دکتر تیمور رحمانی طی ماه‌های اخیر چندین بار گفته شده است که اقتصاد ایران از مسیر نزولی کاهش تولید ناخالص داخلی خارج شده و رشد اقتصادی کشور مثبت شده است. این موضوع ابتدا توسط ریاست محترم جمهوری در همایشی به‌طور رسمی مطرح شد تا اینکه به تازگی بانک مرکزی در گزارشی از وضعیت اقتصادی کشور مجددا آن را اعلام کرد. نحوه اعلام این موضوع از سوی بانک مرکزی، به‌گونه‌ای بود که تصویر رشد اقتصادی بالایی را در اذهان عموم ایجاد کرد. بلافاصله پس از اعلام «نرخ رشد ۶/۴ درصدی تولید ناخالص داخلی در سه ماه نخست سال ۱۳۹۳»، بسیاری از مخاطبان و حتی صاحبنظران بدون آنکه به مفهوم دقیق این آمار توجه کنند، نسبت به آن دچار نوعی شک و تردید و حتی جبهه‌گیری و واکنش منفی شدند. این واکنش‌ها نه‌تنها در میان مخاطبان غیر‌حرفه‌ای (نسبت به مفاهیم اقتصادی) وجود داشت، بلکه براساس مشاهدات نویسنده در میان صاحبنظران اقتصادی نیز مطرح شد، به‌گونه‌ای که بانک مرکزی ازسوی برخی به آمارسازی و توهم و خیال بافی متهم شد.

نویسنده بر این باور است که آمارهای بانک مرکزی درخصوص رشد اقتصادی، صحیح است یا حداقل طبق روال همیشگی تهیه شده است. تنها اشکالی که در این آمار ممکن است وجود داشته باشد، این است که براساس برآورد اولیه محاسبه شده باشد و در مراحل بعدی بازنگری شود که موضوع جدیدی نیست و همواره وجود داشته است. بانک مرکزی نه تنها در حال حاضر بلکه در تمام سال‌هایی که بسیاری از افراد، آمار تورم این نهاد را با شک و تردید می‌نگریستند، روال حرفه‌ای خود را در مورد تهیه آمار و انتشار آن دنبال کرده است و نویسنده همواره به آمار و ارقام نهایی منتشرشده آن اعتماد داشته است که دلایل آن در ادامه می‌آید. هیچ پدیده کاملی در مخلوقات بشری وجود ندارد و این درمورد آمار منتشر شده بانک مرکزی نیز صحیح است. می‌توان (اگر چنین توانایی را داشته باشیم) به بانک مرکزی کمک کرد که این عدم کمال یا نقص در تهیه داده‌ها را برطرف کند، اما بهتر است اصل موضوع را؛ یعنی وجود چنین سرمایه ارزشمندی که برای انباشت و شکل‌گیری آن زمان و انرژی زیادی صرف شده است، زیر سوال نبریم. به‌طور مشخص در موضوع کنونی؛ یعنی آمار رشد اقتصادی و خروج از رکود، اتفاق غیر‌متعارفی رخ نداده است تا به‌خاطر آن، این سرمایه ارزشمند را کم اعتبار کنیم.

اما موضوع خروج از رکود و رشد اقتصادی اعلام شده بانک مرکزی چیست و چرا چنین واکنشی را به دنبال داشته است؟ تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد، آنچه بانک مرکزی اعلام کرده، این است که تولید ناخالص داخلی در فصل اول سال ۱۳۹۳ نسبت به فصل اول ۱۳۹۲ معادل ۶/۴ درصد رشد کرده است. آیا این رقم جادویی و اعجاب‌انگیز است؟ نباید فراموش کرد که اقتصاد ایران در نیمه اول سال ۱۳۹۲ در مسیر نزولی بود و رشد اقتصادی منفی ۹/۱ درصدی سال گذشته نیز عمدتا به این دلیل اتفاق افتاد. از آنجا که بانک مرکزی قبلا رشد منفی سال ۱۳۹۲ را اعلام کرده بود، در حال حاضر، نمی‌تواند مورد ظن قرار گیرد که آمار غیر‌واقعی اعلام کرده است. اکنون چند دلیل می‌توان ارائه کرد که نشان می‌دهد آمار جدید بانک مرکزی درخصوص رشد، تصویر صحیحی از وضعیت اقتصاد است و مهم‌تر از آن، به‌نظر نمی‌رسد رشد ۶/۴ درصدی در بهار سال جاری اتفاق غیر‌منتظره‌ای باشد.

نکته اول این است که هیچ رکودی تا ابد طول نمی‌کشد و غالبا (نه الزاما)، رکود پس از آنکه به قعر خود برسد، مسیر بهبودی آغاز می‌شود و البته با اجرای سیاست‌های مناسب هم می‌توان این بهبود را اندکی تسریع کرد. اقتصاد ایران نیز پس از سپری کردن دو سال رکود، به‌طور طبیعی پتانسیل بهبود را در خود داشت؛ به‌ویژه با توجه به اینکه شوک ایجاد‌کننده رکود خاتمه یافته است.

