مترجم: حسن افروزی

منبع: دایره‌المعارف مختصر اقتصادی

کارل منگر (Carl Menger) از دو جهت یک شخصیت برجسته به حساب می‌آید. وی بنیانگذار اقتصاد اتریشی و همچنین یکی از سه موسس انقلاب مطلوبیت نهایی است. منگر مستقل از ویلیام جونز و لیون والراس و با روشی متفاوت از آنها به نتایجی مشابه نتایج ایشان رسید. برخلاف جونز، منگر بر این عقیده نبود که کالاها دارای واحدهای مطلوبیت یا «یوتیل» هستند. بلکه، آنگونه که وی می‌نویسد، کالاها به این دلیل ارزشمند هستند که برای استفاده‌های متعددی که اهمیت‌های متفاوتی دارند، می‌توانند به کار گرفته شوند. برای مثال، اولین سطل‌های آب برای مهم‌ترین استفاده‌ها (مانند رفع تشنگی به جهت حفظ جان م.) به کار گرفته می‌شوند و سطل‌های بعدی برای استفاده‌های کم‌اهمیت‌تر. (مانند شست و شو، خنک شدن یا آب دادن گل‌ها. م.)

منگر از این رویکرد استفاده می‌کند تا پاسخی به پارادوکس الماس-آب (۱) که موجب پریشانی آدام اسمیت شده بود ارائه دهد. او همچنین از آن برای رد نظریه ارزش کار استفاده کرد. او نشان داد که ارزش کالاها نه به خاطر کاری است که روی آنها انجام شده، بلکه به خاطر توانایی آنها در رفع نیازهای مردم است. در واقع، منگر نظریه ارزش کار را سر و ته کرد. اگر ارزش کالاها بر اساس اهمیت نیازهایی که رفع می‌کنند تعیین شود، ارزش نیروی کار و دیگر کالاهای مورد استفاده در تولید آن (که او آنها را «کالاهای مرتبه بالاتر» می‌خواند) از توانایی آنها برای تولید این کالاها تعیین می‌شود. اقتصاددانان جریان اصلی هنوز این تئوری را که آن را نظریه «تقاضای مشتق شده» می‌خوانند، قبول دارند.

منگر از «نظریه ارزش ذهنی» خود استفاده کرد تا به یکی از قدرتمندترین مفاهیم اقتصادی برسد: در یک مبادله هر دو طرف منتفع می‌شوند. افراد چیزی را مبادله می‌کنند که ارزش کمتری نسبت به آن چیزی داشته باشد که قصد مالکیت آن را دارند و از آنجایی که هر دو طرف مبادله به این اصل پایبندند، هر دو طرف از مبادله منتفع می‌شوند. این مفهوم به وی کمک کرد که بهره‌وری افراد واسطه در مبادله را درک کند، چرا که آنها مبادلات را تسهیل می‌کنند، مبادلاتی که هم به خریداران و هم به فروشندگان منفعت می‌رسانند. بدون افراد واسطه، این مبادلات یا انجام نمی‌پذیرفتند یا اگر انجام می‌پذیرفتند، هزینه زیادی می‌داشتند.

منگر توضیحی بر چگونگی ایجاد پول ارائه داد که امروزه هم مورد قبول است. او می‌نویسد اگر مردم به صورت تهاتری مبادله کنند، به ندرت قادر خواهند بود که آنچه می‌خواهند را در یک یا دو مبادله به دست آورند. اگر فردی چراغ دارد و می‌خواهد صندلی به دست آورد، لزوما قادر نخواهد بود که چراغ را مستقیما با صندلی مبادله کند و احتمالا نیاز خواهد داشت که چند مبادله واسطه انجام دهد. این زحمتی اضافی است، ولی مردم متوجه می‌شوند که اگر کالای خود را با کالایی که مقبولیت بالایی بین همه دارد مبادله کنند این زحمت بسیار کمتر خواهد بود، چرا که بعد می‌توانند آن کالا را با کالای مورد نیاز خود به راحتی مبادله کنند. آن کالای عموما مقبول تبدیل به پول می‌شود. اقتصاددانان مدرن این کارکرد پول را به عنوان «دوری از نیاز به انطباق خواسته‌ها» می‌شناسند. در واقع، واژه پولی (pecuniary) از کلمه لاتین pecus، به معنای احشام، مشتق می‌شود که در برخی جوامع نقش پول را ایفا می‌کرد. جوامع دیگر کالاهایی مانند سیگار، نمک، پوستین یا سنگ را به عنوان پول استفاده می‌کردند. زمانی که جوامع پیچیده‌تر و ثروتمندتر شدند، شروع به استفاده از فلزات گرانبها مانند طلا، نقره و غیره به عنوان پول کردند.

