خدمت سربازی اجباری
کریستوفر جن
مترجم: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
اغلب کشورها، از جمله ایالات متحده آمریکا بارها و بارها از خدمت اجباری نظامی استفاده‌ کرده‌اند.

فارغ از دیدگاهی که ممکن است افراد مختلف درباره سیاست‌های نظامی یا دفاعی داشته باشند، خدمت اجباری نظامی جنبه‌های اقتصادی بسیاری دارد که از دید بیشتر اقتصاددانان، ذاتا غیر‌منصفانه (و ناکارآمد) است. این پرسش که آیا خدمت اجباری نظامی باید وجود داشته باشند یا خیر، در واقع معادل این پرسش است که آیا فواید و منافع انتظاری این امر از مضرات آن بیشتر است یا کمتر.
در خدمت نظامی اجباری، افراد وادار می‌شوند تا در ارتش خدمت کنند. این در حالی است که بسیاری از افراد اگر آزادی عمل داشتند خدمت نظامی را انتخاب نمی‌کردند.
در صورت اجباری بودن خدمت نظامی، ارتش می‌تواند دستمزد کمی بپردازد. این در حالی است که اگر قرار باشد ارتش نیروی داوطلب جذب کند مجبور می‌شود دستمزدهای بیشتری را برای افرادی با همان مهارت پیشنهاد کند. پایین‌تر بودن دستمزد در حالت خدمت اجباری را می‌توان به عنوان مالیات بر پرسنل ارتش در نظر گرفت. مقدار این مالیات، برابر است با تفاوت میان مبلغی که عملا پرداخت شده و مبلغی که برای ترغیب افراد به خدمت داوطلبانه پیشنهاد می‌شود. به عنوان مثال اگر پرداختی لازم برای جذب تعداد کافی از افراد داوطلب برابر با بیست‌هزار دلار در سال باشد اما، در عوض نیروی لازم با دستمزدی برابر با دوازده‌هزار دلار در سال به خدمت سربازی اجباری فراخوانده شوند، آن گاه سربازان، هر ساله مالیاتی برابر با هشت‌هزار دلار می‌پردازند.
پیش از آنکه آمریکا، خدمت اجباری سربازی را در سال ۱۹۷۳ لغو کند برخی از مخالفان این اقدام بیان می‌کردند که هزینه ارتشی که به تمامی متشکل از افراد داوطلب باشد (AVF)، به شدت بالا خواهد بود، زیرا به ناچار دستمزدهای بسیار بالاتری برای جذب داوطلبان پرداخته می‌شود. اما سربازی اجباری واقعا هزینه‌های دفاع ملی را کاهش نمی‌دهد، بلکه تنها بخشی از هزینه‌ها را از کل ارتش به پرسنل رده‌پایین ارتش منتقل می‌کند (پرسنل حرفه‌ای، معمولا به اجبار به استخدام ارتش در نمی‌آیند). خدمت نظامی اجباری مانند دریافت مالیات کاهنده عمل می‌کند. زیرا پرداخت مالیات در این حالت بر عهده پرسنل رده‌پایین است که از قدرت پرداخت کمی برخوردارند. علاوه ‌بر آن در چنین حالتی نه تنها سربازان‌وظیفه مالیات می‌پردازند، بلکه کسانی که با وجود دستمزدهای پایین،‌ داوطلب می‌شوند نیز این مالیات را پرداخت می‌کنند. به بیان دیگر، اجباری بودن سربازی، به معنی مالیات گرفتن از خدمت نظامی است؛ خدمتی که گفته می‌شود وطن‌پرستانه است. کمیسیون ریاست‌جمهوری در امر AVF، تخمین زده که مالیاتی که به خاطر اجباری بودن سربازی طی جنگ ویتنام دریافت شده است، بر حسب ارزش دلار در سال ۲۰۰۳، بیش از هشت‌میلیارد دلار در سال بوده است.
هرگاه که خدمت سربازی اجباری شده، دستمزد پرداختی ارتش کاهش یافته است، اما حتی اگر دستمزدهایی که ارتش می‌پردازد کاهش نیابد، باز هم اجباری بودن خدمت سربازی، سبب خواهد شد. برخی از افراد غیرعلاقه‌مند، مجبور به شرکت در ارتش شوند. در سالیان اخیر برخی افراد از اجباری شدن خدمت سربازی حمایت کرده‌اند؛ زیرا معتقدند که امروزه، فارغ‌التحصیلان بسیار کمی در AVF وجود دارند یا تعداد دو‌رگه‌های آفریقایی - آمریکایی در آن، بسیار زیاد است. اما بر چه مبنایی، باید برخی از داوطلبان را از ورود به ارتش بر حذر داشت. افرادی که به اجبار و به‌رغم عدم‌تمایل خود به خدمت سربازی فرا خوانده و جایگزین داوطلبان می‌شوند، مالیاتی را متحمل خواهند شد که در حالت وجود AVF، وجود نخواهد داشت. از آنجا که سربازهای وظیفه، لزوما بهتر از داوطلبانی که جایگزین آنها شده‌اند، عمل نمی‌کنند؛ لذا این مالیات، هیچ‌گونه «دریافتی»ای را به همراه نخواهد داشت. از آنجا که سربازهای وظیفه بخشی از جامعه هستند، مالیاتی که پرداخت می‌کنند، ضرری برای کل کشور خواهد بود. علاوه ‌بر آن، برخی از افرادی که از شرایط لازم برای عضویت در ارتش برخوردار بوده و به این کار علاقه دارند، از حضور در ارتش محروم می‌شوند و مجبور به انجام مشاغلی خواهند گردید که چندان برایشان مناسب نیست یا فرصت‌های کمتری را در اختیارشان قرار می‌دهد.
