هدف اصلی تحلیل بنیادین برآورد ارزش ذاتی یک دارایی است و به طور معمول برای نیل به این هدف از دو روش استفاده می‌شود؛ روشی که در آن از ارزش جایگزینی و خالص دارایی‌های شرکت و مقایسه آن با قیمت بازاری برای ارزندگی هر دارایی استفاده می‌شود. این روش معمولا در زمان‌هایی که سهام شرکت‌ها رشد بالایی در بازار تجربه می‌کنند، استفاده می‌شود و به نوعی توجیهی بر سطوح بالای قیمتی سهم‌ها است. اما روش دوم برعکس زمانی باب می‌شود که بازدهی بازاری سهم‌ها نمی‌تواند تقاضاها را برانگیزد و از همین رو نگاه‌ها متوجه سوددهی شرکت‌ها در بخش عملیاتی آنها می‌شود؛ یعنی همان eps سهم‌ها. طی سال گذشته که تورم از بخش دارایی به بخش تولید سرایت کرد، دیگر محصولات فروش رفته است که می‌تواند به معامله گران سود برساند، مخصوصا از زمانی که گزارش‌های 9 و 12 ماهه شرکت‌ها حکایت از رشدهای بسیار بالای فروش و همزمان کاهش هزینه‌های عملیاتی دارد. یکی از دلایل اصلی این کاهش به دستمزدهایی برمی‌گردد که برعکس دیگر کالاها تنها در بازه‌های سالانه تغییر می‌کنند. این موضوع برای شرکت‌های تولیدی‌ای که در عملیات آنها سهم کار بیشتر از سرمایه است بسیار قابل توجه بود. در این گزارش البته به شرکت‌هایی پرداخته می‌شود که هرچند سود سرشاری در سال گذشته به‌دست آوردند، اما در زمینه ترکیب سرمایه شرایط مختص به خود را دارند.

چهار تولیدکننده روانکاری

چهار پالایشگاه تولید روانکاری در کشور فعال است که محصولات آنها در بازارهای داخلی و خارجی جایگاه مناسبی پیدا کرده‌اند. محصولات تولیدی این شرکت‌ها طیف وسیعی از انواع روغن‌های موتوری، موتوری بنزینی و دیزلی، صنعتی، گریس، ضد یخ، پارافین و اسلاک وکس و فورفورال اکسترکت را شامل می‌شود.

اخیرا شاهد ثبات و حتی رشد ملایم تولید این شرکت‌ها بوده‌ایم. صورت‌های مالی 4 تولید‌کننده روانکار حاکی از آن است مقادیر فروش انواع محصول این شرکت‌ها از 9/  1 میلیون تن در سال‌ 95 به بیش از 2 میلیون تن در انتهای 98 رسیده و در سال‌ گذشته به رکورد 2 میلیون و 150 هزارتن رسیده است. این رقم نسبت به حجم فروش این شرکت‌ها در سال 98 به میزان 5/ 2 درصد رشد داشته است. از سوی دیگر طی سال گذشته فروش داخلی محصولات این شرکت مجوز رشد قیمت گرفتند؛ درتاریخ 17/ 08/ 99 شرکت‌های این صنعت از سازمان حمایت مصرف کنندگان وتولید کنندگان مجوز افزایش نرخ محصولات بنزینی و دیزلی به ترتیب 40 و 53 درصد دریافت کردند. این موضوع باعث شد که میزان فروش داخلی این شرکت‌ها از 994 هزار تن در پایان سال 98 به یک‌میلیون و 41 هزار تن در سال 99 برسد. همه شرکت‌های این صنعت در افزایش فروش داخلی سال گذشته شراکت داشتند و مقدار تولید و فروش خود در بازار داخلی را افزایش دادند. اما با این حال، این شرکت ایرانول بوده که با افزایش 19 هزار تن درفروش خود طی همین سال به رتبه اول در این زمینه دست یافت. این شرکت البته با حدود 36 درصد، بیشترین سهم را از تولید داخلی دارد. اما در حوزه صادرات شرکت نفت سپاهان سهم بالایی دارد به طوری که 41 درصد از کل رقم یک‌میلیون و 114 هزار تن محصول صادراتی در سال گذشته را به خود اختصاص داده است. البته سپاهان به دلیل برخی مشکلات صادراتی سال گذشته رقم صادرات خود را نسبت به سال 98 کاهش داد. صادرات محصول این شرکت در سال 98 به میزان 532 هزار تن بوده که در سال 99 به 460 هزار تن رسید. اما در مقابل دو نماد «شنفت» و «شرانل» مقادیر فروش صادراتی خود را بالا بردند، شرکت بهران هم تا حدودی مانند دو شرکت یادشده عمل کرده است.

