این روزها قطع روابط دیپلماتیک ایران و عربستان و این که ایالات متحده آمریکا قصد دارد چه سیاست هایی را برای پیشبرد روابط این دو کشور اتخاذ کند، به مساله ای قابل تامل بدل شده است. نزدیک به چهار سال است که سیاست عربستان سعودی در قبال مسائل خاورمیانه به‌خصوص ایران از حد مخالفت گذشته و به سطح تقابل رسیده که این رویکرد برای آینده منطقه چندان سودمند و سازنده نیست.


دو کشور منطقه می‌توانند اختلاف دیدگاه داشته و در پی اهداف و منافع ملی خود حرکت کنند اما اینکه یک کشور بخواهد این اختلاف دیدگا‌ه‌ها را به تقابل و خشونت تبدیل کند، این رویکرد عواقب خوبی برای آینده مردم منطقه به همراه ندارد. ایران باید با کنار گذاشتن رویکردهای خوشبینانه، در برابر رفتارهای مقامات عربستان سعودی هوشیارانه‌تر عمل کند. از این گذشته، برای بررسی رویکرد ایالات متحده در قبال رابطه ایران و عربستان باید به تحولاتی که در روابط میان کشورهای منطقه و کشورهای فرامنطقه ای به وجود آمده، توجه کرد. در واقع، با اتکا به دیدگاه سنتی در خصوص رابطه ریاض- واشنگتون، نمیتوان تحلیل درستی از مسائل امروز منطقه ارائه داد. از یک سو، پذیرش برخی اقدامات و سیاست های عربستان در منطقه چندان برای ایالات متحده آسان و خوشایند نیست و از دیگر سو، آمریکا برای حفظ منافع خود، نمی خواهد ابزارهای سیاسی و اقتصادی خود در منطقه از جمله عربستان را از دست بدهد. بنابراین این مساله ایالات متحده را در یک وضعیت پارادوکسیکال قرار می دهد. در چنین شرایطی، بازیگران قدرتمند و تاثیرگذار منطقهای می توانند با یک انجام بازی هوشمندانه این پارادوکس را به نفع خود تمام کنند، کما این که در صورت انفعال و انجام بازی اشتباه، این پارادوکس می تواند به ضرر همان بازیگران منطقهای تمام شود. این نکته را نباید فراموش کرد که سعودی‌ها از حل‌ مشکلات ایران در منطقه و جهان چندان خشنود نیستند. به‌خصوص صهیونیست‌ها و اعراب و در راس آن عربستان سعودی و برخی تندروها در آمریکا که در‌صدد ‌بزرگ نمایی برنامه هسته‌ای ایران بودند، از حل این مساله و دستیابی ایران و شش کشور جهان به توافق هسته‌ای، به شدت احساس نگران میکنند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بهحق خواستار توسعه و گسترش روابط خود با جهان به‌خصوص کشورهای منطقه است. در مقابل، سعودی‌ها که قدرت گرفتن ایران در منطقه در نتیجه بهبود روابط با کشورهای غربی را مترادف با حذف خود از معادله قدرت تلقی میکنند، توافق هستهای را در عمل به ضرر خود می‌دانند. بنابراین نباید در میان بازیگران تاثیرگذار منطقه ای از وزن و نقش ایران غافل شد.
اگر اندکی از مرزهای منطقه خاورمیانه فراتر رویم، به صورت سنتی مصر، عراق، عربستان و ترکیه در کنار ایران بازیگران مهم منطقه محسوب می شوند که دو کشور عراق و مصر در سالهای اخیر به کلی از بازی خذف شده اند. از دیگر سو، ترک ها نیز در نتیجه برآورد اشتباهی که در سیاست خارجی خود داشتند، در حال حاضر نمیتوانند نقش تعیین کنندهای در منطقه ایفا کنند. در واقع ترکها با یک بازی اشتباه در ماجرای سوریه و قرار گرفتن در زمین عربستان صعودی و قطر، بازی برنده داخلی خود را به یک بازی بازنده تبدیل کردند. گذشته از مشکلاتی که ترکها در داخل کشورشان با آن دست و پنجه نرم میکنند، ظن سنتی و اعراب نسبت ترکیه باعث شده تا ترکها دیگر از توان و وزن کافی برای نقش آفرینی تعیین کننده در منطقه برخوردار نباشند.
در حال حاضر ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای که توامان از حاکمیت سیاسی و نهادهای مدنی و اجتماعی برخوردار است رودرروی عربستان صعودی ای قرار گرفته که از ثروت و منابع مالی کلانی برخوردار است. ثروتی که از سوی عربستان صعودی برای مقاصد و اهداف تخریبی به کار گرفته می شود و این دقیقا همان مساله ای است که سیاست گذاران و نخبگان آمریکایی نمیتوانند در مقام دفاع از آن برآیند و در نهایت به محل اختلاف و نزاع میان ریاض و واشنگتون نیز بدل شده است. در چنین شرایطی، ایران می تواند با انجام یک بازی هوشمندانه در منطقه از طریق نهادهای مدنی و همچنین دیپلماسی رسانه ای، قدرت سازندگی خود و از این مهمتر، شیوه مدل سازی سیاست خارجی خود را به منحصه ظهور برساند. با این حال، علی رغم در اختیار قرار گرفتن این فرصت بی نظیر، ایران به نظر در سیاست خارجی خود تا حدی دچار بلاتکلیفی است.
عرب ها با حساسیت زیادی روابط ایران و آمریکا را دنبال می کنند که رویکرد اشتباهی است. آن ها باید علاوه بر پذیرش ایران به عنوان قدرت منطقه ای، در تعامل با کشورهای منطقه مثبت و سازنده عمل کنند. از دیگر سو، علیرغم انتقادهایی جدی که از سوی جمهوری اسلامی ایران به سیاست های آمریکایی وارد است، با این وجود، این موضوع نیز باید هرچه بیشتر به سمت مذاکره در تمامی بخش ها با ایالات متحده پیش برود. از این گذشته، نباید فراموش کرد که آمریکایی ها هوشمندتر از آن هستند که در زمین اعراب بازی کنند. آنها هرگز نمی خواهند، اشتباهی که در قبال جنگ ایران و عراق مرتکب شدند را بار دیگر تکرار کنند. کما این که قضیه برجام بر این مساله صحه گذاشت که ایجاد گفتمان و گسترش روابط بین ایران و غرب به نفع منطقه و کشورهای پیرامونی به ویژه اروپا و آمریکا است. در مجموع نباید فراموش کنیم که ایران برای موفقیت، نیازمند و نظریهپردازی درست است تا از سردرگمی ای که در حال حاضر به آن دچار است، رهایی پیدا کند. به همین خاطر و بهمنظور پیشبرد و تحقق برنامه های توسعه ای در کشور، می بایست تا حد امکان از سیاستزدگی و حرکت به سوی سیاسی کردن مسائل اجتناب ورزید.

منبع: هفته نامه صدا، شماره ۷۹ مورخ ۱۱.۲.۹۵ صفحه ۷۶ (مصاحبه بصورت یادداشت تنظیم شده است)

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.