فراز و فرود 8‌ساله گردشگری

بازار گردشگری ایران تقریبا از ۱۰ سال گذشته برای سیاستگذاران و متولیان این عرصه اهمیت قابل توجهی یافت و آنچه که مورد توجه خاص این بازار شده، درآمدهای اقتصادی و ارزآوری این صنعت پس از کاهش درآمدهای نفتی بوده است. پس از تحریم‌های حداکثری بر ایران و کاهش درآمدهای نفتی این واقعیت را نشان داد که تکیه بر اقتصاد تک محصولی تاثیرات منفی گسترده‌ای بر ارزآوری و اقتصاد کشور وارد آورده و وابستگی صرف به یک محصول مانع از استفاده از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های دیگر محصولات ارزآور خواهد شد. از این رو گردشگری به‌دلیل تاثیر مستقیم بر ارزآوری و توسعه اقتصادی به‌عنوان قطب مهم اقتصادی در نظر گرفته شد تا ضمن افزایش درآمدهای ارزی، افزایش اشتغال، تولید و در نتیجه رشد و توسعه اقتصادی کشور را به همراه داشته باشد. در پیش گرفتن این سیاست منجر به سهم بالای ۵‌درصدی صنعت گردشگری در تولید ناخالص داخلی ایران شد.

بازار گردشگری ایران طی دوره ۸ ساله دولت گذشته، فراز و فرودهای گسترده‌ای را تجربه کرده که تاثیر مستقیمی بر اقتصاد و میزان ارزآوری کشور داشته است. همان‌گونه که می‌دانیم مسائل سیاسی و ایدئولوژی‌ها و تصمیمات سیاسی مهم‌ترین نقش و تاثیر را در سیاست‌گذاری‌های یک کشور دارد که تمامی ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی متاثر از سیاست داخلی و خارجی یک کشور را دربرمی‌گیرد. بازار گردشگری با توجه به اینکه زیرمجموعه همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است شاید بیشتر از سایر صنایع متاثر از مسائل سیاسی به‌ویژه امور بین‌الملل باشد. طی ۸ سال گذشته مسائل سیاسی ایران به‌ویژه درعرصه روابط بین‌الملل و سیاست خارجی آنچنان متغیر بوده که صنعت گردشگری باتوجه به منعطف بودن، با موانع و منابع گسترده‌ای همراه شده که این امر بر بخش ورود گردشگران بین‌المللی بیشتر نمایان شده است.

