ذکر احوال حاکمان و استانداران  خراسان در دوره قاجاریه -4
هادی پژوهش فتح‌علی شاه قاجار در سال 1238 ه.ق حسن‌علی‌میرزا شجاع‌السلطنه را از سمت استانداری خراسان عزل و به جای او هشتمین پسر خود علی‌نقی‌میرزا ملقب به حجه‌السلطان را منصوب نمود.(1*) علی‌نقی‌میرزا (متولد شوال 1207 ه.ق) از سن 16 سالگی ( 1222 تا 1250 ه.ق ) به استثنای یک سالی که حکم استانداری خراسان داشت، حاکم قزوین بود . وی پس از انتصاب از جانب پدر به همراه میرزاعبدالوهاب معتمدالدوله معروف به نشاط اصفهانی که نقش کارگزار و دستیاری وی را داشت، روانه خراسان گردید. اما این شاهزاده قجری فردی ضعیف‌النفس و فاقد توانایی‌های مدیریتی برای اداره استان وسیع و پهناوری چون خراسان بود که با مسائل و مشکلات عدیده خارجی و داخلی روبه رو بود.مشکلاتی از قبیل تجاوزات و قتل و غارت مکرر سرحدات و شهرهای مرزی وحتی مشهد توسط قبایل ازبک و ترکمن و معضل آشوب‌ها و طغیان‌های دامنه‌دار نتیجه تحریکات نماینده کمپانی هند شرقی در هرات و افغانستان و هم‌چنین قدرت‌طلبی‌های بی‌حد وحصر خوانین وملاکین خراسان که هریک دارای پایگاه قدرتی خاص خود بودند و هر از چندی به هر دلیل سر به نافرمانی وشورش علیه استاندار ودولت مرکزی برمی‌داشتند. علی‌نقی‌میرزا خود متوجه ناتوانی وضعف خود بود، از این رو در سال 1239 ه.ق مشهد را به قصد تهران ترک نمود و از مقام خود یعنی استانداری خراسان استعفاء داد.
(۱*) - شاهان قاجار بر اساس خوی و خصلت قبیله‌ای و نظام طایفه‌ای خود کشور را اداره می کردند وآن را ملک طلق خود می‌دانستند و در این امر از ابزار زور وخشونت استفاده می‌کردند.
آنان این حق را برای خود قائل بودند که اختیار مرگ و زندگی همه اتباع کشور در دست آن‌هاست و در این راستا شاه به راحتی می‌توانست مال و منال و اهل و عیال هریک از رعایا را تصاحب کند و نه تنها شاه بلکه حکام مرکزی هریک از ایالات و استان‌ها نیز شکل کوچکی از رفتارها و عمل‌کردهای شاه بودند.
مردم چون برده‌ای در اختیار مطامع آن‌ها بودند و بار سنگین هزینه‌ها بر دوش آنان بود. آنچه در خور توجه است، این است که شاهان قاجار به جای توجه به جایگاه و مسئولیت خطیر خویش و پرداختن به امور مردم و عمران و آبادی کشور و دفاع از منافع ملی، صرفا توجه خویش را معطوف به امور شخصی و پرداختن به اسباب عیش و نوش و عشرت می‌نمودند و وقتی هزینه‌های دریافتی از مردم تکافوی نیاز آن‌ها را نمی‌نمود، متوسل به استقراض از دول بزرگ خارجی می‌شدند.
برای مثال هزینه‌های سفرهای فرنگ آنان، از محل استقراض خارجی تامین می‌شده است. از دیگر اشکالات وارده به دربار قاجار، وجود حرمسرای شاهان این سلسله بود. حرم‌سراهای فتح‌علی‌شاه و ناصرالدین شاه از نظر تعداد زنان مثال‌زدنی است و بر اساس گزارش های تاریخی در حرم‌سرای ناصرالدین شاه بیش از 200 زن بوده‌ که هر یک از آنان خود دارای تعدادی خدمتکار و ندیمه و کالسکه‌چی بوده‌اند.
مهم‌تر اینکه غالب این زنان در رقابتی تنگاتنگ سعی بر نفوذ و اعمال نظر بر دربار و درباریان داشته‌اند و آنان در مسائل مهم مملکتی مداخله می‌نمودند؛ حتی گاه سفرای دول روس و انگلیس برای پیش‌برد اهداف خود دست به دامان این قبیل زنان متنفذ حرم‌سرا می‌شدند.
مطلب دیگر ازدواج شاه‌زادگان قاجاری است که در دایره بسته خانواده‌های حکام و مقامات دولتی و صاحب‌منصبان قشون انجام می‌گرفته است و این وصلت‌ها برای خانواده‌های عروس و داماد ویا حتی برای تیره و طوایف آن‌ها حق ویژه ایجاد می‌نمود. از این رو بسیاری از پست‌ها و مناصب در همین چرخه دست به دست می‌شد و برای تصاحب این مناصب رقابت شدیدی بین در باریان و زنان و به تبع آن بین ایل و تبار وجود داشت.
هم‌چنین بدگویی، سخن‌چینی و سعایت از روش‌های معمول وابزارهای کارساز در بازار رقابت با هدف بیرون راندن حریف بوده است. گزارشات موثق تاریخی حاکی از به مزایده گذاشته شدن حکومت ایالت‌ها می‌باشد. در این راه هرکس پول و پیش‌کش و هدایای بیشتری می‌داد، برنده این مزایده بود و پس از برنده شدن در به‌دست آوردن منصب، فرد برنده مفتخر به دریافت لقب هم می‌شد. حکام علی‌الظاهر تابع و مجری اوامر و دستورات دولت مرکزی بودند؛ اما در اداره امور حوزه حکومتی خویش فعال مایشاء بودند.
پس از استقرار حاکم و صاحب منصب، مردم باید هزینه مزایده مقام را تامین می‌کردند و در این میان آن‌ها کمتر به فکر وظیفه ومسئولیت خویش در قبال مردم بودند و اگر هم اقدام و یا فعالیتی انجام می‌دادند، صرفا با نگاه حفظ موقعیت، جایگاه و منافع شخصی خودشان بوده است. حال اگر در این میان معدود کسانی هم بودند که عرق وتعصبی نسبت به امور کشور و مردم داشتند و می‌خواستند خدمتی بنمایند و منشاء اثر باشند، قابل‌تحمل نبودند و بسیار زود حذف می‌شدند.
صفحات تاریخ در آن دوره مشحون از این رفتارها است و بسیاری از خادمین یا گوشه‌نشین شدند یا مقتول گردیدند. در همین خصوص نقل قولی از امین‌السطان صدراعظم قاجاری خطاب به وزیر مختار انگلیس در تهران شاهدی است بر این ادعا که گفته : «از ما هیچ نوع میهن‌پرستی را انتظار نداشته باشید، چنین چیزی در بین دولت‌مردان ما وجود ندارد. در عوض تا بخواهید نفع شخصی، آز و شره فراوان است.»
از این که بگذریم کسی به سایر مسائل کاری ندارد، لذا وقتی حوادث و اتفاقات آن دوره را مرور می‌کنیم و برآنچه بر این مرز و بوم و مردمش گذشته است، نظر می‌افکنیم به عمق فاجعه‌ای که بر این ملت و آب وخاکش رفته است، پی می‌بریم و از میزان نالایقی‌ها، بی‌مبالاتی‌ها و خیانت‌ها آگاه می‌شویم.
منابع :رجال ایران - مهدی بامداد،وقایع خاور ایران - میرنیا،تاریخ تحولات اجتماعی ایران ترجمه تدین