مسافرت قطاری به «شمال» چه هیجانی دارد؟

 سفرجمعی دوستانه  با قطار هم گزینه‌‌‌ای مطلوب برای سفر است. یک جمع کوچک در یک کوپه اوقات خوشی را با هم تا رسیدن به مقصد سپری می‌کنند و برای جمع بزرگ نیز داشتن چند کوپه گزینه‌‌‌ای برای سرزدن و شوخی‌‌‌ و خنده‌‌‌ برای همسفران است. قطار اما مزیت دیگری هم برای سفر دارد و آن رفتن به مناطق دورتر و صرفه‌‌‌جویی در زمان است.  ما با در نظر گرفتن تمام این پیش‌‌‌فرض‌‌‌ها و محاسن قطار شمال را برای سفرمان انتخاب کردیم. قطاری که شبانه از ورامین، پیشوا، گرمسار، ‌‌‌ سیمین‌‌‌دشت، زرین‌‌‌دشت می‌‌‌گذشت. ساعت یک بامداد به فیروزکوه می‌‌‌رسید و از آنجا با گذر از ورسک و پل معروف آن، ‌‌‌ پل سفید، زیرآب، ‌‌‌ شیرگاه، قائمشهر در اولین ساعت‌‌‌های صبح به ساری می‌‌‌رسید.

این زمان اگر خواب‌‌‌ را کنار می‌‌‌گذاشتیم، می‌توانستیم گذر از نکا و بهشهر، ‌‌‌ بندر گز و بندر ترکمن را ببینیم. البته ما اغلب مسیر را خواب‌‌‌آلود بودیم و تنها با گذر از بندرترکمن چشم به منظره بیرون دوختیم، به دشتی سبز که همچنان قطار می‌‌‌رفت کش می‌آمد تا به ایستگاه راه‌‌‌‌‌‌آهن گرگان برسیم.

شهری که تا اول دی ماه ۱۳۱۱ به نام منطقه استرآباد و صحرا شناخته می‌شد و بعد از آن، به گرگان تغییر نام یافت با این حال در نشریات و مطبوعات همچنان از نام گرگان استفاده می‌کردند. سال ۱۳۱۴ استرآباد از مطبوعات حذف و در ۲۰ شهریور ۱۳۱۶ با تصویب فرهنگستان «استرآباد» به «گرگان» تغییر نام یافت. ساعت ۸:۳۰  به گرگان رسیدیم، ‌‌‌ آن روز هوا بارانی بود و تا شب قرار بود همچنان ببارد، ‌‌‌ طبیعی است که در دی ماه هوا هم اندکی سرد باشد. باران و سردی هوا، با این حال مشکل بزرگی  نبود که از سفر منصرف شویم، تنها اندکی برنامه سفرمان را تغییر دادیم. تغییری که بر اساس آن به جای دیدن جنگل النگ‌‌‌دره‌‌‌، بافت تاریخی گرگان را گنجاندیم. آنها که سفری به بوشهر داشته‌‌‌ و از بافت تاریخی‌‌‌اش بازدید کرده‌‌‌‌‌‌اند و این بخش از سفر برایشان جزو لحظه‌‌‌های خوش سفر بوده، ‌‌‌در سفر به گرگان و دیدن خانه‌‌‌های تاریخی این شهر شگفت‌‌‌زده می‌‌‌‌‌‌شوند.

برای دیدن این بافت باید از بازار محلی شهر بگذرید. بازاری که مشابه سایر بازارهای شمال در آن انواع سبزیجات و میوه‌‌‌ها را به مشتریان عرضه می‌کنند. اندکی که جلو بروید به خانه‌‌‌های تاریخی می‌‌‌رسید. خانه‌‌‌هایی که زمانی تعداد آنها بیش از آنچه امروز می‌‌‌بینید هستند، اما به واسطه بی‌‌‌توجهی یک به یک تخریب شده و تنها چند مورد  ازآنها باقی مانده است. در گرگان خانه‌‌‌های تاریخی معمولا دو طبقه‌‌‌‌‌‌اند، ‌‌‌ حیاط با حوضی در میانه قرار دارد و خانه‌‌‌هایی در اطراف، اما نکته جالب توجه اینکه یک خانه به یک بنا منحصر نمی‌شود. دو تا سه بنا در کنار هم قرار دارند. درختان نارنج بخشی جدانشدنی از این خانه‌‌‌ها هستند و سردابه‌‌‌ای در پایین. یکی از خانه‌‌‌های بافت تاریخی این روزها تبدیل به هتل بوتیک شده، خانه دیگری به محلی برای فروش صنایع‌دستی اختصاص یافته و یک خانه هم محلی برای کسب و کارهای مرتبط با صنایع‌‌‌دستی است.

