حسین راهداری این هفته ترافیک آمارهای مهم و تصمیمات مهم اقتصادی به‌خصوص راجع به آمارهای بیکاری و نیز تصمیمات مربوط به نرخ بهره بود. در شرق آسیا و اقیانوسیه مهم‌ترین آمارها مربوط به شاخص خرید مدیران غیرتولیدی چین، میزان صادرات و تراز تجاری چین بود که همگی بیش از حد انتظار رشد مثبت داشتند. چین این روزها بسیار در سرخط خبرها است از آن جهت که رشد اقتصادی چین امسال کاهش داشته است و حتی سیاستمداران این کشور نیز نسبت به کاهش روند رشد اقتصادی بسیار بالای چین در سال‌های گذشته ابراز رضایت کرده‌اند تا شاید از این طریق بتوانند به دیگر امور به‌خصوص محیط زیست و مسائل اجتماعی بپردازند. به همین دلیل بسیاری در حال تحلیل عواقب فرود سخت اقتصاد این کشور از اعداد خیره‌کننده سال‌های قبل هستند. مسلما کاهش رشد اقتصادی چین سبب خواهد شد که بسیاری از بخش‌های اقتصادی دنیا دچار آسیب شوند. یکی از آن بازارها بازار کالاها است یعنی بازاری متشکل از نفت، مواد معدنی و مانند آن. کاهش قیمت نفت که هم‌اکنون از وفور عرضه نیز رنج می‌برد، مسلما کشورهای صادرکننده نفت را تحت‌‌تاثیر قرار خواهد داد و مواد معدنی نیز کشورهایی چون استرالیا را که به‌شدت به صادرات مواد معدنی و از همه مهم‌تر تجارت با چین وابسته هستند؛ بنابراین بی‌دلیل نیست که این روزها دلار استرالیا هم به‌شدت به خبرهای چین حساس است و البته در پی همین رشته اخبار مثبت از چین و اینکه آن بدبینی نسبت به فرود سخت اقتصاد آن از بین رفته است، دلار استرالیا نیز توانسته است بخشی از افت ارزش‌های خود را جبران کند. اما دلار استرالیا این هفته از آمار تراز تجاری این کشور، تصمیم بانک مرکزی استرالیا در رابطه با نرخ بهره، آمار بیکاری این کشور و در نهایت آمار بیکاری آمریکا نیز تاثیر پذیرفت. تقریبا تا حدود ۶ ماه پیش، تمامی بازار و اقتصاددانان بر اینکه دلار استرالیا یکی از گران‌ترین ارزهای دنیا است و صدمات این ارزش بالا بر تراز تجاری و آمار بیکاری این کشور، همگان را به این توافق رسانده بود که ارزش آن باید به سرعت کاهش یابد. بانک مرکزی استرالیا نیز با دخالت و کاهش چندباره نرخ بهره، سعی کرد که ارزش دلار استرالیا را کاهش دهد، اما با پایان این دور کاهش نرخ بهره و عدم سیگنال برای کاهش بیشتر نرخ بهره توسط بانک مرکزی استرالیا و در کنار بهبود شرایط اقتصادی چین، فشارها بر دلار استرالیا نیز کمی کاهش یافته است. در کل از بالاترین تا پایین‌ترین حد ارزش دلار استرالیا، امسال دلار استرالیا حدود ۱۶ درصد در برابر دلار آمریکا کاهش داشت ولی بعد از مدتی با کاهش فشارها بر دلار استرالیا، این کاهش هم‌اکنون حدود ۱۰ درصد است. در پی کاهش ارزش دلار استرالیا و نیز بهبود نسبی تصویر اقتصاد چین، تراز تجاری این کشور در ماه سپتامبر به منفی ۲۸۴ میلیون دلار استرالیا رسید که اگرچه هنوز منفی است اما نسبت به ماه قبل از آن و نیز انتظارات بازار بهبود محسوسی را نشان