مدیر ریسک می‌تواند از روش‌ها و ابزارهای کنترل برای کاهش ریسک‌ها استفاده کند. ابزارهای کنترل ریسک عبارتند از:

۱) اجتناب:

یک راه برای کنترل ریسک واقعی خالص، اجتناب از فعالیتی است که دارای ریسک است؛

از طریق:

۱) امتناع از پذیرش آن حتی به صورت لحظه‌ای.

۲) رها کردن ریسکی که قبلا در طبقه نخست قرار می‌گیرند. برای مثال، در صورتی که یک شرکت نخواهد درگیر خسارت بالقوه یک ساختمان یا ناوگانی از خودروها شود، می‌تواند از طریق عدم اکتساب هرگونه نفعی در ساختمان یا ناوگان اتومبیل‌ها از ریسک اجتناب کند. اجتناب یک روش مفید و نسبتا متداول برای کنترل ریسک می‌باشد. از طریق اجتناب از ریسک شرکت می‌داند که خسارات بالقوه یا نااطمینانی‌های ناشی از آن را تجربه نخواهد کرد، در مقابل شرکت منافعی را نیز ممکن است که از آن ریسک کسب کند از دست بدهد.

۲) کنترل خسارت:

روش‌های کنترل خسارت از طریق کاستن وقوع خسارت یا در صورت وقوع آن از طریق کاستن از شدت خسارت به مقابله با ریسک‌ برمی‌خیزند. کنترل خسارت ضمن اینکه به شرکت اجازه ادامه فعالیتی را که تولید ریسک می‌کند می‌دهد، توان منحصر به فردی برای پیشگیری یا کاهش خسارت هم در مورد شرکت‌ها و هم در مورد جامعه دارد. برای مثال احتمال یک خسارت آتش‌سوزی می‌تواند به وسیله سازه مقاوم در برابر آتش‌سوزی خسارت را کاهش دهد.

۳) پراکنده‌سازی(جداسازی):

پراکنده‌سازی ریسک‌های منجر به خسارت شرکت به جای متمرکز کردن آنها در یک نطقه (محل)، جایی که همه آنها ممکن است در معرض یک خسارت مشابه قرار گیرند، سومین روش کنترل ریسک می‌باشد. به عنوان مثال یک شرکت به جای قرار دادن کل موجودی خود در یک انبار ممکن است تصمیم به پخش کردن این ریسک از طریق قراردادن قسمت‌های مساوی از موجودی در ۱۰ انبار کاملا تفکیک شده بگیرد. اما باید توجه داشت که پخش کردن ریسک در این روش خطر در واحدها را افزایش می‌دهد.

۴) ترکیب(مضاعف‌سازی):

ترکیب (چهارمین روش کنترل ریسک) نیز قابلیت پیش‌بینی تجربه خسارت، از طریق افزایش تعداد واحدهای در معرض ریسک افزایش می‌دهد. تفاوت این است که برخلاف پراکنده‌سازی که یک تعداد مشخص از واحدها در معرض ریسک را پخش می‌کند؛ ترکیب تعداد واحدهای در معرض ریسک تحت کنترل شرکت را افزایش می‌دهد. یکی از روش‌هایی که یک شرکت می‌تواند ریسک‌ها را ترکیب کند، توسعه از طریق رشد داخلی می‌باشد.

به عنوان مثال یک شرکت ممکن است ناوگان اتومبیل‌های خود را افزایش دهد. همچنین ترکیب هنگامی که شرکت ادغام می‌شود یا شرکت دیگری را اکتساب می‌کند؛ روی می‌دهد شرکت جدید ساختمان‌ها، خودروها و کارکنان بیشتری نسبت به شرکت اولیه دارد.

۵) انتقال:

انتقال ممکن است به چند طریق صورت گیرد که ما در اینجا به دو روش آن اشاره می‌کنیم. اولین روش عبارت است از: دارایی یا فعالیت‌ در بردارنده ریسک ممکن است به شخص یا گروهی از اشخاص دیگر انتقال یابد. به عنوان مثال یک شرکت که یکی از ساختمان‌هایش را به فروش می‌رساند ریسک‌های مرتبط با مالکیت ساختمان را به مالک جدید انتقال می‌دهد.

دومین روش این است که ریسک به جای دارایی یا فعالیت ممکن است انتقال یابد. برای مثال تحت یک قرارداد اجرا، مستاجر ممکن است بتواند تمام مسوولیت‌هایی را که برای صدمه به مال‌الاجاره ناشی از غفلت یا قصور خود داشته باشد، به صاحب ملک انتقال دهد. یک تولیدکننده ممکن است قادر باشد که خرده‌فروش را برای پذیرش مسوولیت برای هرگونه صدمه به محصولات کارخانه تحت فشار

قرار دهد.

۱) خود دارایی یا فعالیت را به دیگری انتقال می‌دهند.

۲) مسوولیت انتقال دهنده را برای خسارات به انتقال گیرنده کاهش داده یا حذف می‌کنند.

۳) تعهداتی را که انتقال دهنده برای خسارت وارد به دیگران پذیرفته است حذف می‌کنند.

بیمه نیز یک مکانیزم تامین مالی ریسک از طریق انتقال در مدیریت ریسک‌های واقعی است. بیمه می‌تواند از دو دیدگاه تعریف شود. اول پوششی است در مقابل خسارت مالی که به وسیله بیمه‌گر ارائه می‌شود. دوم؛ بیمه یک ابزار است که به وسیله آن ریسک دو یا چند نفر یا شرکت از طریق مشارکت واقعی یا تعهد شده برای پرداخت به زیان دیده ترکیب می‌شود. از دیدگاه بیمه‌گذار بیمه ابزار انتقال است. از دیدگاه بیمه‌گر، بیمه یک ابزار ترکیب و نگهداری وجه تمایز بیمه به عنوان یک ابزار انتقال آن است که در بردارنده بعضی از ریسک‌های تجمعی است.

مزایای بیمه:

۱) آنهایی که متحمل خسارت غیرمترقبه می‌شوند را تامین مالی می‌کند.

۲) ناراحتی‌های فکری و فیزیکی ناشی از ترس و نگرانی بیمه‌گذار را از بین می‌برد.

۳) وجوه مورد نیاز برای سرمایه‌گذاری را تامین می‌کند.

۴) وضعیت رقابتی شرکت‌ها را بهبود می‌بخشد.

با توجه به گفته‌های قبل مدیر ریسک‌ عضو تیم مدیریت یک شرکت است و هدف مدیریت ریسک در مجموع افزایش ارزش شرکت برای مالکان آن است. این هدف با سایر اهداف مدیریت مشترک است و باید به یاد داشت که مدیران ریسک باید قادر باشند که اهداف را به کارکنان ابلاغ کنند و به آنان بفهمانند که چگونه فعالیت‌های مدیریت ریسک با اهداف اصلی شرکت همسو می‌باشد.

منبع: کتاب مدیر، تالیف تیمور آقایی