مساله انرژی خورشیدی
یاسر میرزایی منبع: اکونومیست آیا انرژی خورشیدی می‌تواند جهان را نجات دهد؟ وقتی با این سوال مواجه می‌شویم ذهنمان به سمت سوال دیگری می‌رود: مگر جهان نیازمند نجات است؟ نجات از چه؟
تبلیغ‌کنندگان انرژی خورشیدی برای سوال اخیر دو پاسخ دارند: ۱- جهان نیازمند نجات از تغییرات آب و هوایی‌ است که در اثر تمدن صنعتی بشر در حال وقوع است و جهان را به سمت گرم‌شدن پیش می‌برد؛ ۲- سوخت‌های فسیلی بنا به تعریفشان منابعی پایان‌پذیرند و جهان باید از وابستگی‌اش به این منبع پایان‌پذیر نجات یابد.
بسیاری از مردم می‌دانند که مصارف آنها منجر به تولید گازهای گلخانه‌ای می‌شود، اما آنچه محل شک و شبهه است میزان این تولیدات و همچنین میزان اثراتی است که تولید گازهای گلخانه‌ای توسط آنها بر محیط‌زیست می‌گذارد. حتی در میان کسانی که فکر می‌کنند، میزان این اثرات زیاد است، دو گروه بزرگ وجود دارد: ۱- کسانی که به دنبال مسیر دیگری برای تولید انرژی می‌گردند و برای آنها انرژی خورشیدی، یکی از مهم‌ترین بدیل‌های انرژی فسیلی است؛ ۲- کسانی که وضعیت خاص مصرف انرژی جهان را پذیرفته‌اند و مدعی‌اند، وضعیت کنونی بهینه‌ترین وضعیت اقتصادی است و تنها با ادامه مصرف انرژی ارزان (که فعلا انرژی فسیلی است) است که ماشین اقتصاد جهان می‌تواند خود را برای مقابله با تغییرات آب و هوایی آماده کند.
از سوی دیگر، توسعه تکنولوژی، استخراج برخی سوخت‌های فسیلی که پیش از این به صرفه‌ نبود را به صرفه کرده است (مثلا استخراج نفت و گاز از خاک‌های رسی) و همچنین منابع جدیدی از سوخت فسیلی کشف شده است (برخی منابع گازی زیر اقیانوس‌ها)؛ در چنین شرایطی این سوال با تاکید بیشتری پرسیده خواهد شد که «چرا انرژی خورشیدی؟»
اما مصرف انرژی به شدت رو به افزایش است؛ تقریبا هر ۴۰ سال کل مصرف انرژی جهان دو برابر می‌شود. همین موضوع بیان دیگری نیز دارد: در چهار دهه‌ آتی، جهان همان قدر انرژی مصرف خواهد کرد که در کل تاریخ گذشته بشر تا به امروز مصرف شده است. داستان ما و انرژی، مثل داستان آن مردی است که پاداشش را از پادشاه این‌طور درخواست کرد: در خانه‌ اول صفحه‌ شطرنج یک دانه گندم بگذارید و در هر خانه‌ بعدی دو برابر خانه‌ قبلی؛ هر چه گندم در خانه‌ آخر جدول جمع شد را به عنوان پاداش به من بدهید. کسانی که وضعیت آتی ما را نسبت به انرژی، وضعیت پادشاه و خانه‌ آخر جدول شطرنج می‌دانند، هشدار می‌دهند و مدعی‌اند راه درست، روی آوردن به انرژی خورشیدی است، هرچند این صنعت هنوز وضعیت پایداری نداشته و برای ادامه‌ حیات نیازمند یارانه باشد.
آلمان در این میان، محل توجه همه‌ کسانی است که به انرژی خورشیدی چه در مقام مدافع و چه در مقام مخالف می‌اندیشند.
در آلمان یک‌چهارم انرژی‌ها به صورت تجدیدپذیر تولید می‌شوند. از این میان ۵ درصد مربوط به انرژی خورشیدی است به این شرط که روزهای آفتابی، ۴۰ درصد سال باشد. آلمان یک سوم سلول‌های خورشیدی جهان را دارد. اینها همه یعنی آلمان نمونه‌ای پیشرو در انرژی خورشیدی است.
در عین حال آلمان گران‌ترین قیمت برق را در اروپا دارد؛ دولتش سالانه ۲۰ میلیارد یورو یارانه به انرژی سبز می‌دهد و در زمستان مجبور است از همسایگانش برق وارد کند. این اطلاعات می‌گوید آلمان وضعیت اسفناک و شکننده‌ای در موضوع انرژی دارد.
البته آلمان یک کشور عمدتا غیرآفتابی است؛ موافقان انرژی خورشیدی می‌گویند، این تقصیر انرژی خورشیدی نیست که آلمان واردات برق دارد؛ مثلا کشورهای جنوب اروپا اوضاع بسیار بهتری در تولید انرژی خورشیدی دارند. اگر به مساله انرژی به صورت درون‌قاره‌ای نگاه کنیم، کشورهای شمال اروپا نیازی به تولید انرژی خورشیدی ندارند و می‌توانند آن را وارد کنند و در عین حال انرژی خورشیدی قابل دفاع باشد.
نگاه درون‌قاره‌ای البته مشکلات خاص خود را دارد و بنابراین مدعیان این طرح را با گرفتاری‌هایی مواجه می‌کند. به عنوان مثال اروپا، در سطح قاره‌ای‌اش اوضاع خوبی ندارد. کشورهای جنوب که منطقه‌ خوبی برای تولید انرژی خورشیدی است، دولت‌هایی پایدار و قابل اعتماد برای طرح‌های بلند‌مدت ندارند. آمریکا البته اوضاع بسیار بهتری دارد؛ دشت‌های وسیع جنوب آمریکا از این منظر استعداد بالایی برای تولید انرژی خورشیدی دارند. تحلیل بقیه مناطق جهان نیز به این سادگی نیست، چون هیچ اجماع درون‌قاره‌ای مشخصی در مورد آنها وجود ندارد.
کسانی هستند که به انرژی خورشیدی از منظری دیگر نگاه می‌کنند؛ چنین نیست که انرژی خورشیدی خوب است چون جهان را نجات می‌دهد؛ چنین است که جهان چاره‌ای جز انرژی خورشیدی ندارد، چون در میان بدیل‌ها تنها بدیلی است که عملا جواب داده است. مدافعان این ادعا فرض می‌گیرند که منبع انرژی خورشیدی رایگان است و هزینه‌ تولید آن فقط مربوط به تهیه سلول‌های خورشیدی است که در قیاس با بدیل‌ها چندان بالا نیست. کافی است سرمایه‌ اولیه‌ای تزریق شود تا تکنولوژی تولید سلول‌ها را ارزان کند و مساله ذخیره‌ انرژی را نیز به نحوی حل کند (تولید باتری‌های به اندازه کافی بزرگ و با طول عمر به اندازه‌ کافی طولانی)؛ باقی کار را البته اقتصاد بازار به پیش می‌برد.
آنچه ذکر شد، مساله «انرژی خورشیدی» را حل نمی‌کند؛ بلکه تنها اهمیت این مساله را توجیه می‌کند. قطعا پاسخ به این مساله نیازمند تحقیقات فراوان است.