می‌دهد. بانک مرکزی استرالیا نیز نرخ بهره را ثابت نگه داشت و آمار بیکاری استرالیا به ۷/۵ درصد رسید که همین سبب شد که دلار استرالیا نیز کمی کاهش را تجربه کند؛ اما بعد از تقویت دلار پس از اعلام آمار بیکاری آمریکا، دلار استرالیا همگام با ارزهای دیگر کاهش اصلی را تجربه کرد. در کل با توجه به اظهارات بانک مرکزی استرالیا و نیز شرایط اقتصادی این کشور، دلار استرالیا هنوز روند کاهشی دارد. ازسوی دیگر بانک مرکزی انگلیس تمامی شرایط را اعم از نرخ بهره و نیز میزان خرید اوراق قرضه ثابت نگه داشت. در اثر این خبر؛ اما پوند افت زیادی را تجربه نکرد. در حقیقت آمارهای اقتصادی انگلیس به بهبود محسوس اقتصاد این کشور دلالت دارند و همین سبب شده که بسیاری به کاهش زودتر از موعد خرید اوراق قرضه و نیز افزایش نرخ بهره امیدوار باشند، اما در عوض آمار بیکاری ۷/۷ درصدی تا هدف ۷ درصدی بانک مرکزی انگلیس فاصله دارد و نیز ارزش پوند برای تقویت صادرات این کشور در حال حاضر بالاتر از حد مورد نظر است. پوند البته در برابر خبر آمار بیکاری آمریکا و تقویت دلار آمریکا در نهایت افت محسوسی را تجربه کرد.مهم‌ترین خبر این هفته اما کاهش غیرمنتظره نرخ بهره توسط بانک مرکزی اروپا بود. در حقیقت دراگی، رییس بانک مرکزی اروپا، قبلا نشان داده بود که تمامی ابزارهایش را برای کاهش مشکلات حوزه یورو به کار خواهد گرفت و مسلما کاهش نرخ بهره مانند گذشته اولین گزینه می‌توانست باشد؛ از آنجا که هنوز نرخ بهره ۵/۰ درصدی برای بسیاری از کشورهای این حوزه پولی بالا است. این کشورها از جمله یونان و اسپانیا و دیگر کشورهای به شدت بحران زده، علاوه‌بر نرخ بهره پایین نیازمند طرح‌های مالی تسهیل‌کننده نیز هستند از شکل آن چیزی که هم‌اکنون در آمریکا، انگلیس یا ژاپن در جریان است نیاز دارند، اما همین گسستگی شرایط اقتصادی در حوزه یورو به‌خصوص بین آلمان و دیگر کشورهای حوزه یورو باعث شده که درمان مورد نیاز یکی از کشورها، خود موجب بیماری کشور دیگر شود و نتوان به سرعت راه‌‌هایی برای مشکلات اقتصادی این حوزه پولی تجویز کرد. آمار ضعیف تورم حوزه یورو که هفته گذشته منتشر شد به این موضوع دامن زد که در همین جلسه ماه نوامبر نرخ بهره ممکن است، کاهش یابد. در عین حال آمارهای خوب آلمان و نیز بهبود شاخص خرید مدیران حوزه یورو در این هفته عواملی بودند که باعث شدند که بازار در مورد کاهش نرخ بهره زیاد خوش بین نباشد. به همین دلیل بود که کاهش نرخ بهره تقریبا یک شوک شدید به یورو وارد کرد و سبب سقوط بیش از یک درصدی یورو نسبت به دلار در کمتر از یک دقیقه شد. البته کاهش ارزش یورو نشانه مثبتی است که به احیای اقتصاد این حوزه کمک می‌کند. در واقع ارزش یورو پس از جلسه ماه سپتامیر فدرال رزرو و نیز تعطیلی دولت آمریکا در ماه اکتبر، بیش از اندازه بالا رفته بود و همگان اعتقاد داشتند که این وضعیت نمی تواند تداوم داشته باشد، از آن جهت که صادرات اقتصاد نحیف اروپا