گردشگری پایدار: جذب گردشگر حفظ محیط‌زیست، رضایت مردم محلی
سیامک خرمی* قسمت هشتم این ستون به تحلیل مسائل اقتصادی با رویکرد توسعه پایدار با توجه ویژه به افق ۲۰۵۰ می‌پردازد.
چندی پیش که تحقیقی را در زمینه وضعیت صنعت گردشگری در شهر یزد مطالعه می‌کردم، به موانع مختلفی که برای توسعه این صنعت ذکر شده بود، برخوردم. از جمله اینکه پرسش شوندگان تحقیق که از اهالی یزد بودند، گله داشتند نتیجه ثروت حاصل از جذب گردشگر را در زندگی روزمره نمی‌بینند. پرسش آنها این بود که اگر یزد یکی از قطب‌های جذب گردشگری داخلی در کشور است پس پول به دست آمده کجا می‌رود. همچنین، مساله دیگر فصلی بودن شغل‌های ایجاد شده در صنعت گردشگری بود و اینکه پس از پایان فصل گردشگری که معمولا بهار و قسمتی از تابستان است، شغل‌ها از بین می‌روند.
قضاوتی در باره اینکه آیا در شهر یزد، پول به دست آمده از گردشگری به درستی صرف می‌شود، یا خیر ندارم. اما مساله مهم‌تر آن است که طبق این تحقیق، مردم محلی اینطور باور دارند که پول گردشگری سر سفره آنها نمی‌آید. این نوع برداشت آنها از فعالیت‌های گردشگری یک شهر یا منطقه یک مانع بزرگ برای توسعه این صنعت است. تک تک اهالی محلی، سفیران منطقه برای ترویج ظرفیت‌های گردشگری هستند؛ از راننده تاکسی گرفته تا نانوا، پلیس تا بقال، مسوول باربری در فرودگاه تا بلیت‌فروش باجه موزه و مابقی. در واقعیت ایشان هستند که بیشترین تماس را با گردشگر دارند و نه مسوول گردشگری شهر که در دفترش نشسته است. اگر ایشان ذهنیت منفی از مسوولان شهری داشته باشند، کاملا امکان آن وجود دارد تصویری کاملا منفی و شاید غیرواقعی را از شهر در ذهن گردشگری که تازه پا به شهر گذاشته است، ایجاد کنند. بنابراین یکی از دغدغه‌های مسوولان برای توسعه برنامه‌های گردشگری باید شفاف‌سازی آنها و افزایش مشارکت مردم محلی در طراحی اولیه و اجرای این برنامه‌ها باشد. گاه، ممکن است مسوولان در اجرای این برنامه‌ها از مردم کمک گیرند، اما در مراحل اولیه که مربوط به طراحی برنامه است آنها را فراموش می‌کنند. به همین دلیل تاکید من بر این است که در هر دو مرحله باید «مشارکت فعال» مردم محلی صورت گیرد و نه فقط به نظرخواهی اکتفا شود. مساله دیگر در توسعه پروژه‌های گردشگری، توجه ویژه به اکوسیستم و محیط‌زیست منطقه است. متاسفانه اخیرا در خبرگزاری‌ها گزارشی منتشر شد که در یک منطقه ساحلی قسمتی از آب دریا خشک شده است تا بستر ساخت و سازهای تجاری شود. این خبر در صورت حقیقت داشتن بسیار دلهره‌‌آور و ترسناک است. البته، از این دست خبرها را کم در تاثیر مخرب و منفی پروژه‌های گردشگری بر محیط زیست منطقه نشنیده‌ایم. متاسفانه کار به جایی رسیده است که بین گردشگران حرفه‌ای طبیعت این ذهنیت وجود دارد که بهتر است جاذبه‌های طبیعی بکر را به عموم معرفی نکنند؛ چرا که به محض مشهور شدن یک منطقه طبیعی و هجوم گردشگران، ساخت و سازها و تخریب طبیعت شروع شده و دیگر اثری از آن منطقه نخواهد ماند.
