سیدحامد واحدی
عضو هیات‌رئیسه اتاق تهران

اقتصاد ایران دوران تازه‌ای را پیش روی خود دارد. دورانی که می‌تواند با بهره‌گیری از فرصت‌ها به فصلی تازه برای رونق تبدیل شود و وضعیت صنایع و تولید کشور را تغییر دهد. البته که برای دستیابی به چنین هدفی نیازهایی هم پیش روی ما قرار دارد که بی‌توجهی به آنها قطعا منجر به عقبگرد اقتصاد کشور می‌شود. بهره‌گیری درست از شرایط کنونی اقتصاد ایران که فرصت پساتحریم را در مقابل ما قرار داده، نیاز به برنامه‌ریزی دقیق و البته و از آن مهم‌تر تعهد شکست‌ناپذیر به اجرای این برنامه‌ها دارد. یکی از مشکلات کلیدی اقتصاد ایران طی تمامی سال‌های گذشته بی‌توجهی به نظام مبتنی برحرکت در مدار برنامه‌ها بوده‌ است.

به‌طور نمونه عدم اجرای برنامه چهارم توسعه بعدها سرنوشتی مشابه را برای برنامه پنجم توسعه رقم زد. اکنون برنامه اقتصاد مقاومتی ابلاغی مقام معظم رهبری که برآمده از خردجمعی کارشناسان و اقتصاددانان است، نیاز است که با سرعتی بالا و با نظمی قابل توجه به مرحله اجرای دقیق درآید. برهمین اساس نیاز مهم ما التزام عملی به رعایت اصول برنامه‌ریزی و پایبندی به آنها است. درحال حاضر می‌توان گفت هم شرایط بین‌المللی مهیا است و هم با توجه به دسترسی به اسناد بالادستی مناسب مانند اقتصاد مقاومتی شرایط داخلی آماده شده است. البته که در این دوره زمانی تنگناهایی هم در اقتصاد کشور جود دارد. امروز حداقل دو تنگنای مشخص قابل درک است که برکاتی برای ما دارد و هم زیان‌هایی را تحمیل می‌کند.

اول آنکه دولت به‌عنوان بخش اصلی اقتصاد ایران ( از نظر اندازه و دخالت در اقتصاد) به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، عملا قدرت تاثیر‌گذاری خود در اقتصاد را از دست داده و برای خروج از رکود نمی‌توان امیدی به منابع دولتی و نفتی داشت. برهمین اساس دولت همان اندازه که با منابع نفتی، حقوق کارمندان و وابستگان خود را پرداخت کند، اقدام بزرگی کرده ‌است. البته که همین موضوع فرصتی هم برای ما به شمار می‌آید چراکه دولت با توجه به منابع اندک، برای حرکت در مسیر توسعه می‌تواند به سمت همراهی و استفاده بیشتر از بخش خصوصی گام بردارد. اما باید در نظر داشت که بخش‌خصوصی به‌عنوان محور موثر اقتصاد ایران به جهت فضای حاکم بر محیط کسب‌وکار، اشتیاق انتقال سرمایه‌ها به فعالیت‌های اقتصادی را فراموش کرده ‌است. برهمین اساس دوگانه‌ای پیش روی ما قرار گرفته که نشان می‌دهد در صورت عدم تدبیر مناسب، اقتصاد ایران بیشتر در چاه رکود فرو می‌رود. اما در همین وضعیت، اتفاق مهمی مانند توافق هسته‌ای و اجرای برجام نور امیدی در دل اقتصاد ایران شده‌است.

هرچند که طی هفته‌های گذشته اقداماتی مانند آنچه در کنگره و مجلس سنای آمریکا رخ داد، تا حدودی از شدت ذوق‌زدگی حاصل از توافق هسته‌ای کاسته ولی همچنان می‌توان به چشم‌انداز پیش روی اقتصاد ایران خوش‌بین بود. اما با وجود این و در این شرایط باید کمی محافظه‌کاری را کنار گذاشت و به صراحت گفت، امروز چاره‌ای به غیر از خوش‌بینی، تلاش مضاعف و ایجاد فضای وفاق عمومی برای نجات اقتصاد و حتی جامعه ایرانی نداریم چراکه جامعه ایرانی نیز زمانی توسعه می‌یابد که رشد اقتصادی بالا و جامعه عاری از بیکاری داشته‌باشیم. مردم با قدرت خرید بالا و توانمند به‌طور حتم، فضای فرهنگی کشور را نیز بازسازی می‌کنند. اقتصاد ایران به سبب فشارهای دوران تحریم به سمت درونگرایی پیش رفته و امروز نیاز است که به بیرون نگاه جدی داشته باشیم. این نگاه هم در حوزه تولید و صادرات و هم در حوزه برداشت از رفتارهای توسعه‌ای و اصولی معنا می‌شود. در این شرایط دولت، بخش خصوصی و حتی عموم مردم نیز باید خود را سازگار با شرایط تازه کنند. در صورتی که هر سه بخش به وظایف خود به درستی عمل کنند، می‌توان امیدوار به بهبود شرایط اقتصاد ایران بود.

دولت می‌تواند با حذف موانع مهم کسب‌وکار مقدماتی را برای بهبود وضعیت عمومی اقتصاد کشور رقم بزند. ایجاد شرایط برای رونق اقتصادی، تسهیل فضای بازارهای مالی، حذف قوانین دست و پاگیر و از همه مهم‌تر عزم جدی و راسخ برای واگذاری امور به بخش خصوصی، شاخص‌ترین اقداماتی به شمار می‌آید که دولت می‌تواند با اجرای آنها گام اول و جدی را برای بهبود فضای اقتصادی کشور بردارد. بازهم باید تاکید کرد که برنامه‌هایی مانند اقتصاد مقاومتی در این دوران می‌تواند راهگشای اقتصاد ایران باشند. امروز نیاز ما برخورد مبنایی با مشکلات است و نباید فراموش کرد که بهبود فضای کسب‌وکار و در نهایت خروج از بحران رکود، تنها با حرف میسر نمی‌شود. اجرای دقیق ایده‌های کارشناسی، گام موثری در این جهت است. اما بخش خصوصی هم در این دوران مسوولیت‌هایی بر دوش دارد. تحریم‌ها موجب شدند تا بنگاه‌های اقتصادی در ایران حداقل یک دهه از فضای بین‌المللی دور شوند. این دوران هم هزینه‌های مالی را برما تحمیل کرد، هم بنگاه‌های ایرانی را از نظر دسترسی به تکنولوژی کمی عقب راند و هم اینکه به لحاظ آشنایی با اصول نوین مدیریتی در تراز جهانی قدری عقبگرد داشتیم. از همین رو امروز بخش خصوصی باید اقدام به بازسازی و نوسازی رفتارهای خود نیز بکند. بخش خصوصی که قصد ارتباط بیشتر و تعامل سازنده با جهان را دارد، نمی‌تواند با اصول مدیریتی قدیمی در این راه گام بردارد.

در واقع فهم ادبیات جدید حاکم برنظام بنگاهداری جهانی، نیاز بسیار مهم امروز ما است. از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که جامعه ایرانی نیز نیاز به بازنگری در ارزش‌های خود دارد. اولویت‌دهی به کارآفرینی به‌عنوان یک ارزش، باید در باور مردم وجود داشته باشد. بحران‌های اقتصادی سال‌های گذشته و البته برخی نگاه‌های تاریخی غلط موجب شده تا کارآفرینی به معنای ارزش واقعی هنوز در اعتقادات درونی مردم شکل نگرفته باشد. این درحالی است که امروز اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به تکریم این مفهوم دارد. به هرحال امروز برای خروج از رکود و بهره‌گیری از فرصت پساتحریم نیاز به بازنگری در روش‌های مدیریتی و باورهای خود داریم. التزام به نظام برنامه‌ریزی و تکریم مفهوم دوگانه کارآفرینی- ارزش‌آفرینی می‌تواند راهکاری برای پایان دادن به بحران‌های اقتصاد ایران باشد.