نام من جین باپتیست هورتیر است و این داستان من است. حکایت من، در سیشل با عنوان «باتیستا» شناخته می‌شود. «باتیستا»، پسر جوانی از اهالی روستای ماهه در جزیره مرکزی سیشل بود که عاقبت به‌خیر شد. من در سال ۱۹۵۳ به دنیا آمدم و کودکی‌ام را در روستای تاکاماکا در حاشیه ماهه گذراندم. من در کنار چهار خواهر و سه برادرم زندگی می‌کردم. پدر و مادرم در یک مرکز کشت نارگیل کار می‌کردند. در روستای تاکاماکا به مدرسه ابتدایی رفتم و بعدها تحصیلاتم را در آنسه رویال ادامه دادم و در سال ۱۹۷۲ در هتل ریف جزیره ماهه در سمت دستیار آشپزخانه مشغول به‌کار شدم. پس از یک‌سال، به مقام دستیار آشپز ارتقا یافتم و با کار کردن در بخش‌های مختلف، تجربه‌های با ارزشی به دست آوردم. در سال ۱۹۷۷ سیشل را ترک می‌کردم تا در جزایر وایت که تابع انگلستان است، در هتلی مشغول به‌کار شوم. در یک سفر تفریحی دریایی در برتانژ فرانسه، به عنوان آشپز کشتی آلدابرا استخدام شدم. این نخستین کشتی صید ماهی تن بود که در آب‌های سیشل اقدام به صید می‌کرد. پس از مدتی به فرانسه رفتم تا یک کشتی صید ماهی تن دیگر به سیشل بیاورم.

با وجود موفقیت خوب شغلی و تمام تجربه‌های رنگانگی که داشتم، آرزوی داشتن رستورانی برای خودم، همیشه در دلم بود. ارتباط با گردشگرانی که به سیشل می‌آمدند به من نشان داد گردشگران به دنبال چه تجربه‌هایی هستند، بنابراین در مسیر شغلی‌ام این اطلاعات را به‌کار بستم. فکر می‌کنم با روحیه گردشگری و آنچه باید به گردشگران عرضه کنیم، آشنا هستم. شرایط سخت زندگی‌ام در دوران کودکی، موجب این شناخت شده ‌است.

مجبور بودم سخت کار کنم تا آنچه امروز در اختیار دارم را به‌دست آورم و هرگز نخواستم تجربه زندگی در سیشل را دلپذیرتر و آسان‌تر از آنچه در واقعیت هست، نشان بدهم. این طبیعت زیبا به ما ارزانی شده و من فکر می‌کنم گردشگری ما باید بازتاب این زیبایی و تمام حقایق پیرامون آن باشد. همین انگیزه سبب شد تا در رستوران کوچکی ماهی‌هایی که با تور خود می‌گرفتم را به شیوه سنتی کباب کنم و به گردشگرانی که به ساحل می‌آمدند، ارائه کنم. ماهی‌ها را همان‌جا روی تخته سنگی تمیز می‌کردم و پس از کباب کردن، روی برگ موز می‌گذاشتم و در کنار سالادی محلی و سس نارگیل سرو می‌کردم. شیوه کارم به قدری مورد توجه گردشگران قرار گرفت که بعضی از آنها مستقیما از فرودگاه به رستوران کوچک ساحلی من می‌آمدند. به این ترتیب رستوران کوچک من که در آغاز تنها ۶ اتاق کوچک برای سرو غذا داشت، امروز ۱۸ اتاق دارد و می‌تواند پذیرای ۳۰۰ مهمان باشد. چنین کسب‌و‌کاری برای یک پسر روستایی فوق‌العاده است.

در طول این مدت از حمایت‌های بی‌دریغ خانواده و دوستانم بهره‌مند بوده‌ام. آگنس رائول، سر‌آشپز مورد اعتمادم نیز ۱۸ سال در کنار من فعالیت کرده است. ما در کنار هم این کسب‌و‌کار را در حاشیه شهر پایه‌گذاری کردیم و حالا گردشگران را به ضیافتی از غذاهای سیشل دعوت می‌کنیم. آنها درحالی‌که پاهایشان در شن‌های ساحل فرو می‌رود و به یکی از زیباترین سواحل سیشل می‌نگرند، از غذاهای ما لذت می‌برند. اگر بخواهم درباره دستاوردهایم صحبت کنم، می‌گویم بسیار خوشحال و مفتخرم که خدمات کاملی به مهمانانم ارائه می‌کنم؛ خدماتی که بازتاب زیبایی‌های چشم‌نواز سیشل و روح کریولی مردمان این منطقه است.

درواقع، خدماتی که به گردشگران عرضه می‌کنم، ریشه در فرهنگ بومی من دارند. من به کاری اشتغال دارم که آن را از کودکی آموخته‌ام و در جایی مشغول به کارم که به آن تعلق دارم و بیش از این چیزی نمی‌خواهم. امیدوارم در آینده هم بتوانم به همین کار ادامه دهم و گردشگران را با بهترین سطح خدمات در جزیره آشنا کنم؛ غذاهای سیشلی مطبوع که در طبیعتی زیبا و با پذیرایی گرم به گردشگران ارائه می‌شود.

درباره توریسم سیشل

کشور جزیره‌ای سیشل، درست در جنوب غربی قاره آفریقا واقع شده است. سیشل از بیش از ۱۰۰ جزیره تشکیل شده است و در طول تاریخ، به عنوان بندرگاهی تجاری نقش عمده‌ای در مبادلات آفریقا با سایر قاره‌ها داشته است. این عامل سبب شده است ساکنان این جزایر همواره روحیه جست‌و‌جو و نوآوری را در خود حفظ کنند. در گذر زمان کسب‌و‌کار ساکنان سیشل از تجارت به گردشگری تغییر یافته است. هر سال گردشگران بسیاری در جست‌و‌جوی بهشت روی زمین به سیشل سفر می‌کنند. علاوه‌بر جاذبه‌های طبیعی، سیشل جایی است که درکنار حفظ سنت‌ها با ضرباهنگ روز جهان هماهنگ شده و به آینده چشم دوخته است. در سیشل گذشته، حال و آینده در کنار هم زنده هستند.