محمدرضا عطاپور، ابوالفضل کزازی و دیگران در پژوهشی با عنوان «حرکت در مسیر نوآوری: تحلیل تجربه صنعت فولاد ایران در یادگیری فناورانه با استفاده از چارچوب پنجره‌های فرصت» که در زمستان سال ۱۳۹۸ در مجله علمی-پژوهشی «بهبود مدیریت» به چاپ رسیده است، به بررسی فرآیندهای یادگیری و خروجی‌های صنایع فولاد کشور در دوران بعد از انقلاب پرداخته‌اند. بر اساس این پژوهش، بیشتر مطالعات انجام‌شده در زمینه یادگیری در کشورهای توسعه‌یافته بر چگونگی نوسازی توانمندی‌های نوآورانه موجود کشورها متمرکز است و این برای جدیدالورودها، که در دوره آغاز فعالیت خود از توانمندی‌های فناورانه ابتدایی بی‌بهره‌اند، نمی‌تواند مثمرثمر باشد. این کشورها برای برخورداری از توان رقابتی و همپایی فناورانه باید استراتژی‌های مدون یادگیری فناورانه را، که فرآیندی خودکار نخواهد بود، مدنظر قرار دهند. بنابراین ارتقای توانمندی‌های فناورانه از طریق سازوکارهای یادگیری، به تلاشی هدفمند و بلندمدت نیاز دارد که ماهیت ضمنی فناوری‌ها و اینکه فناوری‌ها به آسانی قابل انتقال و تقلید نیستند، اهمیت این تلاش‌های برنامه‌ریزی‌شده را دوچندان می‌کند.

در پیشینه این موضوع، کشورهای کمترتوسعه‌یافته و در حال توسعه به عنوان دریافت‌کنندگان فناوری‌های قدیمی و بالغ‌تر از کشورهای صنعتی در نظر گرفته شده‌اند. برای به چالش کشیدن این پارادایم در این‌گونه کشورها در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و به‌ویژه بعد از ظهور ژاپن به عنوان قدرت اصلی فناوری، فعالیت‌های فناورانه بیش از پیش اهمیت یافت. جابه‌جایی رهبران صنعتی و همپایی فناورانه شرکت‌های مختلف به‌ویژه ژاپنی‌ها و سپس کره‌ای‌ها نیز بیشتر مبتنی بر همین فعالیت‌های فناورانه و استفاده از پنجره‌های فرصت مختلف ایجادشده در محیط کسب‌وکار بوده است. برای استفاده از این پنجره‌های فرصت، تعادل بین نوآوری‌های تدریجی و ریشه‌ای برای رقابت‌پذیری حال و آینده شرکت‌ها ضروری است.

با توجه به اینکه هر دو نوع نوآوری‌های فناورانه فوق‌الذکر از مخزن منابع مشترکی استفاده می‌کنند، چالش پیش‌روی سازمان‌ها علاوه بر ایجاد تعادل بین هر دو نوع نوآوری، اهرمی کردن توانمندی‌های شرکت به سمتی است که آنها را قادر سازد در هر دو نوع فعالیت به‌طور همزمان و موفقیت‌آمیز حضور داشته باشند و در دام موفقیت یا شکست قرار نگیرند. یک فناوری بنیان‌برافکن جدید مبتنی بر نوآوری ریشه‌ای، فرصتی است که جدیدالورودها بتوانند موقعیت ازدست‌رفته را جبران کنند و از طریق جهش در مسیر به تامین‌کنندگان فناوری برسند.

صاحبان فناوری با قابلیت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با تکنولوژی قدیمی، به راحتی به دام موفقیت خواهند افتاد. آنها معمولاً سرمایه‌گذاری بلندمدت و کلان برای تولید داشته و در نتیجه تمایل یا انعطاف زیادی در درک فناوری‌های نوظهور که معمولاً عدم اطمینان بالایی داشته و ممکن است توانایی‌های موجود را از بین ببرد، ندارند. این موضوعات نشان از اهمیت زیاد استفاده از پنجره‌های فرصت در ارتقای توانمندی فناورانه دارد، اما در پیشینه پژوهش واکاوی یادگیری فناورانه از طریق این پنجره‌ها تقریباً مغفول مانده است. از مطالب گفته‌شده می‌توان این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که شرکت‌ها و کشورهای تازه‌وارد برای یادگیری فناورانه به عنوان عامل اصلی توسعه، هم می‌بایست استراتژی مشخص داشته باشند و هم به‌طور همزمان بر ایجاد نوآوری‌های تدریجی و توسعه فناوری‌های جدید و به‌روز متمرکز شوند، تا بتوانند مسیر تقلید تا نوآوری را به‌طور اثربخش طی کرده و همپایی فناورانه با پیشگامان داشته باشند.