 اما در حوزه ارزش فروش به دلیل افزایش قیمت ارز و همان‌طور که گفته شد افزایش نرخ فروش وضعیت این شرکت‌ها جهشی بوده است. رقم کل فروش این4 شرکت در پایان سال 99 به میزان 1/ 22 هزار میلیارد تومان بوده است. این رقم نسبت به رقم 14 هزار میلیارد تومان سال 98، 4/ 57 درصد افزایش را نشان می‌دهد. از این رقم شرکت سپاهان، 32 درصد، بهران 27 درصد، ایرانول 9/ 23 درصد و نفت پارس 17 درصد سهم دارند. این در حالی است که در سال 98 «شسپا» به‌عنوان بزرگ‌ترین تولید‌کننده خاورمیانه سهم 34 درصدی و بعد از آن «شبهرن» سهم 29 درصدی و همین‌طور «شرانل» و «شنفت» نیز سهم 22 و 16 درصدی را از کل فروش داشتند. بنابراین در سال گذشته از سهم سپاهان و بهران کاهش و به پارس و ایرانول افزوده شده است. طبق صورت‌های مالی فعالیت سالانه 99 این شرکت‌ها، در حالی «شرانل» و «شنفت» با ارقام رشد به ترتیب 9 و 11 درصدی بیشترین افزایش در مقدار فروش را به ثبت رساندند که شرکت بهران تنها افزایش 7 درصدی و سپاهان هم کاهش 8 درصدی در مقدار فروش خود به ثبت رسانده است. اما در حوزه ارزش فروش محاسبات نشان می‌دهد که شرکت‌هایی که ترکیب فروش آنها به نفع داخل بوده، به دلیل رشد نرخ‌های داخلی از فروش بیشتری برخوردار شده‌اند. به عنوان نمونه باید گفت، «شنفت» با اینکه 11 درصد رشد در مقدار فروش خود داشته است، اما به دلیل اینکه ترکیب اصلی فروش آن صادراتی بوده (2/ 45 درصد در داخلی و 8/ 54 درصد صادرات)، کمتر از «شرانل» که 64 درصد از فروش آن داخلی بوده، رشد فروش به ثبت رسانده است. آمارها نشان می‌دهد که به استثنای ضدیخ، مابقی محصولات تفاوت بالایی در نرخ‌های داخلی و خارجی دارند. به عنوان نمونه در دوره 12 ماهه سال 99 نرخ فروش خارجی هر تن گریس 9/ 8 میلیون تومان عنوان شده، در حالی که نرخ همین محصول در داخل 9/ 21 میلیون تومان بوده است.

این موضوع به قیمت‌های جهانی و نرخ ارز مربوط می‌شود. به طور کل عمده‌ترین شاخص‌‍‌هایی که بر درآمد عملیاتی این شرکت‌ها تاثیر می‌گذارند شامل قیمت نفت، نرخ ارز، حجم تولید و فروش، سبد فروش و نرخ‌های مصوب محصولات توسط سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان می‌شود.

حاشیه سود شرکت‌ها

در ابتدای سال 99 با توجه به شیوع کرونا و رکود بازارهای جهانی قیمت مواد اولیه (لوبکات) نیز به‌شدت کاهش یافت. با این حال در ادامه و با کاهش محدودیت‌ها و افزایش قیمت ارز و قیمت جهانی نفت، قیمت لوبکات نیز با روندی بی‌سابقه رشد کرده و طی 6 ماهه شهریور تا اسفند از حدود 5800 تومان به ازای هر کیلوگرم به حدود 9800 تومان رسیده؛ یعنی طی 9 ماه حدود 70 درصد افزایش یافت. این موضوع موجد رشد هزینه عملیاتی شرکت‌های این حوزه شد. طبق صورت‌های مالی شرکت نفت‌پارس (تنها شرکتی از این گروه که صورت‌های مالی 12 ماهه خود را منتشر کرده است) قیمت تمام‌شده محصولات تولیدی این شرکت با افزایش 50 درصدی مواجه بوده است.