متولیان گردشگری طی دوره ۸ ساله مدیریت خود با تغییرات و اتفاقات داخلی و خارجی بسیاری همراه بوده‌اند که در عرصه خارجی می‌توان به توافقات برجام در دو سال اول مسوولیت، کاهش قیمت نفت و در نتیجه کاهش درآمدهای نفتی و توجه به گردشگری،  خروج ترامپ از برجام و اعمال تحریم‌های حداکثری بر ایران، تنش‌های گسترده در منطقه و در نهایت پاندمی کرونا در جهان اشاره کرد. در عرصه داخلی نیز گردشگری تجربه‌های متغیری را گذراند، از جمله تبدیل سازمان گردشگری به وزارتخانه، رشد اقتصادی پس از توافقات برجام، افزایش فعالیت‌های بخش‌خصوصی و آغاز به‌کار استارت‌آپ‌ها، وقوع حوادث طبیعی گسترده همچون سیل و زلزله و... در مناطق مختلف کشور، اعتراضات آبان ۹۸، کاهش درآمد خانوارها به دلیل بحران اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و پس از آن کرونا که به حداکثر رسید. باوجود متغیر بودن شرایط سیاسی و اقتصادی برای بازار گردشگری، این صنعت روند رو به رشدی را تجربه کرده است و توانست علاوه بر افزایش چشمگیر گردشگران ورودی به درآمدهای ارزی قابل توجهی نیزدست یابد و دو سال پیش از همه‌گیری کرونا یعنی سال‌های ۹۷ و ۹۸ را می‌توان اوج افزایش درآمدی و ارزآوری گردشگری به‌شمار آورد که با رشد ۵۲درصدی در ورود گردشگران خارجی، ۶/ ۱۱میلیارد دلار در سال ۹۷ و ۷/ ۱۱میلیارد دلار در سال ۹۸ کسب درآمد داشته است و اگر حوادث طبیعی و انسانی گسترده‌ای که از سال ۹۸ رخ داده، نبود شاید میزان درآمدهای گردشگری به بیش از ۱۲میلیارد  نیز دلار می‌رسید.  این اگرها را می‌توان نقطه ضعف متولی گردشگری دانست؛ چراکه در سیاست‌گذاری‌های خود بحران‌ها و احتمال وقوع حوادث را درنظر نگرفته و برنامه‌ها و استراتژی‌ها فقط در کوتاه مدت تاثیرگذار بوده و در میان مدت و بلندمدت اشتباهات استراتژیک به سقوط این بازار منجر شده و خواهد شد. اگرچه بازار گردشگری، صنعتی کاملا منعطف بوده و به‌شدت تحت تاثیر مسائل سیاسی، طبیعی، اقتصادی و... است اما با بررسی دقیق و علمی همه جانبه، مدیریت صحیح و به‌کارگیری برنامه‌های استراتژیک میان مدت و بلندمدت، وقوع حوادث و بحران‌ها فقط باید حداقل تاثیر یا تاثیرات کوتاه مدتی را بر این بازار وارد کند، اما آنچه که ما از بحران‌های دو سال گذشته به‌ویژه همه‌گیری کرونا شاهد بودیم سقوط کامل بازار گردشگری بوده که با توجه به این آسیب حداکثری و نزدیک به تعطیلی این بازار، بازگشت صنعت گردشگری در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای جهان، شاهد بازیابی گردشگری حداقل در بخش داخلی هستیم. در حالی‌که در کشور، گردشگری در وضعیت نیمه تعطیل قرار دارد و حتی سفرهای بین استانی نیز به‌دلیل کرونا امکان‌پذیر نیست.موضوع بسیار مهم دیگری که باید با توجه به آن عملکرد متولی گردشگری را سنجید، تبدیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به وزارتخانه  است که این تغییر موافقان و مخالفان بسیاری داشته است. اینکه گردشگری بتواند در کابینه دولت نماینده رسمی داشته باشد، امری ضروری است که تاثیر مهمی بر روند سیاستگذاری کلان بازار گردشگری خواهد گذاشت. اما نکته‌ای که درنظر گرفته نشده، عدم تجربه لازم و کافی یک سازمان در نقش وزارتخانه است و شاید به‌جای یک وزارتخانه کاملا مستقل در ابتدای کار، بهتر بود این صنعت زیرمجموعه یکی از وزارتخانه‌های اقتصادی، بازرگانی یا صنعت و معدن قرار می‌گرفت و سازمان گردشگری به‌عنوان یک نهاد بین دولتی به فعالیت خود ادامه می‌داد. تجربه موفق کشورهای فرانسه و آمریکا در عرصه گردشگری نشان می‌دهد که وجود نهادها و سازمان‌های مستقل گردشگری در کنار کابینه دولت می‌تواند بهترین تاثیر را در توسعه گردشگری پایدار و رشد اقتصادی کشور داشته باشد. زیرا هماهنگی و همکاری با بخش خصوصی از طریق سازمانی بین دولتی بسیار موثرتر و راحت‌تر از وزارتخانه است. وزارتخانه نوپایی همچون گردشگری که در ایران صنعتی نوظهور به‌شمار می‌رود و بر اقتصاد و فرهنگ و سیاست تاثیرگذاراست ؛ نیازمند همکاری سایر ارگان‌ها و نهادها است. از دیگر عملکردهای متولی گردشگری که از سال ۹۷ تحقق یافت می‌توان به انتخاب ۳۰ کشور هدف همراه با شاخص‌گذاری‌های دقیق و علمی اشاره کرد که می‌توان آن را از عملکردهای مثبت وزارت گردشگری دانست که به شاخص‌گذاری و بررسی شرایط کشورهای هدف گردشگری برای جذب گردشگر، بازاریابی و تبلیغات پرداختند. اما یک ایراد بر انتخاب این کشورهای هدف وارد است و آن انتخاب چین به‌عنوان اولین کشور هدف است. اگر‌چه گردشگران چینی با ۱۵۰میلیون نفر، گردشگرفرست‌ترین کشور جهان به‌شمار می‌رود و کشورها در جذب گردشگران چینی به رقابت پرداخته‌اند و ایران نیز نباید از این رقابت جا بماند، اما انتخاب آن به‌عنوان اولویت جذب گردشگران اشتباهی استراتژیک است. زیرا با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ایران در منطقه و جهان  که در اکثر مواقع با تنش‌های گسترده‌ای در منطقه همراه هستیم و هر آن روابط ایران با کشورهای همسایه در حال تغییر است. از این رو تمرکز بر کشورهای همسایه و منطقه باید در اولویت نخست سیاستگذاری‌ها باشد، زیرا همان‌طور که مشاهده کردیم بحران‌های سال ۹۸ تاثیر بسیاری بر انتخاب ایران به‌عنوان مقصد سفر بر گردشگران کشورهای منطقه گذاشته و حتی عراق بازار اول ما  در گردشگران ورودی با کاهش چشمگیری به‌ویژه پس از سقوط هواپیمای اوکراینی در ایران همراه بوده است. دلیل این امر را می‌توان از این استدلال متولی گردشگری دانست که کشورهای منطقه همیشه هستند و هیچ‌وقت از میزان آن کاسته نمی‌شود. در حالی‌که که این تفکر و فرضیه اشتباه است و در واقعیت ما شاهد علاقه‌مندی بسیاری از گردشگران عراقی و عمانی برای سفر به ترکیه، امارات و عربستان به‌جای ایران هستیم و دلیل آن تمرکز این کشورها بر جذب گردشگران عراقی بوده است. همچنین باتوجه به واقع شدن چین در شرق آسیا و فاصله جغرافیایی با ایران و تفاوت آشکار در فرهنگ و سلایق گردشگران چینی، در حال حاضر ایران انتخاب اول گردشگران چینی نخواهد بود. از این رو اختصاص بیشترین هزینه برای جذب گردشگران چینی، شاید به‌نوعی هدر دادن سرمایه  یا دست‌کم  عدم بهره‌برداری بهینه از منابع و از دست دادن دیگر گردشگران به‌ویژه از کشورهای  همسایه باشد.