خودتحریمی موزه‌ها

 از اوایل سال گذشته متولیان موزه‌ها از برنامه‌های خود برای حضور فعال در فضای مجازی برای ایجاد امکان بازدید مخاطبان از آثارشان سخن گفتند، اما بعد از یک‌سال به‌نظر می‌آید آن برنامه‌ها چندان که باید اجرایی نشده و متولیان موزه‌ها نیز آن جدیت روزها و ماه‌های اولیه پاندمی را ندارند. این درحالی است که در این بازه زمانی متولیان موزه در سایر کشورها با انجام برنامه‌ها و تعریف فعالیت‌های متعدد و پیشرو تلاش کردند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. پرسش این است چرا موزه‌ها در ایران جدی گرفته نشده و نتوانسته‌اند آن‌گونه که باید از این امکانات جدید ارتباطی بهره گرفته و بعد از یک دوره تحرک، دچار رکود و تکرار شده و در همان سطح اولیه باقی بمانند؟

بخشی از عدم موفقیت موزه‌ها در این بازه زمانی یک‌سال و چند ماه را می‌توان به نبود زیرساخت‌های لازم در زمینه خدمات مجازی مرتبط دانست. سال گذشته در همین ایام خبرها و وعده‌هایی از متولیان در رسانه‌ها بازتاب یافت مبنی بر اینکه قرار است موزه‌ها به امکانات لازم برای حضور موثر در فضای مجازی تجهیز شده و در کنار آن آموزش‌های لازم به فعالان حوزه موزه‌داری داده شود. این گفته‌ها گرچه در زمان اعلام‌ خبرهایی خوشحال‌کننده بودند اما اکنون پس از گذشت یک‌سال می‌بینیم نه بسترهای لازم برای حضور مجازی برای اغلب موزه‌ها فراهم و نه برنامه‌ آموزشی برای فعالان موزه‌داری برگزار شده است. این درحالی است که آموزش مجازی و برگزاری وبینارها در دوره پاندمی به شکل وسیعی درحوزه‌های دیگر اجرایی شده و توانسته است آموزشی با سطح قابل‌قبول به همه مخاطبان در شهرهای مختلف بدهد. ما در ایران براساس آمار اداره کل موزه‌ها ۷۰۰ موزه داریم که تعداد اندک و محدودی از آنها در فضای مجازی حضور دارند، هر چند که همین موزه‌ها هم در این دوره فعالیت‌های مشترکی نداشتند و نتوانستند با برنامه‌هایی که مشابه آن را در موزه‌های کشورهای دیگر دیدیم مخاطبان را جلب کنند.

یکی از مولفه‌ها و مزایای فضای مجازی و اینترنت، دسترسی همگانی و برابر برای همگان است،‌ این برابری در دو سطح محقق می‌شود،‌ یکی برای مخاطبان و علاقه‌مندان و دوم بین خود موزه‌هاست (موزه‌هایی که در تهران یا شهرهای بزرگ قرار دارند و موزه‌های شهرهای مختلف به شکل برابر خود را معرفی کنند). علاوه بر آن فضای مجازی این امکان را فراهم می‌کند تا برنامه‌های مشترک، شبکه‌سازی و اجرای رویدادهای مناسبتی برای موزه‌ها شکل بگیرد تا بتوانند هم‌افزایی داشته باشند.

همواره تاکید شده است که موزه‌ها ابعاد چندگانه آموزش عمومی، پژوهشی، نمایش و... در دسترس دارند اما در یک‌سال گذشته آنچه از این ابعاد چندگانه محقق شده تقریبا فقط بخش نمایش آن‌هم در قالب‌های ثابت بوده است. با وجود امکانات چندگانه فضای مجازی متاسفانه ما کمتر از چندگانگی این فضا در نشان دادن توانایی آموزشی، رویدادسازی و خدمات پژوهشی یا نمایشی بهره گرفته‌ایم. پرسشی که اینجا مطرح می‌شود این است که چرا موزه‌ها نتوانسته‌اند از این امکان به درستی بهره بگیرند و با قدرت بیشتر پیش‌بیایند درحالی‌که در همین زمان شاهد فعالیت‌های متنوع از سوی موزه‌های جهان بوده‌ایم؟ به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین علت را می‌توان به عدم باور متولیان اصلی موزه‌ها به پتانسیل فعالیت در فضای مجازی مربوط دانست. از نظر آنها فعالیت در این حوزه در زمره فعالیت‌های حاشیه‌ای است که ضروری قلمداد نمی‌شود. علاوه بر آن پژوهشگران و فعالان درون موزه‌ها نیز همچنان به این فضا باور ندارند ضمن اینکه کارشناسانی در این حوزه در موزه‌ها جهت اجرای فعالیت‌های پژوهشی و آموزشی وجود ندارد.

مجموع این عوامل باعث می‌شود فعالیت مجازی به فعالیتی عمومی در موزه‌ها تبدیل نشده و حتی با وجود تجربه‌های موفق جهانی، متولیان این نهادها همچنان در برخورد با فضای مجازی با شک و ترس برخورد کنند. امسال در روز جهانی موزه‌ها، شورای جهانی موزه شعار تصور دوباره و بازیابی موزه‌ها را سرلوحه خود قرار داده است شاید لازم است مسوولان موزه‌های ایران نیز با مقایسه فعالیت‌های خود در یک‌سال گذشته با موزه‌های موفق جهانی باورهای خود درباره فضای مجازی را بازبینی کرده و با بهره‌گیری از این ابزار جدید بتوانند مخاطبانی را نه تنها از ایران بلکه از سراسر جهان داشته باشند که با آثار و فعالیت‌هایشان آشنا شوند. علاوه بر این موزه‌هایی که در شهرستان‌های مختلف قرار دارند نیز در چنین فضایی قادر به معرفی خود در سطحی گسترده هستند و قادر خواهند بودند از سایه خارج شده و پتانسیل‌های خود را در معرض دید علاقه‌مندان قرار دهند.