موضوع دوم آن است که اقتصاد ایران از نیمه دوم سال گذشته عملا در شرایطی قرار گرفت که تحت تاثیر آن، باید رشد اقتصادی مثبت را پیدا می‌کرد. در حال حاضر اگرچه مذاکرات هنوز به نتیجه نهایی نرسیده، اما فروش نفت و مبادلات تجاری کشور عملا تسهیل شده که به معنی وارونه شدن شوک منفی ناشی از تحریم‌ها است.

انتظار می‌رفت وارونه شدن شوک منفی عرضه به رشد تولید بینجامد که چنین نیز شده است. به‌عنوان نمونه، رشد تولید در برخی از زیرگروه‌های بخش صنعت و به ویژه خودرو، در همین راستا قابل تحلیل است. مطالعات بسیاری نشان داده است که افزایش درآمدهای نفتی و افزایش واردات مواد اولیه، در کوتاه‌مدت اثر مثبت بر رشد اقتصادی ایران دارد و عملا چنین شده است. دلیل سوم آن است که مطابق تحلیل‌های نظری اقتصاد کلان، کاهش قابل توجه انتظارات تورمی نیز (که بخش قابل توجهی از آن حاصل انضباط پولی و مالی و همچنین تلاش دستگاه دیپلماسی خارجی است) باید به افزایش تولید کمک می‌کرد. کاهش انتظارات تورمی بخشی مهم از هرگونه سیاست خروج از رکود تورمی است و از این جهت، دستگاه سیاست‌گذاری اقتصادی نمره قابل قبول کسب کرده است. نکته چهارم هم آن است که رشد ۶/۴ درصدی، با مقایسه تولید ناخالص داخلی در بهار سال جاری نسبت به بهار سال گذشته محاسبه شده است، اما با بررسی روند تولید ناخالص داخلی در سال گذشته، ملاحظه می‌شود که مقدار تولید در بهار سال قبل رشد منفی قابل‌توجهی داشته است، اما در ماه‌های پایانی سال، رشد آن مثبت شده است. با توجه به این موضوع، حتی اگر رشد تولید ناخالص داخلی سه ماه چهارم سال ۱۳۹۲ را نیز نسبت به سه ماه اول آن محاسبه کنیم، مقدار آن مثبت خواهد بود؛ بنابراین نرخ ۶/۴ درصدی، به این معنا نیست که تولید ناخالص داخلی از ابتدای تابستان تا انتهای زمستان سال گذشته ثابت مانده و سپس به‌طور ناگهانی در بهار سال جاری معادل ۶/۴ درصد رشد کرده است؛ بلکه بخشی از این رشد ۶/۴ درصدی همان‌طور که نحوه گزارش آن توسط بانک مرکزی نیز بیان می‌دارد، در ماه‌های قبل از آن و سه فصل بعدی سال ۱۳۹۲ رخ داده است. کاملا طبیعی است در شرایطی که تولید ناخالص داخلی مدتی در حال کاهش باشد و سپس شروع به افزایش کند، وقتی نرخ رشد آن را در شرایط جدید نسبت به وضعیت نزولی آن محاسبه کنیم، اندکی مبالغه‌آمیز به‌نظر می‌رسد. در حالی که مبالغه‌ای در کار نیست و صرفا یک بحث محاسباتی است و بستگی به این دارد که نقطه مبنای محاسبه رشد را چه زمانی انتخاب کنیم.

به‌نظر نویسنده، اندکی کاسته شدن از تحریم‌ها (که عملا رخ داده است) اگر با سیاست پولی و مالی مناسب ترکیب شود، حتی این پتانسیل را فراهم می‌کند که اقتصاد ایران برای کل سال ۱۳۹۳، رشد بالای ۶ درصد را هم تجربه کند. باید توجه کرد که حتی رشد ۸ درصدی در سال جاری نیز ما را به نقطه پایانی سال ۱۳۹۰ از نظر سطح تولید ناخالص داخلی برنمی‌گرداند. بنابراین نرخ‌های ۴ تا ۵ درصدی رشد اقتصادی اگر چه در مقایسه با سال‌های گذشته غنیمت است، اما خیلی هم نباید موجب ذوق‌زدگی شود. به‌نظر می‌رسد طرح برخی شبهه‌ها و واکنش‌های منفی نسبت به نرخ رشد اعلام شده بانک مرکزی، به دلیل عدم توضیح کافی موضوع از سوی بانک مرکزی باشد و البته طبیعی است که هر دولتی در مورد گزارش موفقیت‌های خود، اندکی با شتاب‌زدگی اقدام کند. ممکن است بانک مرکزی نیز به دلیل اینکه به خاطر اجرای سیاست‌های انقباضی در یک سال گذشته، زیاده از حد تحت فشار بوده است، در حال حاضر انگیزه زیادی برای اعلام رشد ۶/۴ درصدی داشته باشد و به همین دلیل هم در مقایسه با گذشته آمار را زودتر از حد متعارف آن تولید و منتشر کند. بنابراین نه تنها آنچه اعلام شده است نادرست به‌نظر نمی‌رسد، بلکه هنوز نگرانی‌ها درخصوص نیاز اقتصاد ایران به رشد بیشتر را کاملا مرتفع نمی‌کند و باید انتظار نرخ‌های رشد بالاتر از این را داشته باشیم.