با این نرخ تبدیل ارز بالا بیش از پیش آسیب خواهد دید. به عقیده بسیاری برابری یورو به دلار ۳/۱ نرخ تبدیل معقول‌تری برای شرایط اقتصادی فعلی حوزه یورو است، تا بتواند سیاست‌های اقتصادی اصلاحی و رشد اقتصادی خود را دنبال کند. در کل باید گفت که تصمیم بانک مرکزی اروپا برای اقتصاد اروپا مثبت است، زیرا مسلما سبب کاهش بهره بدهی، افزایش سرمایه‌گذاری و نیز تمایل به پرداخت مصرف‌کنندگان می‌شود و در کل به بهبود اقتصاد منطقه یورو کمک زیادی خواهد کرد. به همین دلایل هم بود که کاهش نرخ بهره توسط بسیاری از فعالان اقتصادی و سیاسی حوزه یورو به فال نیک گرفته شده است. به نظر می‌رسد کاهش نرخ بیشتر تا مدت طولانی منتفی باشد و بانک مرکزی اروپا برای مقابله با مشکلات اقتصادی این حوزه به ابزارهای دیگری روی بیاورد. در میانه کاهش نرخ بهره حوزه یورو، رفتار طلا جالب بود. طلا در ابتدا در اثر شوک کاهش نرخ بهره کمی بالا و پایین شد، اما بعد در اثر افزایش ناگهانی شاخص دلار راهی جز کاهش نداشت. کاهش اصلی اما بعد از انتشار تولید ناخالص ملی آمریکا در فصل سوم بود که ۸/۲ درصد اعلام شد که طلا را با سقوط حدود ۲ درصدی مواجه کرد، اما دوباره این کاهش قیمت طلا نیز دیری نپایید و طلا تقریبا به همان قیمت‌های قبلی بازگشت. دلیل هم دوباره همان تولید ناخالص ملی آمریکا بود. در حقیقت درست بود که رشد ۸/۲ درصدی درآمد ناخالص آمریکا از انتظار بازار که ۳/۲ درصد بود بسیار بالاتر بود و می‌توانست به شدت دلار را تقویت و طلا را دچار سقوط کند، اما در حقیقت بخش عمده این بهبود مربوط به افزایش ارزش انبارها (inventory) بود که اثراتش در فصل بعدی نخواهد بود، اما در عوض پرداختی‌های مصرف‌کنندگان که بخش مهم‌تری بود، کاهش داشت. این آمار نیز مانند دو سه آمار دیگر گذشته آمریکا ظاهر خوب و باطن ناامیدکننده دارد و به همین دلیل در ابتدا بازار به آن عکس‌العمل مثبت نشان می‌دهد و به محض پی‌بردن به اجزای آن و تحلیل آن، دقیقا در جهت معکوس حرکت می‌کند. همین در نهایت سبب شد که نه تنها طلا دوباره به سطح قبلی خود بازگردد، بلکه در کل دلار در برابر ارزهای دیگر به‌خصوص یورو کاهش یابد و یورو نیز بخشی از سقوط ارزش خود را بازیابد. به مرور و با انتشار آمارهای ماه اکتبر زوایای این اثرات روشن تر می‌شود. مهم‌ترین این آمارها، آمار بیکاری آمریکا و نیز پرداختی‌های بخش غیرکشاورزی بود. با توجه به نگاه بدبینانه به اقتصاد آمریکا تصور این بود که آمار بیکاری به ۴/۷ افزایش می‌یابد، اما در عوض آمار بیکاری به ۳/۷ افزایش یافت که کمتر از حد انتظار بود و پرداختی‌های بخش غیرکشاورزی نیز توانست به طرز محسوسی از انتظارات بالاتر باشد. هر دو این اتفاقات تقویت دلار را در برابر تمامی ارزها در پی داشت. طلا هم در این میان به دلیل بازگشت امید به کاهش خرید اوراق قرضه توسط فدرال رزرو، سقوط ۲ درصدی را تجربه کرد و حتی ۱۲۸۱ دلار در هر اونس را نیز تجربه کرد.