اجباری بودن خدمت سربازی همچنین دولت را به سوء‌استفاده از منابع تشویق خواهد کرد. از آنجا که استخدام سربازان وظیفه و دیگر کارمندان رده پایین ارتش ارزان‌تر از آنچه واقعا هستند، تمام می‌شود، دولت بیش از آنچه که باید به «خرید» دفاع ملی خواهد پرداخت و یقینا از افراد، به ویژه از کارمندان رده‌پایین و افراد با مهارت‌های بالا، بیش از سطح کارا استفاده خواهد کرد. این امر به آن معنا است که هزینه دفاع ملی بالاتر افزایش می‌یابد.
به عنوان نمونه، اداره حسابداری عمومی آمریکا (GAO) در سال 1988، اثرات برقراری مجدد خدمت سربازی اجباری را مورد مطالعه قرار داد و به این نتیجه رسید که ارتشی مبتنی بر سربازگیری اجباری پر هزینه‌تر است. در سربازی اجباری، نیروهای بیشتری مورد نیاز خواهد بود، زیرا سرباز‌های وظیفه نسبت به افرادی که داوطلب می‌شوند، دوره کوتاه‌تری در ارتش می‌مانند. بنابراین تعداد بیشتری از نیروها در اموری مانند آموزش، نظارت بر پرسنل کم‌تجربه و انتقال پرسنل درگیر خواهند بود. GAO تخمین زده که این فعالیت‌ها، مبلغی بیش از چهار میلیارد دلار در سال (بر حسب دلار سال 2003) به هزینه‌های دفاعی اضافه خواهند کرد.
اجباری بودن سربازی همچنین سبب خواهد شد که افرادی به ارتش وارد شوند که مناسب این کار نیستند. مثلا کسانی که در دیگر مشاغل، مولدترند یا کسانی که به شدت از خدمت نظامی متنفرند نیز به ارتش وارد می‌شوند. این امر، عواقب جدی دیگری را برای کشور به همراه خواهد داشت.
سربازی اجباری به خصوص اگر در آن مواردی برای معافیت از سربازی در نظر گرفته شده باشد، رفتارهای نامطلوب و مضری از قبیل ادامه تحصیل با انگیزه معافیت، ازدواج‌های زودهنگام و انتخاب مشاغل نامناسب را موجب خواهند شد. این همان چیزی بود که در دهه‌های 1950 و 1960 اتفاق افتاد. سربازگیری اجباری همچنین باعث تضعیف ارتش می‌گردد، زیرا افرادی که به خدمت اجباری فراخوانده می‌شوند با پایان گرفتن دوره خدمتشان به احتمال بیشتری نسبت به داوطلبان ارتش را ترک می‌کنند. در ضمن در خدمت سربازی اجباری اخلاقیات کمتر رعایت می‌شود و برقرار کردن نظم نیز مشکل‌تر است.
در ایالات متحده خدمت سربازی اجباری در سال ۱۹۷۳ منسوخ شد. تجربه آمریکا در این زمینه با نکات فوق همخوانی دارد. پرسنل ارتش، امروزه از بالاترین کیفیت در طول تاریخ این کشور برخوردارند، زیرا تازه سربازان نسبت به همتایان خود در زمان اجباری بودن خدمت سربازی، تحصیلات بالاتری دارند و امتیازهای بهتری را در امتحان‌های ورود به ارتش کسب می‌کنند. در سال ۲۰۰۱، ۹۴درصد از سربازهای جدید، دوران دبیرستان را به پایان رسانده بودند در حالی که این رقم در دوره سربازی اجباری حدود ۷۰درصد بود. در سال۲۰۰۱ بیش از ۹۹درصد از تازه سربازان، در امتحان ورود به نیروهای مسلح، امتیازی متوسط یا بالاتر از آن را به دست آوردند. در حالی که در دوره اجباری بودن سربازی، ۹۰درصد سربازان امتیاز خوبی کسب می‌کردند. به همین دلایل و به این دلیل که امروزه اعضای ارتش، همگی داوطلب بوده‌اند، مشکلات انضباطی کمتری در ارتش وجود دارد. به علاوه به دلیل اینکه داوطلبان کمتر ارتش را ترک می‌کنند، نیروهای مجرب بیشتر شده و لذا قدرت و توانایی ارتش بالا رفته است. به عنوان مثال، میزان تنبیه غیرقضایی و دادگاه‌های نظامی، از ۱۸۴ مورد به ازای ۱۰۰۰ نفر در سال ۱۹۷۲ به ۶۴ مورد در ۱۰۰۰ نفر، در سال ۲۰۰۲ کاهش یافته است. همچنین، هم‌اکنون بیش از نیمی از اعضای ارتش حرفه‌ای هستند (یعنی بیش از پنج سال تجربه دارند)، در حالی که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، این نسبت تنها در حدود یک سوم بود.