منگر تحلیل خود را به نهادهای دیگر نیز گسترش داد. او بر این عقیده است که زبان، برای مثال، به همان دلیلی به وجود آمد که پول - برای تسهیل روابط بین انسان‌ها. او چنین پیشرفت‌هایی را «ارگانیک» نامید. زبان و پول چیزهایی نبودند که دولت به وجود آورده باشد.

مکتب اتریشی اندیشه اقتصادی با نوشته‌های منگر و دو پیرو جوانش، یوگن فون بوهم-باورک و فردریش فون ویزر، به وجود آمد. اقتصاددانان اتریشی بعدی، لودویگ فون میزس و فردریش هایک، مفاهیم منگر را به عنوان نقطه اتکای اندیشه خود، میزس با کار روی پول و هایک با ایده خود در مورد «نظم خودجوش»، به کار گرفتند.

کارل منگر در گالیسیا، بخشی از اتریش-مجارستان (که امروز در جنوب لهستان قرار دارد)، در خانواده‌ای موفق به دنیا آمد. او دو برادر داشت، آنتون و ماکس. هر دو برادران وی وکیل بودند. همچنین آنتون یک فیلسوف حقوق و تاریخدان اجتماعی بود. پسر منگر، کارل منگر (Karl Menger)، یک ریاضی دان برجسته بود که بیشتر زندگی حرفه‌ای خود را در ایالات متحده گذراند و در سال ۱۹۸۵ درگذشت. منگر دکترای حقوق خود را از دانشگاه کراکو در ۱۸۶۷ دریافت کرد. در نتیجه چاپ کتاب «اصول اقتصاد» خود در سال ۱۸۷۱، وی ابتدا به عنوان مدرس و سپس به عنوان استاد در دانشگاه وین پذیرفته شد. وی کرسی استادی خود را در دانشگاه وین تا سال ۱۹۰۳ در اختیار داشت. در سال ۱۸۷۶ او در مقام مدرس خصوصی شاهزاده اتریش مشغول به کار شد. در آن مقام، وی سفرهایی به آلمان، فرانسه، سوئیس و انگلستان انجام داد.

پاورقی:

۱- پارادوکس الماس-آب که به پارادوکس ارزش نیز معروف است این مساله را مطرح می‌کند که چرا با اینکه آب نیاز ضروری‌تری برای انسان است و انسان برای زنده ماندن وابسته به آب است، قیمت آن در بازار کمتر از الماس است. آیا نباید ارزش آب بیشتر از الماس باشد؟ اغلب نظر بر این است که آدام اسمیت مطرح‌کننده این پارادوکس بوده است. اگر چه وی نتوانست پاسخ قانع‌کننده‌ای برای این پارادوکس ارائه دهد، منگر با تکیه بر مطلوبیت نهایی به این پارادوکس پاسخ داد. بر اساس اصل مطلوبیت نهایی، ارزش هر واحد کالا برابر با اولویت نیازی است که فرد در آن لحظه با آن کالا می‌تواند رفع کند. برای همین است که در صحرا که آب بسیار کم است، از آنجایی که فرد برای زنده ماندن به آب نیاز دارد، ارزش آب بالاتر از الماس برای یک فرد خواهد بود، ولی در شرایط عادی که فرد میزان کافی آب در اختیار دارد، نیاز او به آب جهت استفاده‌های کم‌اهمیت‌تر خواهد بود و برای همین الماس ارزش بیشتری برای وی خواهد داشت.