اگر برف باشد یا باران چه فرقی دارد وقتی شما در عمارتی قدیمی هستید، عمارتی که این روزها کاربری موزه مردم‌شناسی دارد و  با گشت ‌‌‌وگذار در آن می‌توانید با پوشاک، ‌‌‌ ظروف، ‌‌‌ زیورآلات و سایر شیوه‌‌‌های سبک زندگی بخشی از مردم گرگان آشنا شوید. در ادامه برنامه روز اول سفرتان می‌توانید در کافه بوتیک‌‌‌هتل دم‌‌‌نوشی بنوشید، ‌‌‌ از بازار خرید کرده و به سمت بندرترکمن و بازار آن بروید. آنچه ما انجام دادیم به همین شکل بود. در بندر ترکمن باران تندتر شده و با نزدیک شدن به غروب بر سرمای هوا افزوده شده بود. با این حال بازار در فضای سرپوشیده واقع شده و در آن انواع و اقسام اجناس خارجی فروخته می‌شد. معدود کالاهای ایرانی شاید خوراک‌‌‌های پخته شده توسط زنان ترکمن بود که همان‌‌‌جا با چای یا نسکافه به گردشگران عرضه می‌کردند. حتی اگر از خیر خرید هر کالایی گذشتید، ‌‌‌ این بخش را امتحان کنید. در بیرون بازار به سمت اسکله آلاچیق‌‌‌های ترکمنی که به آن «اوی» می‌‌‌گویند قرار گرفته‌‌‌اند. می‌توانید هم از آنها خرید کنید و هم عکس بگیرید، ‌‌‌آن‌هم عکسی با لباس‌‌‌های زنان و مردان ترکمن! نگران اینکه چطور آنها را بپوشید نباشید، عکاس خودش شما را به شکل کامل راهنمایی می‌کند و حتی به شما می‌گوید چطور ژست بگیرید تا شبیه یک مرد یا زن ترکمن باشید.  اولین روز گشت و گذار ما در این بازار به پایان رسید، ‌‌‌ برنامه روز دوم بیشتر شامل طبیعت‌‌‌گردی ‌‌‌شد، رفتن به ساحل میانکاله و دیدن پرندگان! نگریستن به ساحلی که در آن به جای زباله بتوانید پرندگان مهاجر را ببینید، ‌‌‌ تجربه‌‌‌ای متفاوت خواهد بود. ما هم می‌‌‌خواستیم این تجربه را داشته باشیم و مجوزهای لازم را برای ورود به آنجا گرفتیم. پلیکان‌‌‌ها، ‌‌‌ فلامینگو‌‌‌ها و عقاب دریایی را دیدیم، ‌‌‌ ساعتی در یک گاوداری توقف کرده و صحبتی درباره زندگی صاحب آن  داشتیم و زمانی که صیادان تورهای خود را از دریا بیرون ‌‌‌کشیدند از آنجا خارج شدیم و به سمت بهشهر راه افتادیم. اگر می‌‌‌خواهید لذت قدم زدن در کنار دریاچه عباس‌‌‌آباد بهشهر را از دست ندهید، ‌‌‌ زودتر از میانکاله به سمت بهشهر راه بیفتید. مجموعه تاریخی عباس‌‌‌آباد بزرگ‌ترین باغ دوره صفوی ایران و یکی از جاهای دیدنی بهشهر است که سالانه گردشگران زیادی را از شهرهای مختلف به خود جذب می‌کند.

در حوالی دریاچه انواع رستوران‌‌‌ها قرار دارد، ‌‌‌ با این حال در نظر داشته باشید که در این سایت گردشگری امکان خرید صنایع دستی یا خوراک محلی را ندارید، ‌‌‌ بنابراین اگر قصد خرید سوغات دارید این موضوع را مدنظر قرار دهید. از آنجا که قطاری که از گرگان به سمت تهران راه می‌‌‌افتد ساعت حوالی ۹ شب به بهشهر می‌‌‌رسد، ‌‌‌ بهتر است خود را حوالی ۸:۳۰ به راه‌‌‌آهن برسانید. روز بعد ساعت ۶ نشده تهران خواهید بود. برای آنهایی که دو روز تعطیلات آخر هفته را دارند، این پیشنهاد سفر، نیاز به گرفتن مرخصی ندارد‌‌‌ اما آنها که همچنان به واسطه اصرار تصمیم‌گیران و متولیان از این فرصت بی‌‌‌بهره‌‌‌اند با یک روز مرخصی می‌توانند این سفر متفاوت را تجربه کنند. هزینه این سفر برای هر نفر بسته به محل اقامتی که در نظر می‌گیرد متفاوت است. با فرض اقامت در اقامتگاه بوم‌‌‌گردی، ‌‌‌ هماهنگی با لیدر محلی و کرایه مینی‌‌‌بوس به همراه وعده‌‌‌های غذایی این هزینه عددی معادل یک تا یک‌میلیون و۲۰۰ خواهد بود.