خواهد دید.