به‌‌رغم کاهش نرخ‌های جهانی محصولات، حجم فروش صادراتی سه شرکت این گروه افزایش یافت و از این طریق توسعه درآمدزایی آنها ادامه یافت. اما برای اینکه رقم سود شرکت‌ها را از میزان فروش این سه شرکت محاسبه کنیم، لازم است ابتدا هزینه‌های عملیاتی آنها که هنوز صورت‌های مالی 12 ماهه خود را ارائه نداده‌اند، برآورد کنیم. از آنجا که این 4شرکت محصولات مشابهی را تولید می‌کنند و از این رو از شرایط یکسانی مانند مواد اولیه با قیمت‌های مشابه و هزینه دستمزد سالانه ثابت بهره می‌برند، بنابراین تنها لازم بود که رشد هزینه‌های عملیاتی 12‌ماهه شرکت‌ها را همتراز با آمارهای نفت پارس افزایش دهیم. البته این برآورد تنها روی سه ماه انتهایی این سه شرکت انجام شده چراکه سه فصل ابتدایی آنها در قالب آمارهای میان‌دوره‌ای قبلا منتشر شده بودند. از همین‌رو برآورد بسیار بیشتر با واقعیت همخوانی خواهد یافت.در سال‌ 92 تا 95 به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت و ثبات ارزی، حاشیه سود شرکت‌ها در حدود 35 درصد بوده است. در سال 97 به دلیل افزایش قیمت جهانی نفت و عدم‌افزایش نرخ‌های فروش داخلی، حاشیه سود 29 درصد ثبت شد و در سال 98 به دلیل حذف دلار 4 هزار و 200 تومانی، نرخ‌های ماده اولیه افزایش چشمگیری داشت و با وجود افزایش نرخ‌های فروش 60 تا 70 درصدی، حاشیه سود به 24 درصد تقلیل یافته است. طبق محاسبات انجام‌گرفته بر اساس فرمول یاد شده حاشیه سود شرکت‌های گروه به بالای 30 درصد رسیده است. نتایج این محاسبات در جداول گزارش منتشر شده است.

اما درباره نسبت مالی قیمت به درآمد لازم است توضیح داده شود که این ارقام بر اساس سود 12‌ماه گذشته (فصل پایانی سال گذشته به علاوه سه فصل ابتدایی امسال) صورت گرفته ، تنها «شنفت» است که به دلیل انتشار آمارهای جدید، سود فصل زمستان هم در محاسبه گنجانده شده است. این آمارها نشان می‌دهد که همچنان «شنفت» بالاترین میزان P/ E را دارد که این اتفاق مشخصا از انتظارات نه‌چندان نادرست بازار در ارتباط با آینده سوددهی آن شکل گرفته است، با این حال بازدهی سود 5/ 7درصدی موضوعی نبود که بتواند P/ S بالای 3 را برای این شرکت به ارمغان آورد، مگر اینکه سرمایه‌گذاری 830 میلیارد تومانی آن در پروژه پالایش پارسیان‌سپهر که همین تازگی‌ها به‌صورت رسمی به بهره‌برداری رسید. در یک فرض کلی گفته می‌شود، در صورتی‌که سود شرکت‌ها بالاتر از سود بانکی باشد، P/ S به طور نسبی در سطوحی بالای یک قرار می‌گیرد و در صورتی که شرکت سود کمتری از بانک داشته باشد این شاخص یک و حتی کمتر از یک خواهد شد. در جداولی که برای این شرکت‌ها تدارک دیده شده، می‌توان آنها را از نظر رقم سوددهی و نسبت قیمت به فروش مقایسه کرد.

ریسک‌های اصلی صنعت

به طور کلی متخصصان صنعت روانکاری سه ریسک اصلی برای این صنعت مدنظر می‌گیرند.

ریسک نوسانات قیمت جهانی نفت: ماده اولیه مورد مصرف در فرایند تولید روغن پایه، لوبکات است که از مرحله تقطیر نفت خام به‌دست می‌آید. قیمت‌گذاری لوبکات در دو مقطع ابتدا و میانه هر ماه انجام شده و از میانگین قیمت نفت در دو هفته اخیر در فرمول قیمت‌گذاری لوبکات استفاده می‌شود. لذا قیمت لوبکات همسو با نوسانات قیمت نفت تغییر می‌یابد. رصد دائم بازار جهانی نفت و سفارش‌گذاری مناسب و بهنگام در خرید لوبکات مهم‌ترین عامل برای کاهش این ریسک است.

ریسک نوسانات نرخ ارز: نرخ ارز علاوه بر تاثیر در قیمت لوبکات، بر نرخ خرید سایر مواد اولیه مصرفی که به افزودنی‌ها شناخته می‌شود تاثیر دارد و با افزایش نرخ ارز، قیمت تمام شده تولید نیز زیاد می‌شود. از دیگر‌سو افزایش نرخ ارز موجب بالارفتن نرخ فروش محصولات صادراتی و درآمدهای شرکت می‌شود. طی سال‌های اخیر و با توجه به افزایش حجم و ارزش صادرات محصولات شرکت نوسانات نرخ ارز اثر مثبتی در سود عملیاتی شرکت داشته است.

ریسک تحریم: این ریسک به افزایش هزینه‌های تامین مواد اولیه و طولانی‌شدن زمان دسترسی به اقلام منجر شده است. همینطور این مساله موجب افزایش هزینه‌های حمل و بیمه کالا، مشکلات تامین منابع مالی و انتقال ارز وکاهش دسترسی مستقیم به تامین‌کنندگان اصلی می‌شود.