«کُلنل» یک ایران فشرده است
در روزهای اخیر که خبر برنده شدن رمان کلنل در جایزه مهم یان‌میخالسکی منتشر شد رسانه‌های زیادی تلاش کردند تا با محمود دولت‌آبادی نویسنده برجسته معاصر مصاحبه اختصاصی انجام دهند که این اتفاق به دلیل حضور استاد در خارج از کشور میسر نشد. در این میان «ایسنا» توانست با جناب دولت‌آبادی درباره همین جایزه گفت‌وگویی مفصل انجام بدهد و روی خروجی‌اش بفرستد. بعد از آن نویسنده ارجمند و گرامی در پاسخ به درخواست نشریات عنوان کردند که گفتنی‌ها را با خبرگزاری ذکر شده مطرح کرده‌اند و حرف بیشتری برای گفتن باقی نمانده است. با این حال با لطف ساره دستاران شاعر و خبرنگار شناخته شده فرهنگ و هنر استاد دولت‌آبادی متن مصاحبه‌ای منتشر نشده با نشریه «پن اطلس» را در اختیار ما قرار دادند تا به‌صورت اختصاصی در این پرونده منتشر کنیم. مصاحبه‌ای که قرار بود متن انگلیسی‌اش در همان نشریه چاپ شود.در همین جا از همکار گرامی ساره دستاران و استاد دولت‌آبادی به شکلی ویژه تشکر می‌کنیم.

به نظر می‌رسد سیاست در زندگی شما نقش زیادی داشته است. اگرممکن است کمی درباره جایگاه سیاست در زندگی و آثارتان حرف بزنید.
شخصا هیچ وقت فعال سیاسی نبوده‌ام؛ اما در مقام یک شهروند به مسائل سیاسی هم فکر کرده‌‌ام و اندیشه‌های سیاسی به مناسبت در آثارم انعکاس داشته‌اند. با وجود این، آنچه از نظر من همواره اهمیت داشته و دارد، خلق ادبیات بوده و هست که نقش نویسنده بر هر آنچه می‌تواند باشد که هر نویسنده‌ای بدان می‌پردازد. مهم آن است که نگذارید مقدار آزادی بیان و آزادی درونی شما را هم به تصرف درآورد. به‌خصوص که انسان بیشتر در ذهنش زندگی می‌کند و فضایی که نویسنده نیز هست، بیشتر در ذهنش زندگی می‌کند.
توجه به تاریخ یکی از مشخصه‌های آثارتان به شمار می‌آید. تاثیر‌پذیری از این مقوله در زندگی ادبی شما چگونه بوده است؟
یکی از جنبه‌های کار من در مقام نویسنده ایرانی، توجه به تاریخ باید می‌بود با توجه عمیق به ادبیات کلاسیک کشورم و ادبیات یکصد و چندین ساله معاصر ایران و همچنین آموزه‌هایم از ادبیات جهانی.
تعریف شما از تابوشکنی چیست؟خشونتی که در آثارتان وجود دارد از کجا نشات می‌گیرد؟
تابوشکنی همان حفظ آزادی درونی است که به آن اشاره کردم، خشونت و دل‌آشفتگی هم خصیصه‌ دورانی است که در آن زیسته‌ام. مثلا زندگی در جامعه و کشوری که از طرف همسایه ما عراق، به آن حمله شده و من در تمام طول آن مدت و پیش و بعد از آن هم در کشورم می‌گذراندم هیچ آسان نبود. البته سنگ نبودم در کنار و در مقابل آنچه جریانی خشن و پر از زخم و درد داشت. بدیهی است در جامعه تغییراتی رخ داده است که آن را جبرا متفاوت ساخته از آن دهه انقلاب و جنگ و فجایع، اما واقعیت در تجربه‌های من هرگز آسان نبوده است. نوع بیگانگی مردم نسبت به یکدیگر تفاوت یافته که بیشتر از همه خودش را در شکاف فقر و ثروت نمایش می‌دهد و متاسفانه فضا همچنان است که مقامات مسوول کشور هم به آن اشاره‌هایی می‌کنند.
با توجه به نقش امروز زنان در جامعه و حضور پر رنگشان در داستان‌هایتان، کمی در این باره حرف بزنید.
