مسعود نیلی:  فراخوان برای بحث درباره سیاست‌های ارزی
• نرخ ارز بازار آزاد در هفته‌های اخیر از خود جهت کاهشی نشان داد. در پی بروز این پدیده، توجه ویژه‌ای به واکنش سیاست‌گذاران معطوف شد. • منشأ استدلال در یک رویکرد آن بود که کاهش نرخ ارز تحت تاثیر انتظارات مبتنی بر خوش‌بینی است و نتیجه این استدلال آن بود که تغییرات قیمت ارز «موقتی» است و تلاش برای «برقراری ثبات» یعنی عدم کاهش نرخ ارز صحیح است. • رویکرد دیگر مبتنی بر سابقه تاریخی تورم دورقمی و استمرار بیش از 40ساله آن است. این ارزیابی باعث شده است تا عامه مردم و تعدادی از همکاران اقتصاددان نیز به استقبال کاهش نرخ ارز رفته و دولت را به خاطر عدم استقبال از کاهش حتی موقتی نرخ ارز مورد نکوهش قرار دهند. • تجربیات کشورهای آمریکای لاتین و سایر کشورهای در حال توسعه، نشان می‌دهد ثابت نگاه داشتن نرخ ارز در شرایطی که تورم کشوری بیش از تورم کشورهای خارجی است، تخلیه ذخایر بانک مرکزی و جهش‌های بزرگ نرخ ارز را به دنبال خواهد داشت. • در اقتصاد داخلی نیز طیف گسترده‌ای از رویکردها و تجربیات مختلف به نرخ ارز، از برقراری نظام چند نرخی با اعمال نرخ اداری و غیر‌تعادلی گرفته تا تجربه یکسان‌سازی ناموفق نرخ ارز وجود دارد. سوال مهم آن است که مجموعه این مشاهدات چه درس‌هایی را برای ما به همراه داشته است. • نظریه اقتصاد در حوزه نرخ ارز، سه نوع متفاوت رفتار نرخ ارز را تفکیک می‌کند که هر سه چارچوب مطرح شده، بیانگر رفتار نرخ ارز «تعادلی» است و رفتار نرخ ارز در هر سه قالب، رفتاری تعادلی است. • در پایان، پیشنهاد نگارنده آن است که با توجه به اهمیت زیاد نقش سیاست‌گذاری ارزی در عملکرد اقتصاد کلان، چه در شرایط جاری و چه در بودجه 93 و نیز نوع نگاه به یکسان‌سازی نرخ ارز، همکاران اقتصاددان با گرایش‌های فکری مختلف و نیز فعالان اقتصادی، سوالات زیر را مورد توجه و بررسی قرار داده و در مورد آنها نظرات خود را ابراز کنند: اول: سیاست مناسب ارزی در روزهایی که پشت سر گذاشتیم چه بود و اگر هر یک از شما در موقعیت سیاست‌گذاری قرار می‌گرفتید، چه می‌کردید و چرا؟ دوم: دولت در طراحی لایحه بودجه 93 بهتر است چه رویکردی به نرخ ارز داشته باشد؟ سوم: الزامات و پیش‌نیازهای یکسان‌سازی نرخ ارز چیست و چه زمانی را برای این کار مناسب می‌دانید؟ تاریخ انتشار: 14 مهر
ط• منشأ استدلال در یک رویکرد آن بود که کاهش نرخ ارز تحت تاثیر انتظارات مبتنی بر خوش‌بینی است و نتیجه این استدلال آن بود که تغییرات قیمت ارز «موقتی» است و تلاش برای «برقراری ثبات» یعنی عدم کاهش نرخ ارز صحیح است.
• رویکرد دیگر مبتنی بر سابقه تاریخی تورم دورقمی و استمرار بیش از ۴۰ساله آن است. این ارزیابی باعث شده است تا عامه مردم و تعدادی از همکاران اقتصاددان نیز به استقبال کاهش نرخ ارز رفته و دولت را به خاطر عدم استقبال از کاهش حتی موقتی نرخ ارز مورد نکوهش قرار دهند.
• تجربیات کشورهای آمریکای لاتین و سایر کشورهای در حال توسعه، نشان می‌دهد ثابت نگاه داشتن نرخ ارز در شرایطی که تورم کشوری بیش از تورم کشورهای خارجی است، تخلیه ذخایر بانک مرکزی و جهش‌های بزرگ نرخ ارز را به دنبال خواهد داشت.
• در اقتصاد داخلی نیز طیف گسترده‌ای از رویکردها و تجربیات مختلف به نرخ ارز، از برقراری نظام چند نرخی با اعمال نرخ اداری و غیر‌تعادلی گرفته تا تجربه یکسان‌سازی ناموفق نرخ ارز وجود دارد. سوال مهم آن است که مجموعه این مشاهدات چه درس‌هایی را برای ما به همراه داشته است.
• نظریه اقتصاد در حوزه نرخ ارز، سه نوع متفاوت رفتار نرخ ارز را تفکیک می‌کند که هر سه چارچوب مطرح شده، بیانگر رفتار نرخ ارز «تعادلی» است و رفتار نرخ ارز در هر سه قالب، رفتاری تعادلی است.
• در پایان، پیشنهاد نگارنده آن است که با توجه به اهمیت زیاد نقش سیاست‌گذاری ارزی در عملکرد اقتصاد کلان، چه در شرایط جاری و چه در بودجه ۹۳ و نیز نوع نگاه به یکسان‌سازی نرخ ارز، همکاران اقتصاددان با گرایش‌های فکری مختلف و نیز فعالان اقتصادی، سوالات زیر را مورد توجه و بررسی قرار داده و در مورد آنها نظرات خود را ابراز کنند:
اول: سیاست مناسب ارزی در روزهایی که پشت سر گذاشتیم چه بود و اگر هر یک از شما در موقعیت سیاست‌گذاری قرار می‌گرفتید، چه می‌کردید و چرا؟
دوم: دولت در طراحی لایحه بودجه ۹۳ بهتر است چه رویکردی به نرخ ارز داشته باشد؟
سوم: الزامات و پیش‌نیازهای یکسان‌سازی نرخ ارز چیست و چه زمانی را برای این کار مناسب می‌دانید؟
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر