مفاهیم اقتصادی در زندگی روزمره
نرخ تنزیل بچهها
محمدحسین رحمتی*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند.
یک مشاهده معروف در رفتارشناسی و جامعهشناسی، آزمایشی است که در سال ۱۹۷۲ در دانشگاه استنفورد بر روی تعدادی بچه ۲ الی ۶ ساله انجام شد. به این کودکان در اتاقی دربسته یک شیرینی داده شد و به ایشان گفته شد اگر تا زمان برگشت مربی شیرینی خود را نخورند به آنها یک شیرینی دیگر داده میشود. برخی از کودکان چند دقیقهای صبر کردند و بعد شیرینی خود را خوردند و تعداد کمی نیز به مدت ۱۵ دقیقه صبر کردند تا شیرینی دوم را تحویل بگیرند.
محمدحسین رحمتی*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند.
یک مشاهده معروف در رفتارشناسی و جامعهشناسی، آزمایشی است که در سال ۱۹۷۲ در دانشگاه استنفورد بر روی تعدادی بچه ۲ الی ۶ ساله انجام شد. به این کودکان در اتاقی دربسته یک شیرینی داده شد و به ایشان گفته شد اگر تا زمان برگشت مربی شیرینی خود را نخورند به آنها یک شیرینی دیگر داده میشود. برخی از کودکان چند دقیقهای صبر کردند و بعد شیرینی خود را خوردند و تعداد کمی نیز به مدت ۱۵ دقیقه صبر کردند تا شیرینی دوم را تحویل بگیرند. با منطق اقتصادی ما چگونه میتوانیم این آزمایش را با منطق اقتصادی تحلیل کنیم؟ نتایج این آزمایش چه بود؟
یکی از نتایج این بود که سن عامل مهمی در تصمیمگیری بچهها بود. کودکانی که سن کمتری داشتند به سرعت شیرینی خود را خوردند؛ زیرا به تعبیر اقتصادی برای شیرینی دوم که در آینده میتوانستند تحویل بگیرند، ارزش زیادی قائل نبودند. به عبارتی هر چه سن کودکان کمتر میشود، ایشان آینده را با شدت بیشتری تنزیل میکنند و آینده اهمیت کمتری پیدا میکند. میتوان برای این کودکان تخمینی از نرخ تنزیلشان بهدست داد. کودکانی که شیرینی خود را خوردند اگر ۱۵ دقیقه صبر میکردند، میتوانستند دو شیرینی بخورند. لذا ارزش حال دو شیرینی در ۱۵ دقیقه بعد برای این کودکان کمتر از خوردن یک شیرینی در حال است. به عبارتی نرخ تنزیلی برابر ۵/۰ در ۱۵ دقیقه برابر نرخ تنزیلی در حدود سالانه است که دقیقا معادل صفر است. به نظر میرسد بچهها بسیار عجول باشند. البته این محققین جامعهشناسی هرگز به شکل فوق رفتار بچهها را تحلیل نکردند و این گونهگونی در پاسخ کودکان را به قابلیتهای فردی، آیندهاندیشی و تاخیر در لذت تعبیر کردند. در مقابل اقتصاددانان برای سادهسازی در یک مدل ساده اقتصادی، صورتهای مختلف رفتارهای فوق را با گونهگونی در نرخ تنزیل مدل میکنند.
نتیجه جالبتر آزمایش فوق این بود که محققین این کودکان را در سنین بالاتر مطالعه کردند و نشان دادند کودکانی که برای شیرینی دوم بیشتر صبر کردند، در زندگی علمی و کاری افراد بسیار موفقتری بودند. این نتیجه نیز در قالب مدل اقتصادی فوق قابل توصیف است. افرادی که به صورت تربیتی و ذاتی نرخ تنزیل بالاتری دارند، معمولا سرمایهگذاری بیشتر میکنند؛ چرا که آینده برای ایشان اهمیت بیشتری دارد. سرمایهگذاری مذکور میتواند در سرمایه علمی انجام شود. فرزندانی که بیشتر درس میخوانند به عبارتی بر روی سرمایه انسانی خود سرمایهگذاری بیشتری میکنند. این فرزندان از لذتهای حال که عبارت از دیدن برنامههای تلویزیون یا بازی با دوستان است، میگذرند تا نمره بهتری در آینده بگیرند. بدیهی است کسانی که سرمایه انسانی بیشتری دارند در آینده موفقتر خواهند بود. حال سوال اساسی این است که آیا والدین در تعیین نرخ تنزیل فرزندان نقش دارند؟ آیا جوامع مختلف و پیروان ادیان مختلف نرخ تنزیلهای مختلفی دارند؟ به تعبیر اقتصادی شاید تربیت بچهها را بتوان به صورت افزایش نرخ تنزیل کودکان تعبیر کرد.
* محقق در دانشگاه ایلینوی
ارسال نظر