موقعیت ستاره‌ساز

.پیکره تیمی که در کنار هم مشغول هستند سال‌هاست تغییر چندانی نکرده و روزنامه‌نگاران شاغل در این رسانه خیلی جابه‌جا نمی‌شوند. این درحالی است که خیلی‌ها معتقدند روزنامه‌نگار جماعت خانه به دوش است و مدام مجبور است از یک نقطه به نقطه دیگری کوچ کند. بارها پیش آمده همکارانی از «دنیای‌اقتصاد» رفته‌اند و جای دیگری مشغول شده‌اند و پس از مدتی دوباره بازگشته‌اند اینجا. از روی کنجکاوی دلیل بازگشتشان را پرسیده‌ام که شوخی یا جدی گفته‌اند کبوتر جلد اینجا هستند و هر جا بروند دوباره روزی بازخواهند گشت‌. همکاری که بعد چند سال برگشته بود می‌گفت در این زمان طولانی هرگز احساس نکرده رابطه‌اش با این رسانه قطع شده و یقین داشته دوباره برمی‌گردد و همیشه احساس می‌کند خانه‌زاد اینجاست. سردبیر یا مدیر مسوول روزنامه چند سال پیش در جشن سالگرد «دنیای‌اقتصاد» نقل به مضمون گفته بود اگر هر اتفاقی در ایران بیفتد و زمین و زمان زیر و رو شود این روزنامه همین شکلی که اکنون منتشر می‌شود راهش را ادامه خواهد داد و تغییری نخواهد کرد. این حرف که در ظاهر ساده به نظر می‌رسد گواه اعتقاد به کاری است که درحال انجام است. گواه این است که روزنامه می‌داند دقیقا کجا ایستاده و درحال ایفای چه نقشی است. 

کسی که به فراز و نشیب‌های کارش آگاه است تحت هیچ شرایطی مسیر را تغییر نمی‌دهد.دگرگونی‌های بنیادی سهم آنهایی است که نمی‌دانند کجای قصه ایستاده‌اند. بر این اساس کارکردن در «دنیای‌اقتصاد» نیز برای یک روزنامه‌نگار تابع قانون‌های نانوشته اما مهمی است. متر و معیارها در روزنامه‌نگارانی که سال‌ها در این موسسه مشغول هستند درونی شده و براساس همان اصول پیش می‌روند. یکی از مهم‌ترین اصل‌ها این است که تحت هیچ شرایطی هیجانی عمل نمی‌کند. از این رو روزنامه‌نگار نیز هیجان‌زده یا جوزده نمی‌شود. برای نوشتن هر گزارشی؛ وقوع هر رویدادی را از چند زاویه به تماشا و بررسی می‌نشیند و سپس بدون قضاوت تحلیلش را با مخاطب در میان می‌گذارد. «دنیای‌اقتصاد» طیف وسیعی از خبرنگارانش را با این رویکرد به تحلیلگر بدل کرده است. در جهانی که خبر‌ها به سرعت نور منتشر می‌شوند؛ تحلیل یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌ها و برگ برنده «دنیای‌اقتصاد» به حساب می‌آید. یک نکته قابل تامل دیگر اینکه ستاره‌ها در «دنیای‌اقتصاد» جایگاه از پیش تعیین شده و مشخصی ندارند. یعنی تنها به صرف ستاره بودن تیتر و عکسی به آنها اختصاص پیدا نمی‌کند. بارها اتفاق افتاده چهره‌ای مشهور چیزی گفته که رسانه‌های زیادی بازتابش داده‌اند ولی «دنیای‌اقتصاد» بی‌اعتنا از کنارش گذشته است. پای دشمنی در میان نیست. واقعیت این است که روزنامه بیشتر به کیفیت مطلبی که عنوان می‌شود توجه می‌کند نه به سیمای شناخته‌شده گوینده آن. بر اساس این اصل در حوزه‌های اقتصادی تحلیلگران و کارشناسانی را به جامعه رسانه‌ای معرفی کرده که پیش‌تر نام و نشانی نداشتند اما به واسطه سال‌ها کار مداوم با دنیای‌اقتصاد به چهره‌های سرشناس یا حتی ستاره‌های بازار کسب‌وکار تبدیل شده‌اند. یعنی بیشتر از آنکه از ستاره‌ها استفاده کند تلاش کرده ستاره‌ساز باشد. ستاره‌سازی یکی از شاخص‌ترین دستاوردها در این پنج هزار شماره بوده است. موضوع مهم دیگر اینکه اگرچه «دنیای‌اقتصاد» رسانه تخصصی حوزه اقتصاد است اما به حوزه‌های دیگر هم توجه کرده و با اختصاص صفحات مستقل سعی کرده مخاطبش را از رجوع به یک رسانه دیگر بی‌نیاز کند. توسعه همین دیدگاه شاید باعث شده دنیای‌اقتصاد به موسسه‌ای بدل شود که علاوه بر روزنامه؛ سایت، مجله، تصویر اینترنتی؛ روزنامه انگلیسی‌زبان و انتشارات هم دارد و محصولاتش را بر پایه یک تفکر مشترک به طرفداران اقتصاد آزاد عرضه می‌کند. مدلی که این رسانه از سال‌های گذشته پیش گرفته اکنون در بخش‌های دیگر جامعه به چشم می‌آید. یک نمونه‌اش مثلا راه‌اندازی مجموعه‌هایی است که بخش‌های تجاری و فرهنگی و تفریحی کنار هم فعال شده‌اند. در گیلان مثلی وجود دارد که می‌گوید گالش‌ها همیشه از ماست خود تعریف می‌کنند. معادل فارسی‌اش می‌شود مثل معروف هیچ بقالی نمی‌گوید ماست من ترش است. حالا حکایت ماست. بی‌تردید «دنیای‌اقتصاد» ضعف‌هایی هم دارد که احتمالا مدیر و سردبیر روزنامه ‌نسبت به آنها آگاهی دارند یا مشکلاتی از چشم‌هایشان دور مانده و با همه این حرف‌ها انتشار پنج هزار شماره روزنامه آن هم در این وضعیت عجیب و غریب و نابسامان شوخی نیست.