زن در جامعه امروز ایران تلاشی سرسختانه را پشت‌سر می‌گذارد برای بیرون آمدن از پوسته‌های سفت و چغر گذشته. شخصیت‌های زن در سلوچ و کلیدر هم نقطه‌های پایان دوره‌های سه-چهار هزار ساله هستند که در نقطه تحول تاریخ اجتماعی کشور ما در ادبیات متجلی شدند و این پدیداری همواره نظر توماس مان را در ذهنم تداعی می‌کند که نوشت آثار مهم در نقطه‌های پایان یک دوران تاریخ پدید می‌آیند؛ فی‌المثل کلیدر و سلوچ در مقطعی از تاریخ اجتماعی ایران پدید آمدند که کوچ صحراگردی به یکجامانی شیب یافته و مناسبات ارباب - رعیتی رو به افول گذاشته بود و جوامع شهری دچار انباشت جمعیت مهاجر می‌شد از همان مردم ایلیاتی و رعیت‌های بیرون آمده از شهرها. البته در لحظات آفرینش ادبی من نویسنده به هیچ یک از این قواعد مقید نبوده‌ام؛ بعد از آن به صورت آگاهانه در آن اندیشیدم و حالا دارم به شما پاسخ می‌دهم. البته بگویم که زن در اساطیر و حماسه‌های ایرانی به روشنی ستوده شده و در مراسم جایزه هم شعری خواندم در ستایش زن، زمین، آب و باروری که شنیدید.
ایران نسبت به زمانی که کلنل را نوشته‌اید چقدر فرق کرده است؟
بله، ایران زمانی که کلنل را می‌نوشتم (۶۴-۱۳۶۲) با اکنون بسیار متفاوت است و اما متاسفانه دیگر نه کلنل وجود دارد، نه فرزندانش، جامعه ما اکنون پر از جوانان زیباست که می‌توان تصور کرد از نوادگان تاریخ کلنل هم در میان این جوانان کم نیستند.
در این رمان نبردی در جریان است.چه چیزهایی را با این نبرد می‌خواستید به تصویر بکشید؟
اگر بار دیگر کلنل را بخوانید به توضیح جانخراش چنین نبردی عمیقا خواهید رسید. رمان کلنل یک ایران فشرده شده است.
رابطه زن رمان کلنل با خیانت چگونه شکل گرفته است؟
زن کلنل - افسری که از رفتن به جنگ سرکوبگر ظفار، سرپیچی کرده و زندانی و سپس اخراجی ارتش شاه پهلوی دوم است - به کلنل خیانت نمی‌کند. محافل نظامی - اعیانی بالا، زن او را به دست بازی تحقیر افسر میهن‌پرستی گرفته‌اند تا چنان مردی را از پای درآورند؛ مردی - افسری که بی‌گمان گذشته سنتی را در نهانی‌ترین زوایای ذهن خود دارد.
شما سبک خاصی را دنبال می‌کنید که عریانی - روشنی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن است. آیا می‌توانید درباره سبکتان توضیح بدهید؟
نمی‌توانم درباره سبک خودم حرف بزنم، مگر از لئوتولستوی نقل کنم که: پشت هر اثر ادبی نویسنده آن ایستاده است.
شعر یکی از علاقه‌مندی‌های شماست. چرا تا این اندازه به شعر علاقه دارید؟
بدون شک شعر ایران جزو سرشت من است؛ مگر می‌توان نویسنده‌ای را که به ادبیات قدیم و جدید کشورش پیوسته بوده و هست، بدون شعر فارسی به جا آورد؟
می‌دانیم که سال‌ها پیش در تئاترفعالیت می‌کردید.آیا هنوز هم به تئاتر و سینما علاقه دارید و به شکلی جدی دنبال می‌کنید؟
تئاتر نقطه آشنایی من با ادبیات دراماتیک جدی و ادب کلاسیک شد؛ پیش از آن فقط کتاب می‌خواندم و کتاب خواندن را دوست می‌داشتم، اما در کلاس تئاتر متوجه تفاوت‌ها در کتاب‌ها شدم. پس بی‌گمان تاثیر پذیرفته‌ام. سینما هم چنین بود تا وقتی فیلم‌های جدی و هنرمندان جدی آن فیلم‌ها را می‌ساختند، اما از دوره‌ای که کارگردان‌های مهم تمام شدند، من هم سینما نرفتم.
فکر می‌کنید امکان چاپ کلنل در ایران فراهم شود؟
نمی‌توانم به طور یقین بگویم امکان چاپ وجود دارد یا ندارد، اما من موافق چاپ کتاب زیرزمینی نیستم، من از هر امر پنهان و پوشیده بیزارم و به همان عریانی - روشنی در سبک که شما اشاره کردید، باور دارم. واصل من این است، اثری که در زبان رودکی، سعدی ، مولانا و دهخدا نوشته می‌شود، در کشور ایران باید چاپ بشود یا نشود!
اگر به گذشته برمی‌گشتید همین راه را انتخاب می‌کردید؟
البته بازگشت به گذشته ممکن نیست؛ اما اگر فرضا ممکن می‌بود، باز همین بودم با کوشش برای یادگیری بیشتر.