پیشنهاد ما بررسی همه‌جانبه از سوی جوانان و اشخاص جویای کار پیرامون سوژه است، مثلا در کشوری که خشکسالی طولانی و کمبود آب دارد، اولویت دادن به اشتغال‌زایی در بخش صنایع سنگین و کشاورزی و دامپروری اشتباهی استراتژیک است، به عبارت دیگر کل منابع آبی تجدیدپذیر یک کشور را باید از بین ببریم تا  برای تحقق خودکفایی، محصولات کشاورزی یا دامی تولید شود، خوب به چه قیمت؟! به بهای تمام شدن منابع آبهای زیرزمینی و شرمسار نسل فردای کشور شدن؟

یا در مورد صنعت خودرو یا فولاد و... منطق علم اقتصاد و بازرگانی بین‌المللی حکم می‌کند که باید در عرصه رقابت‌های جهانی و سیاست درهای باز فعالیت کرده و مزیت رقابتی خود را به اثبات رساند، در کشوری مانند ایران این کار خودزنی است چرا که صنایع سنگین مانند فولاد، خودرو و... اصولا آب‌بر هستند و به مقادیر زیادی آب نیاز دارند. به این ترتیب کدام اولویت اجازه می‌دهد که در کشوری به‌شدت دچار خشکسالی مزمن و کم‌آب، صنایع آب‌بر ایجاد کنیم و منابع آبی که آیندگان نیز در آن سهم دارند، هدر دهیم. ممکن است این جملاتی که می‌نویسیم به مزاج عده‌ای خوش نیاید، اما عین حقیقت است.

امروزه به دلیل انقلاب اینترنت و حاکمیت اقتصاد دیجیتال، تغییرات اساسی دراصول کار و زندگی صورت گرفته که البته بسیار پیچیده است. این انقلاب هم که می‌توان آن را ادامه انقلاب صنعتی دو قرن پیش محسوب کرد، نتیجه و محصول انباشت بلندمدت سرمایه‌های اجتماعی، فرهنگی، فنی، مهندسی و رفتاری چند قرن گذشته است. تمرکز روی این مرحله، ممکن است همه ما را به اندیشیدن دگرباره وادار کند که چگونه باید خود را با آینده متفاوت که در پیش داریم، آماده سازگاری و همسو‌ سازیم.

یک مورد اساسی و پایه‌ای در این رابطه تمرکز  روی سیستم آموزش و پرورش کهنه و نخ‌نما شده کنونی کشور ماست. اگر سریعا به تغییرات زیربنایی و مدرن کردن آموزش و پرورش باتوجه به تجارب جهانی اقدام نشود، شاید بیراه نباشد که دراین دوران از بزنگاه و تندپیچ تاریخی میهن‌مان، کاملا در غرقاب همیشگی عقب‌ماندگی گرفتار شویم. ممکن است خوانندگان این نوشتار موارد ذکر شده را بدبینانه و بزرگنمایی شده بدانند، اما قبول کنیم که من و شما و تقریبا قریب به اتفاق مردم به‌دلایل متفاوت گرفتار رفتار و فرهنگ بی‌برنامگی و خودشیفتگی هستیم و به ابتدایی‌ترین شکل ممکن روی آن تمرکز کرده‌ایم. راه نادرستی که قدرت تفکر و عمل درست را هم از ما ستانده است. دقیقا در این راستاست که زمانی که درباره موضوع اشتغال‌آفرینی در جمع تعدادی از مسوولان کشور بحث می‌شود، فورا همگی عبارت «تولید» را به میان می‌آورند و فراموش می‌کنند که نمی‌شود همه چیز را تولید کرد، اصولا محصول تولیدی بدون بازاریابی و مدیریت بازرگانی و تبادل کالا و علم مشتری‌یابی اصلا مفهوم خود را از دست می‌دهد یا در مقطعی دیگر تصور تعدادی بر این است که اگر چند تا سوله در شهرکی صنعتی تاسیس کنند و چندتا دریل ستونی یا ماشین تراش در گوشه‌ای از آن قرار دهند و چند نفر به کار بگمارند، شغل پایدار ایجاد کرده‌اند، متاسفانه هنوز اصل «تغییر» را تعدادی از ما درک نکرده‌ایم. اصولا در دنیای کنونی دیگر موضوعی با عنوان «شغل دائمی» وجود ندارد! و از سوی دیگر نمی‌دانیم که در عصر اقتصاد دیجیتال، خدمات فنی مهندسی در بخش IT، صنعت ساخت انیمیشن، صنعت فیلم و سینما، صنعت موسیقی و یا معماری نور و صدا و... چه فرصت‌های کم‌نظیری برای ایجاد اشتغال فراهم کرده است. عصر جدید واقعا دنبال کسانی است که انگیزه برای خلاقیت، اشتیاق و باور مداوم به اصل «تغییر» داشته باشند.

راه پرفراز و نشیب توسعه، نیازمند آموزش مداوم علوم، به‌دست آوردن مهارت‌های فنی و فرهنگی، مدرن‌سازی سرمایه‌های انسانی، مشارکت جدی زنان، دگرپذیری و شکل‌گیری اخلاق اجتماعی جدید با همراهی مدیریت نو و علمی و جهان‌دیده است. درک فرصت‌ها، آغازی برای خلاقیت و موفقیت بوده و تمرکز بیشتر بر روی راهکارهای نادرست و عدم اولویت‌بندی مراحل پیشرفت و عدم برنامه‌ریزی محکوم به شکست است. امید که نرسد به آن زمانی که بر اثر سستی ما، «واقعیت»، خواب خوش ما را آشفته کند!