صنعت فولاد کشور همواره توانسته است چه در زمان‌های تحریم و چه در غیر آن ظرفیت تولید و صادرات مناسبی داشته باشد که این نشان از ارتقای توانمندی فناورانه آن دارد. بررسی این صنعت نشان می‌دهد شرکت‌های بزرگ فولادسازی کشور توانسته‌اند، همپایی فناورانه داشته و علاوه بر تسلط کامل بر تعمیر، نگهداری و بهبودهای جزئی در فرآیندهای تولید و طراحی مهندسی، نوآوری‌های ویژه‌ای به‌خصوص در فناوری‌های احیای مستقیم داشته باشند، تا جایی که توانسته‌اند فناوری جدیدی با نام PERED) Persian Reduction) را به ثبت جهانی رسانده و عملیاتی کنند. بنابراین واکاوی تجربه این صنعت در چگونگی حرکت از مسیر تقلید تا نوآوری می‌تواند نکات آموزنده‌ای برای سایر صنایع مشابه در کشور داشته باشد. از سوی دیگر با توجه به مطالعات نگارندگان، مباحث نوآوری و یادگیری فناورانه در کشور بیشتر معطوف به طیف وسیعی از محصولات با فناوری بالا شده و صنایع بالغ و تجربیات آنها به‌‌رغم سهم بالا در تولید ناخالص داخلی کشور، تا حدودی مغفول مانده است.

بر این اساس، این پژوهش سعی می‌کند مسیر توسعه توانمندی فناورانه در صنعت فولاد کشور را که با مصادیقی نظیر از تقلید تا نوآوری، همپایی فناورانه و نظام توسعه فناوری بخشی قرابت دارد، تبیین کند. برای این منظور چارچوب پنجره‌های فرصت به عنوان یکی از چارچوب‌های جامع تحلیل توسعه صنعت، انتخاب شده است. این چارچوب در تبیین فرآیند همپایی در صنایع مختلف مورد استفاده قرار گرفته است و از آنجا که این فرآیند در شرکت‌ها و کشورهای متاخر با استراتژی‌های یادگیری فناورانه قرابت معناداری دارد، از این رو در این پژوهش تبیین پنجره‌های فرصت یادگیری فناورانه مورد توجه محقق بوده است.

در این راستا، محققان در پی یافتن پاسخ به سه سوال اساسی زیر بوده‌اند: ۱- آیا سیاست‌هایی که به صورت بالقوه و بالفعل برای ارتقای توانمندی فناورانه صنعت فولاد به کار گرفته شده‌اند، موثر بوده‌اند؟ ۲- تقاضای داخلی و خارجی برای محصولات ساخت داخل فولاد توانسته است نقش اصلی خود را ایفا کند؟ ۳- فرصت‌های توسعه فناوری در طول تاریخ توسعه صنعت فولاد در ایران چگونه در ارتقای توان فنی و مهندسی شرکت‌های داخلی تاثیر گذاشته‌اند؟

یادگیری فناورانه در حوزه سیاست‌های دولت

بر اساس این پژوهش، سه بخش اساسی در فرصت‌های یادگیری فناورانه وجود دارد.

نخستین بخش، پنجره فرصت یادگیری فناورانه سیاست‌های دولت است. از زمان اولین نمود از ارزش تحقیق و توسعه و نیاز برای فعالیت‌های دولتی سازمان‌یافته و گسترده در حمایت از علم و فناوری، منطق مداخلات دولتی برای حمایت از نوآوری صنعتی توسعه یافت و سیاست‌ها و مداخلات دولت به عنوان یکی از مهم‌ترین بخش‌های هر نظام نوآوری، مورد توجه محققان قرار گرفت. در این صنعت، دولت پس از آگاهی از تقاضای بالا برای فولاد در داخل و خارج از کشور و احساس نیاز به درونی‌سازی فناوری سیاست‌هایی از جنس سیاستگذاری و برنامه‌ریزی (تاسیس شرکت‌های ملی فولاد ایران و ایمیدرو) و سرمایه‌گذاری (جذب شریک‌های خارجی با مکانیسم‌های تامین مالی به‌ویژه ارائه نفت در برابر فناوری)، خریدهای دولتی (قانون حداکثر استفاده از توان داخل) و توانمندسازی (ایجاد مراکز تحقیق و توسعه، تسهیل و تشویق آموزش‌های کاربردی) پرداخت و به عبارتی پنجره فرصتی برای یادگیری فناورانه از جنس سیاست‌ها و نهادها را به روی بنگاه‌های داخلی گشود. یافته‌های پژوهش حاضر در زمینه تنوع و پویایی‌های سیاست‌های دولت و اثر آن بر شکل‌گیری و تکامل توانمندی فناورانه صنعت فولاد در ایران گویای آن است که دولت از طریق ایفای نقش‌های مختلف که قبلاً اشاره شد، نقش کلیدی در این حوزه داشته است. نقش دولت را می‌توان در موارد زیر ملاحظه کرد:

