دکتر احمد یزدان‌پناه اینکه بانکداری مرکزی کار ساده‌ای نیست و با بانکداری تجاری حداقل یازده تفاوت دارد حرف تازه‌ای برای بسیاری از اقتصاددانان نیست. بانک‌های مرکزی برای موفقیت اعمال سیاست‌های پولی چاره‌ای ندارند جز اینکه بر مشکل «ارتباطات» خود با خانوارها، بنگاه‌ها و دولت‌ها غلبه کنند. چراکه ارزیابی آنها از شرایط اقتصادی و پولی جامعه و تصمیمات گرفته شده در اتاق‌های بانک مرکزی بر رفتار این بازیگران اصلی صحنه اقتصاد اثرگذار است. یکی از صاحب‌نظران مشهور بانکداری مرکزی بر این باور است که دلیل این تمایل را باید در گرایش چند سال اخیر بانک‌های مرکزی در کسب استقلال بیشتر و رشد مطالبات جامعه در «شفافیت» و «پاسخگویی» بیشتر برای بانک‌های مرکزی جست‌وجو کرد. دلیل مهم دوم آن است که اقتصاددانان پولی در حد اجماع بر این باورند که ارتباط درست و به‌موقع بانک مرکزی با مردم عنصر مهمی در کاهش نااطمینانی‌های فعالان بازار به حساب می‌آید. به‌عبارتی دیگر، اگر بانک مرکزی شبانه‌روز تلاش برای مدیریت مثلث نرخ ارز، نرخ بهره و نرخ تورم بنماید؛ ولی نتواند با اطلاع‌رسانی و ارتباطات کارآمد انتظارات فعالان بازار را شکل دهد و بر تصمیمات کلیدی مردم در تقاضای پول اثرگذار باشد، آن تلاش‌ها راه به جایی نمی‌برند! به خصوص وقتی استرس مالی بر اقتصاد حاکم است، این رهنمودهای بانک مرکزی است که بر اثربخشی سیاست‌های پولی از طریق شکل‌دهی انتظارات بهترین ابزار به شمار می‌روند. این حرف امروزه برای صاحب‌نظران بانکداری مرکزی حقانیت خود را ثابت کرده است که بهبود «پاسخگویی» و «کارآمدی مدیریت انتظارات» جز از طریق شفاف‌سازی فرآیند تصمیم‌سازی‌های بانک‌های مرکزی امکان‌پذیر نیست. چگونه بانک مرکزی می‌تواند شفاف تصمیم بگیرد و عمل کند؟ یکی از بهترین تحقیقات اخیر می‌گوید: بانک باید در ارزیابی‌های خود از شرایط پولی و مالی، اعتماد مردم را جلب کند تا آمارهای موثق او مبنای تصمیم‌سازی‌ها و کاهش نااطمینانی‌ها باشند. بانک مرکزی باید برای ارتباطات خود استراتژی داشته باشد تا حدود و ثغور افشا یا عدم‌افشای اطلاعات مشخص شود تا سیاست‌گذار و سیاست‌پذیر تکلیف خود را بدانند. نتایج آن تحقیق اشاره می‌کند که مهم‌ترین دلیل برای توجه بیشتر به ارتباطات با عموم آن است که اگر پاسخگویی بانک هر چه بهتر انجام گیرد، فهم و درک مردم از اهداف و سیاست‌های دستیابی به آنها و فرآیند تصمیم‌گیری‌های بانک مرکزی بالا می‌رود و در نتیجه ارتباطات، بانک راهنمای خوبی برای شکل‌دهی انتظارات مردم در تصمیم‌گیری‌های خود برای سرمایه‌گذاری‌ها، خریدها، فروش‌ها و پس‌اندازها می‌شود. چگونه بانک می‌فهمد که ارتباطات خوبی با مردم داشته است؟ تحقیق می‌گوید: وقتی سمت‌و‌سو و اندازه تصمیمات سیاستی بانک به طور عمده توسط فعالان بازار قابل «پیش‌بینی» باشد. این چه فایده‌ای برای کل اقتصاد و آرامش جامعه دارد؟ کارآمدی بانک مرکزی در این حوزه، هزینه‌های اقتصادی تعدیل و تطبیق رفتار مردم را در مقابل تغییرات سیاست‌های پولی بانک به شدت کاهش می‌دهد. یکی از بدفهمی‌های قضیه آن است که «ارتباطات» معادل «مصاحبه» مقامات پولی هر روز و هر شب در رسانه‌ها تلقی می‌شود. در صورتی که از عناصر مهم ارتباط با فعالان بازار ارائه پیش‌بینی‌های علمی بانک از متغیرهای تاثیرگذار بر زندگی آنان است. وقتی مردم از نرخ آتی تورم نگرانند و ما درباره چیز دیگری با آنان صحبت می‌کنیم، اثربخشی کارمان از پیش معلوم است. ملاک ارتباطات درست آن است که مردم احساس کنند کم و کیف اطلاع‌رسانی و افشای اطلاعات بانک تغییر کرده است. کلام آخر تحقیق از قول بانک تسویه بین‌المللی است که پیشنهاد داده است بانک مرکزی به کمک موسسات تحقیقاتی خود فرهنگ و سواد عامه را در مورد مفاهیم پیچیده پولی و بانکی بالا برد تا پیام‌دهنده و پیام‌گیرنده هر دو در یک ارتباط سازنده از آلاینده‌های محیط اعتماد و امید مردم به آینده بکاهند تا تصمیمات هر دو به نفع اقتصاد ملی عمل کند؛ چراکه امید غیرواهی به تدابیر خردمندانه تیم اقتصادی دولت، «انتظارات» مردم را با کاهش تورم و افزایش تولید و سرمایه‌گذاری همسو می‌کند و تحقق آنها را موفقیت‌آمیز می‌سازد.