بر پایه این تجربیات تقریبا تمامی مقامات ارشد نظامی آمریکا اعتقاد دارند که اجباری شدن خدمت سربازی تنها سبب تضعیف نیروهای مسلح و افزایش هزینه‌ها خواهد شد.
کشورهای زیادی در اروپا، اخیرا به همین دلیل ‌سیستم AVF را اتخاذ کرده‌اند و یا به صورتی فعالانه در حال بررسی آن هستند. در بریتانیا نیز AVF چندین دهه است که اجرا می‌شود. سه کشور دیگر از کشورهای بزرگ عضو ناتو، یعنی اسپانیا، ایتالیا و به‌ویژه فرانسه که ناپلئون در آن خدمت اجباری مدرن را ابداع کرد، اخیرا تصمیم گرفته‌اند که به خدمت اجباری خاتمه دهند. تعدادی از اعضای کوچک‌تر ناتو نیز AVF را به کار گرفته‌اند یا در حال بررسی آن هستند. اما در آلمان، اجباری بودن سربازی، به عنوان مانعی سر راه بازگشت به میلیتاریسم قرن بیستم شناخته می‌شود و نیروی کار «ارزانی» را برای بسیاری از بنگاه‌های خدمات اجتماعی مدنی و نیز برای ارتش فراهم می‌آورد. با این حال، برخی از اعضای ائتلاف حاکم در این کشور نیز مدافع به کار‌گیری AVF هستند. همچنین شش کشور از میان ده کشور شرق اروپا که اخیرا به عضویت ناتو درآمده‌اند یعنی بلغارستان، جمهوری چک، مجارستان، لتونی، اسلواکی و اسلونی، در حال برنامه‌ریزی برای خاتمه خدمت وظیفه تا قبل از سال ۲۰۱۰ می‌باشند و دو تا از آنها، یعنی رومانی و لیتوانی به طور جدی در حال بررسی این امر هستند.
نابرابری‌هایی را که اصولا در جریان سربازگیری اجباری وجود دارد، می‌توان به عنوان یکی از دلایل اعمال فشار برای توقف سربازگیری اجباری در این کشورها به شمار آورد. همچنین اغلب این کشورها به این نتیجه رسیده‌اند که AVF، منجر به کاهش هزینه‌های نظامی و افزایش کارآیی می‌شود. در حالی که هنوز بسیار زود است که بگوییم خدمت وظیفه در اروپا از میان رفته است، اما گرایش شدید و آشکاری به سوی داوطلبانه شدن خدمت سربازی وجود دارد.
خلاصه اینکه ارتشی که کاملا متشکل از افراد داوطلب باشد (AVF) نسبت به نظام سربازگیری اجباری، هم عادلانه‌تر بوده و هم کارآیی بیشتری به همراه خواهد داشت. تصمیم آمریکا برای به‌کارگیری AVF، یکی از بارزترین تغییرات در عرصه سیاست‌های عمومی است که در نیمه دوم قرن بیستم به وقوع پیست.
سرباز در مقام سرمایه
عدم ‌تمایل به نگاه به انسان به عنوان سرمایه، به‌ویژه در زمان جنگ برای نوع بشر مضر خواهد بود، زیرا در زمان جنگ این سرمایه است که مورد حمایت قرار می‌گیرد نه انسان. در شرایط جنگی، کسی در مورد فدا کردن صد انسان،‌ برای نجات یک دستگاه توپ تردید نخواهد کرد.
وقتی که صد انسان تلف می‌شوند، ‌سرمایه‌ای حداقل به اندازه بیست برابر سرمایه از بین رفته در جریان انهدام یک دستگاه توپ از میان می‌رود. با این حال دولت برای تولید یک دستگاه توپ هزینه زیادی را متقبل می‌شود اما سربازی اجباری باعث می‌شود که جان سربازان ارزان کم‌ارزش باشد.
وقتی که به ناپلئون، پایه‌گذار سیستم خدمت اجباری، اعتراض شد که یکی از عملیات‌های برنامه‌ریزی شده، به بهای جان انسان‌های بسیار زیادی تمام خواهد شد، وی در پاسخ گفت: «این که هزینه‌ای ندارد. زن‌ها بیشتر از آنچه که من بتوانم استفاده کنم، سرباز تولید خواهند کرد» ( Thünen، ۱۸۵۰).
درباره نویسنده
کریستوفر جن، معاون رییس‌جمهور در بخش برنامه‌های دولتی موسسه Cary است. وی از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۳، به عنوان معاون وزیر دفاع در بخش «مدیریت و پرسنل ارتش» خدمت کرد و در سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱، معاون امنیت ملی در اداره بودجه کنگره بود. او سابقا مدیر گروه تحلیل عملیات شرکت‌های دریایی بود.
منابع در دفتر روزنامه موجود است