۱- نقش سیاستگذاری و برنامه‌ریزی: در این نقش دولت، تمرکز اختیارات در نهادهای رسمی را در نظر گرفته است. این صنعت تجربه صنعت نفت مبنی بر ایجاد یک شرکت مادر را که زیرمجموعه‌هایی داشته باشد در دستور کار قرار داد. اگرچه تصدی‌گری دولت در این حوزه در طول زمان کاهش یافته است اما همچنان ایمیدرو به عنوان مهم‌ترین نهاد این حوزه ۲۸ زیرمجموعه فعال در تولید فولاد و سایر فلزات دارد و سهامدار اصلی ۹ فولادساز عمده کشور (بین ۱۷ تا ۱۰۰ درصد سهام) به شمار می‌رود. علاوه بر این موضوع یکی از سیاست‌هایی که همواره دنبال شده است، تدوین برنامه سیاستی توسعه صنعت فولاد است. این برنامه تحت عنوان طرح جامع فولاد ایران از سال ۱۳۸۲ در دستور کار قرار داشته است که با بررسی دقیق آن و مقایسه با برنامه توسعه فولاد سایر کشورها نظیر هند و ترکیه به هیچ عنوان نمی‌توان از آن به عنوان برنامه توسعه این سند فولاد چه در حوزه محصولات و چه در حوزه فناوری یاد کرد. بر اساس یافته‌های پژوهش مشکلات عمده این سند عبارت‌اند از: الف- عدم توجه به ظرفیت مازاد تولید. ب- عدم توجه به نقش دولت در سیاست‌های توسعه‌ای در حوزه‌هایی نظیر دامپینگ کشورهای تولیدکننده، سیاست‌های تعرفه‌ای در حوزه واردات و صادرات مواد اولیه و محصولات فولادی، کاهش قیمت جهانی فولاد. ج- عدم توجه به نیازمندی‌های کشور مبتنی بر میزان صادرات و واردات محصولات موردنیاز صنعت فولاد. د- عدم توجه به تبادل فناوری در قراردادهای بین‌المللی.

۲- سیاست‌های سرمایه‌گذاری: یکی از مهم‌ترین نقش‌های دولت در ایجاد صنایع جدید، سرمایه‌گذاری و تامین مالی است. یکی از تجارب موفق ایران در حوزه صنعت فولاد را می‌توان سیاست‌های نفت و گاز در برابر فناوری نام نهاد. این سیاست یک‌بار با روسیه و یک‌بار با چین انجام شده است. این موضوع می‌تواند به عنوان یک نمونه موفق در سایر بخش‌های کشور نیز استفاده شود.

۳- سیاست‌های خرید دولتی: وجود بازارهای داخلی بزرگ در برخی کشورها نظیر چین، هند و برزیل به پیشران اصلی برای یادگیری و انباشت قابلیت‌های فناورانه در حوزه‌های مختلف صنعتی در این کشورها تبدیل شده است. در فناوری‌های فرآیندی نظیر فولادسازی، از سیاست‌های خرید دولتی می‌توان برای ایجاد شرکت‌های فنی مهندسی توانمند استفاده کرد که به مرور زمان با استفاده از ظرفیت تقاضای داخلی به پیمانکاران عمومی در فرآیندهای آهن‌سازی تبدیل شده و توانایی طراحی، مهندسی و ساخت اغلب تجهیزات موردنیاز پروژه‌ها به‌ویژه در حوزه فناوری احیا را به دست آورند.

یادگیری فناورانه در حوزه تقاضا

بخش اساسی دوم در فرصت‌های یادگیری فناورانه در حوزه تقاضای داخلی و خارجی است. ساختار بازار و شرایط عرضه و تقاضا برای صنایع فولادبیانگر آن است که اگرچه نوسانات بازار مشتریان داخلی (صنایع دولتی و غیربهره‌ور) می‌تواند صنایع فولاد کشور را تحت تاثیر قرار دهد و همچنین این صنایع با رکود احتمالی مواجه خواهند بود، اما همچنان می‌توانند به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع توسعه فناوری و نوآوری در این حوزه در نظر گرفته شوند. بر اساس مباحث مطرح‌شده این‌چنین به نظر می‌رسد که اگرچه در شرایط اقتصادی موجود، صنایع داخلی با رکود مواجه خواهند بود و پنجره فرصت یادگیری فناورانه در حوزه تقاضای داخلی نیز در حال بسته شدن است ولی این پنجره می‌تواند برای صنایع فولاد و صنایع مصرف‌کننده فولاد فرصتی برای توسعه فناوری این حوزه باشد. بسیاری از کشورهای جهان نظیر ترکیه از این پنجره فرصت در قالب ایجاد نهادهای تحقیق و توسعه مشترک با مهم‌ترین صنایع مصرف‌کننده بهره برده‌اند.

