روزی که ایوان مخوف تزار شد

گروه تاریخ و اقتصاد: در روز ۱۶ ژانویه سال ۱۵۴۷ ایوان چهارم در ۱۶ سالگی به‌عنوان نخستین تزار (قیصر) روسیه بر تخت نشست. ایوان چهارم خود را جانشین امپراتورهای بیزانس می‌دانست که یک قرن قبل از این تاریخ، امپراتوری آنها توسط عثمانی‌ها منقرض شده بود.او می‌خواست کشورش را از زیر سایه اشغال مغول‌ها که موجب عقب‌ماندگی روسیه شده بود بیرون آورد و به سطح کشورهای غربی برساند. اما تا زمان مرگش موفق نشد روسیه را به یک کشور پیشرفته تبدیل کند. در قرن ۱۵، سلاطین بزرگ روسیه در سرزمین‌های آن گرد آمدند تا جمعیت و ثروت تحت نفوذ خود را افزایش دهند. موفق‌ترین عامل این فرآیند، ایوان سوم، ملقب به کبیر ۱۵۰۵- ۱۴۶۲ بود که کشور روسیه را پایه‌گذاری کرد. ایوان با رقیب قدرتمند خود دوک بزرگ لیتوانی رقابت کرد، تا کنترل برخی از نواحی نیمه مستقل قلمرو علیا و حوزه‌های آبگیر رود دنیپر و رود اوکا را به دست آورد. از طریق نقض پیمان‌های برخی از سلاطین، کشمکش‌های مرزی و جنگ طولانی با جمهوری نوگورود، ایوان توانست نوگورود و تیور را به همدیگر الحاق کند. ایوان به‌عنوان حاکم معاصر با تئودور و دیگر سلاطین جدید در غرب اروپا، اقتدار خود را نسبت به تمامی سلاطین و بزرگان روسیه اعلام کرد و با خودداری از پرداخت باج به تاتارها، با دست زدن به حملات مکرر راه را برای شکست کامل مغولان اردوی زرین رو به زوال هموار ساخت، که به خان‌ها و ارتش‌های متعددی تقسیم شده بودند. ایوان و جانشینان وی در پی حفاظت از مرزهای جنوبی تحت سیطره خود دربرابر حملات تاتارهای کریمه و لشکرهای دیگر بودند. جهت دستیابی به این هدف، آنها ساختاری از یک سد بزرگ کمربندی تشکیل دادند و مراقبت از آن را به اربابان سپردند که خود را متعهد به خدمت به نظام (لشکر دولتی) می‌دانستند. این سیستم اربابی مبنایی برای تشکیل ارتش سواره نظام شد. ایوان چهارم که به دلیل سرکوب لقب ایوان «مخوف» را یافته بود، برای مطیع کردن دهقان‌های روسی آزادی رفت و آمد آنها را محدود کرد و به این ترتیب طبقه روستایی روس تبدیل به رعیت و برده شدند. جنون مرگبار او تا جایی پیش رفت که پسر بزرگش را به ضرب چوبدستی کشت.سرانجام ایوان مخوف در ۵۵ سالگی در روز ۱۸ مارس سال ۱۵۸۴ میلادی درگذشت و در پی مرگش روسیه برای چندین دهه دچار آشوب و هرج و مرج شد.

مصائب تاریخی نفت ایران

لویی هندرسون سفیر وقت آمریکا در ایران، ۲۵ دی ماه ۱۳۳۱ (۱۵ ژانویه ۱۹۵۳) پیشنهاد تازه مورد موافقت انگلستان برای حل مساله نفت ایران را به دکتر مصدق رئیس دولت داد و این دو در این زمینه هفت ساعت با هم گفت و گو کردند. این مذاکرات در خانه دکتر مصدق در خیابان کاخ (خیابان فلسطین امروز) انجام شد. در این مذاکرات دکتر مصدق پیشنهاد تازه را مغایر حاکمیت ملی و اصل کنترل ثروت عمومی هر کشور مستقل خواند و نظر خود را اعلام کرد.سی و پنج روز بعد (اول اسفند) هندرسون، پیشنهاد تازه انگلستان را که مورد تایید آمریکا هم قرار گرفته بود به دکتر مصدق داد، پیشنهادی که ضمن آن ملی شدن صنعت نفت ایران و مالکیت دولت ایران بر آن به رسمیت شناخته شده می‌شد، اما قیمت‌گذاری و فروش در دست ایران نبود و به علاوه، بر امور فنی آن باید کارشناسان خارجی نظارت داشته باشند که مصدق آن را هم مغایر قانون ملی شدن صنعت نفت و حاکمیت ملی خواند.