همان‌گونه که شاهد بودیم بعد از اینکه نرخ دلار در بازار آزاد از ۲۵ هزار تومان به ۳۰ هزار تومان و حتی بالاتر رسید، ابتدا نگاه بازار به شرکت‌های صادراتی جلب شد و شاخص کل روند بهتری نسبت به شاخص هم‌وزن داشت. به ویژه اینکه پیش‌فرض این بود که ترامپ در انتخابات آمریکا برنده خواهد شد. پس از اینکه ترامپ به کرونا مبتلا شد و مناظره دور اول کاندیداها برگزار شد، نتایج نظرسنجی‌ها تغییر کرد و بازار سرمایه به این نتیجه رسید که شانس بایدن بالاتر است. در روزهای اخیر مشاهده می‌کنیم که سهام گروه بانکی‌ و خودرویی‌ به‌عنوان دو گروه منتفع از رفع تحریم‌ها، بهتر معامله می‌شوند. در ماه‌های قبل، سهام صنایع بزرگ و دلاری در کانون توجه فعالان بازار سرمایه بود ولی کم شدن ارزش پول و گزارش شرکت‌های صنایعی مانند سیمانی‌ها، دارویی‌ها، کانی‌های غیرفلزی که گزارش‌های عملکرد خوبی ارائه کردند، موجب روی آوردن بازار به سمت این صنایع و شکل‌گیری روند صعودی در قیمت سهام آنها شد. از هفته‌های گذشته شاهدیم بازار در ابتدای صبح با یک روند مثبت بسیار قدرتمند شروع می‌کند، به‌گونه‌ای که احساس می‌شود یک ‌روند اصیل شکل‌گرفته ولی حدود ساعت ۱۱:۳۰ تا ۱۲ همان روز شاهد افزایش عرضه‌ها و تشکیل صف‌های فروش هستیم. ظاهرا در چنین شرایطی رویکردهای کوتاه‌مدت جایگزین نگاه بلندمدت شده است. بسیاری از فعالان بازار، این تناقض را حاصل ریسک‌های سیستماتیک و ابهام حاصل از وضعیت انتخابات آمریکا می‌دانند که انتظارات تورمی و نرخ دلار را شکل می‌دهد. ابتدا به این مساله می‌پردازیم و اصطلاحا بدترین سناریو را شناسایی می‌کنیم و به تعبیری می‌خواهیم ببینیم مرگی که بازار سرمایه از ترس آن خودکشی می‌کند، دقیقا چیست و چگونه باید به آن نگاه کنیم؟! فرض را بر این می‌گذاریم که بایدن در انتخابات آمریکا انتخاب شود؛ در کوتاه‌مدت چه اتفاقی می‌تواند بیفتد؟ می‌دانیم که انتظارات تورمی اصلاح می‌شود و ممکن است بخشی از صادرات نفت ما احیا شود و احتمالا بتوانیم تعاملات بین‌المللی‌مان را بهتر کنیم و در نهایت این باعث می‌شود که نرخ ارز تا حدودی اصلاح شود. نکته‌ای که وجود دارد اینکه نرخ ارز تا چه سطحی می‌تواند کاهش یابد؟! یکی از روش‌های محاسبه نرخ ارز ارزش‌گذاری آن با استفاده از روش (PPP (Purchasing power parity یا برابری قدرت خرید است که عددی نزدیک به ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان را نشان می‌دهد. در عین اینکه هر چقدر دلار قبل انتخابات رشد کند، کف اصلاح دلارِ بعد از هیجان را هم بالا می‌آورد و باید در نظر داشته باشیم که نرخ منطقی دلار حتی با توجه به این قضیه می‌تواند عددی بین ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان باشد.

در سمت دیگر و در بلندمدت و با وجود بعضی از مشکلات زیرساختی اقتصادی‌مان، با توجه به افول بازار جهانی نفت و با توجه به اینکه بخش مهمی از صادرات غیرنفتی ما محصولات پتروشیمی است که آن نیز به نرخ نفت وابسته است، باید در نظر داشته باشیم که رویکرد تورمی اقتصاد ما فارغ از منازعات و مناظرات ترامپ و بایدن است و با تداوم حکمرانی اقتصادی فعلی، در بلندمدت، تورم همچنان در خانه‌های ما خواهد بود. در هفته گذشته گزارشی را از اوپک داشتیم که ماکسیمم تقاضای نفت را سال ۲۰۴۰ و همچنین شرکت توتال فرانسه را در مرز شروع افول تقاضا در سال ۲۰۳۰ می‌بیند که به این معناست که در سال‌های آینده امپراتوری طلای سیاه به‌شدت ضعیف خواهد شد. بنابراین یک دیدگاه کوتاه‌مدتی وجود دارد که با فرض اصلاح، دلار را در محدوده‌های بین ۲۰ تا ۲۲ هزار تومان در نظر می‌گیرد که به‌عنوان یک کف حمایتی و بنیادی منطقی به نظر می‌رسد و در مورد بازار جهانی نفت به همان دلیل که در بلندمدت ما مشکل تورمی بزرگ‌تری داریم و باید در نظر بگیریم که اکنون در بازار ما ترس از ریزش بازار و ترس از مرگ دارد بدتر از خود مرگ عمل می‌کند که ما باید این را فرصت خرید در بسیاری از سهم‌ها بدانیم. درعین‌حال، نمی‌توان کتمان کرد که برخی ریسک‌ها و فشار فروش‌های هیجانی می‌تواند به آنها اضافه شده و عامل روانی را تقویت می‌کند. بنابراین ۲ نکته قابل تامل وجود دارد: ۱- شرکت‌های صادرات‌محور خاصی وجود دارند که حتی با اصلاح نرخ دلار گزینه‌های مناسبی جهت سرمایه‌گذاری بلندمدت هستند. در این دسته برخی از پتروشیمی‌هایی که نسبت قیمت به عایدی آنان در محدوده ۸ واحد است و کیفیت سود بالایی نیز دارند.۲- درعین‌حال در گروه‌هایی که ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی دریافت می‌کنند مساله حجم قاچاق و اختلاف نرخ ارز بازار با نرخ کنونی به حدی زیاد است که دولت به این وضع ادامه دهد. هم‌ اکنون هم در شهرهای مرزی کشور دچار کمبود غذا و کمبود بعضی از امکانات به همین دلیل هستیم. پس در صورت تثبیت نرخ ارز امکان آزادسازی نسبی ارز ۴۲۰۰ تومانی دور از انتظار نیست و باید به پتانسیل در دل این گروه‌ها توجه بیشتری کرد. بنابراین سهام شرکت‌های فعال در صنایعی مانند دارو، سیمان، غذایی و لاستیک نیز پتانسیل رشد قیمت را در آینده دارند.