توان سازندگان و عرضه‌کنندگان صنایع فولادی برای تصاحب بازارهای داخلی نیز تعیین‌کننده است. با تحلیل میزان و ترکیب صادرات و واردات صنایع فولاد کشور، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که توان فولادسازان کشور بر ارتقای تولید محصولات ابتدایی نظیر فولاد خام و شمش متمرکز است و توان تولید محصولات پیشرفته مانند انواع ورق‌ها با گریدهای مختلف و مستحکم وجود ندارد. این موضوع سبب شده است که حتی صنایع مختلف کشور با اینکه آنها نیز توان رقابتی بالایی ندارند، همچنان مجبور به تدارک فولادهای مورد نیاز از خارج باشند. به عبارت بهتر توان تولید فولادهای جدید و مستحکم در داخل کشور وجود ندارد.

همچنین با توجه به تداوم مازاد ظرفیت در سطح دنیا برای محصولات فولادی به نظر می‌رسد پنجره فرصت انتقال فناوری از طریق استفاده از فرصت کاهش تقاضای فولاد در بسیاری از شرکت‌های توانمند، هنوز بسته نشده است. از طرف دیگر برنامه کشور توسعه ظرفیت فولادسازی است لذا می‌توان با جهت‌دهی مناسب این سرمایه‌گذاری‌ها برای استفاده از این ظرفیت، توسعه فناوری را تسهیل کرد. از سوی دیگر اغلب کشورهای مقصد صادراتی محصولات فولادی کشور پیش‌بینی رشد اقتصادی مثبت دارند بنابراین می‌توان از این پنجره فرصت نیز برای گسترش توانمندی فناورانه به‌ویژه در حوزه سرمایه‌گذاری استفاده کرد. البته با تحریم‌های اخیر به نظر می‌رسد این پنجره فرصت در حال بسته شدن است. با وجود این رویکرد ایران همچنان به افزایش صادرات محصولات فولادی خام به کشورهای مقصد صادراتی است.

یادگیری فناورانه در حوزه ارتقای توانمندی فناوری

سومین بخش اساسی پنجره فرصت یادگیری فناورانه، حوزه ارتقای توانمندی فناوری است. شرکت‌های تولیدکننده فولاد تقریباً به نهادهایی برای ارتقای فناوری از طریق بهبودهای مستمر تبدیل شده و توسعه فناوری در اختیار شرکت‌های فنی مهندسی است. همان‌طور که مطرح شد، پنجره‌های فرصت یادگیری فناورانه را در چهار دوره می‌توان خلاصه کرد. مهم‌ترین رکن اصلی توسعه فناوری، مبتنی بر سرمایه انسانی است. به این منظور در موج اول ارتقای توان فنی نیروی انسانی و ظرفیت جذب از طریق مکانیسم‌های یادگیری از طریق تعامل و انجام کار تقویت شد. در موج دوم ظهور فناوری میدرکس و یادگیری این فناوری از طریق مونتاژ و مهندسی معکوس هسته اصلی توسعه فناوری بوده است. در این موج نیز پرورش سرمایه انسانی از طریق مکانیسم‌هایی نظیر آموزش و همکاری با شرکت‌های خارجی مورد توجه بوده است. در موج سوم و همزمان با شدت گرفتن تحریم‌ها، ظهور و توسعه شرکت‌های فنی و مهندسی و همچنین حمایت از تعامل با تامین‌کنندگان داخلی سبب شد تا نوآوری‌های بهره‌بردارانه و تدریجی در تجهیزات و به‌ویژه قطعات یدکی ایجاد شود و ظرفیت تولید نه‌تنها کاهش نیابد بلکه بیشتر شده و برنامه‌های توسعه نیز بر مبنای این توانمندی داخلی طراحی و اجرا شود. در نهایت با توجه به این سه موج که می‌توان به آنها موج تقلید اطلاق کرد، موج چهارم که می‌توان آن را موج خلق یا نوآوری نامید، شکل گرفت و نوآوری ریشه‌ای نظیر ثبت جهانی فناوری پرد یا تسلط شرکت‌های داخلی بر فرآیندهای طراحی تفصیلی و اجرای پروژه‌ها به صورت کلیدی در دست داخلی ظهور یافت.

5