توجه به اولویت دادن در استخدام و به‌کارگیری نیروها و تخصص‌های محلی در پروژه‌های گردشگری از دیگر نکات مهم در گردشگری پایدار است. اینکه شرکتی سرمایه‌گذاری میلیاردی در یک منطقه انجام داده سپس نیروهای غیربومی را برای آن پروژه استخدام کند، مسلما نه تنها به نفع مردمان محلی نیست، بلکه در میان و بلندمدت به زیان سرمایه‌گذار نیز خواهد بود. همچنین مخالفت‌ها از جانب اهالی در برابر پروژه کم‌کم گسترش خواهد یافت و برند پروژه و در نتیجه قابلیت جذب گردشگر را خدشه دار خواهد کرد. بسیار اتفاق افتاده که در پروژه‌های گردشگری بزرگ، به پتانسیل‌های محلی توجه نشده است. مثلا، اگر نوعی از معماری در آن منطقه معروف است و اگر از آجر یا سنگی خاص برای معماری استفاده می‌شود، سرمایه‌گذار بدون توجه به این موضوع از مصالح منطقه دیگر استفاده می‌کند و در واقع شغل را برای منطقه‌ای دیگر می‌آفریند مضاف بر آنکه به نماد‌های محلی چندان اعتنا نمی‌کند. این عدم توجه سرمنشا بسیاری از مناقشات آتی می‌شود. در پایان، می‌خواهم بر اهمیت وافر تاثیر «همکاری بین منطقه‌ای» برای جذب گردشگر و توسعه صنعت گردشگری تاکید کنم. بسیار کم می‌بینیم که دو شهر یا استان مجاور برای پروژه‌های گردشگری با هم مشارکت کنند و در عمل دچار رقابت خصمانه نشوند. در این شرایط، هر یک نقاط ضعف دیگری را در معرض افکار عمومی می‌گذارند، اگرچه شاید از طریق کانال‌های غیررسمی. اما، چه می‌شود اگر دو منطقه با یکدیگر بر سر نقاط قوت و مکمل خود با هم همکاری کنند؟ اینکه یک منطقه دسترسی به دریا دارد و دیگری طبیعت جنگلی زیبا، این یک منطقه آب گرم دارد و دیگر آثار خیره‌کننده تاریخی، اینکه یک شهر بنای خشتی دارد و دیگری بنای سنگی، اینکه یک شهر مشهور به مراکز خرید تجاری است و دیگری به دشت‌های زیبایش و... بسیار و بسیار در سرتاسر کشور ایران دیده می‌شود. بسیار ناراحت‌کننده است که ساکنان یا مسوولان مناطق همجوار به جای آن که بر نقاط تکمیلی و قوت یکدیگر تاکید کنند، سعی در تحقیر دیگری دارند. یا اگر هم‌چنین نباشد، تجربه‌های مشارکت و همکاری برای جذب گردشگر به منطقه بسیار کم رخ می‌دهد. هم افزایی بین منابع مالی، ظرفیت‌ها، نیروی انسانی، صنایع دستی، سرمایه‌های طبیعی خدادادی و آثار باستانی و تاریخی بین مناطق مسلما در توسعه و موفقیت گردشگری هر دو شهر یا منطقه یا استان تاثیر شگرفی خواهد داشت. آن چه باید رخ دهد، تغییر نگرش مردم محلی و مسوولان در این زمینه است که البته فرآیندی بلندمدت را می‌طلبد.
موارد فوق تنها تعداد کمی از ابعاد گردشگری پایدار را مطرح می‌کند و فقط برای معرفی و برجسته کردن این مفهوم آورده شده است. امید است، اکنون که جناب آقای نجفی، ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در حال برنامه‌ریزی جدیدی برای این صنعت هستند، فرصتی فراهم آید تا اصول «گردشگری پایدار» جدی‌تر و تاثیرگذارتر از گذشته در برنامه‌ها دیده شوند.
s.khorrami@gmail.com

گردشگری پایدار: جذب گردشگر حفظ محیط‌زیست، رضایت مردم محلی