حزب به مثابه بنگاه

دکتر عیسی چمبر رئیس دفتر سیاسی حزب ندای ایرانیان در همه موسسات و سازمان‌ها سه جریان اساسی باید مدیریت شوند: ۱- جریان مواد و محصول ۲- جریان اطلاعات ۳- جریان پول. اگر بخواهیم همین عبارت را در حزب به مثابه یک سازمان مشابه‌سازی کنیم آن‌گاه با توجه به کارکردهای اصلی حزب که ایجاد برنامه و تحلیل و نیز تربیت افراد برای نمایندگی کردن ایده‌های حزب و اداره جایگاه‌های سیاسی است، می‌توانیم راجع به این سه جریان توضیح دهیم:

جریان افراد: حزب باید در خصوص افراد (به‌عنوان یکی از محصولاتش) برنامه‌ریزی کند که چگونه از سطوح هواداری وارد حزب می‌شوند و طی چه فرآیندهایی در نهایت حزب را در جایگاه‌های انتخابی یا انتصابی نمایندگی می‌کنند؟ به‌عنوان مثال مکانیزم‌های آموزش، ارتقا و ارزیابی عملکرد و در نهایت معرفی و حمایت از نماینده‌های حزب مرتبط با این جریان اصلی و مدیریت افراد مرتبط با حزب هستند.

جریان اطلاعات: حزب باید درخصوص اخبار و اطلاعات به‌عنوان ورودی و ماده خام از سویی و تحلیل و برنامه به عنوان محصول حزب از سوی دیگر برنامه‌ریزی کند. چگونه می‌خواهد جامعه را رصد کند؟ با چه فرآیندها یا رسانه‌هایی می‌خواهد درباره مسائل اظهار نظر کند؟ چه برنامه‌هایی برای اداره شهر، منطقه یا کشور دارد؟ اینها به جریان اطلاعات حزب مرتبط است.

جریان پول: جریان پول به عنوان پشتیبان اصلی حزب در مدیریت دو جریان دیگر باید همیشه مد نظر باشد. تمام فعالیت‌هایی که در دو جریان نخست به آنها اشاره شد، نیازمند عملیات مالی خاص خود هستند. حزب چه درآمدهایی دارد؟ چه هزینه‌هایی در آن وجود دارد؟ ‌اینها مربوط به مدیریت جریان پول حزب می‌شود. طراحی نظام مالی حزب اگر چه درون جریان مالی قرار می‌گیرد اما عملا مدیریت دو جریان دیگر بدون آن ممکن نمی‌شود.

اولین اقدام برای طراحی نظام مالی یک حزب تعریف محل‌های درآمد حزب است که در این یادداشت بر همین موضوع تاکید می‌شود.

محل‌های درآمد احزاب

احزاب می‌توانند در مدیریت منابع خود درآمدهای زیر را مدنظر قرار دهند: در بسیاری از کشورهای دنیا، احزاب از دولت یارانه می‌گیرند. مبلغ وحجم این یارانه متفاوت است اما اغلب بستگی به تعداد اعضای حزب دارد. طبیعی است این روش مزایا و معایب خاص خود را دار دارد، حزب را وابسته به دولت می‌کند اما به جهت استفاده از منابع عمومی اتهام وابستگی به افراد ذی نفوذ و باندهای قدرت- ثروت در این حالت کمتر است. دریافت حق عضویت به عنوان یکی از مکانیزم‌های درآمد حزب در همه جا مطرح است. شاید بهترین شیوه تامین منابع حزب هم همین باشد. طبیعتا در احزاب کادر تعداد این افراد بسیار کم است اما دارای توان مالی بالا هستند؛ ولی در احزاب فراگیر با تعداد بسیار زیاد افراد با توان مالی متوسط یا ضعیف روبه‌رو هستیم.

کمک‌های مالی محدود از خارج حزب: حزب می‌تواند از کمک تعدادی از افراد بانفوذ و متمکن استفاده کند. البته در برخی کشورها، افراد نمی‌توانند بیش از حد معین در قانون به حزب کمک کنند. چرا که شائبه تاثیرگذاری بر معادلات قدرت پیش می‌آید. طبیعی است این روش که در ایران هم برای تامین مالی حزب و به‌ویژه در انتخابات استفاده می‌شود، اگرچه به راحتی قابل اجرا است اما به شدت احزاب را در موقعیت اتهام قرار می‌دهد. اتصال به شبکه هواداری: این روش اگرچه تکامل یافته روش بالا است اما بر شبکه وسیع هواداران تاکید می‌کند نه بر تعداد معدودی از افراد پولدار و با نفوذ.

در آخر هم می‌توان به روش ترکیبی اشاره کرد. یعنی همه این روش‌ها را در حزب با هم به کار بست. به نظرم در ایران هم می‌توان به ترکیبی از این راه‌حل‌ها برای طراحی نظام مالی حزب فکر کرد.

نکته‌ای کلیدی که در همه این روش‌ها به خصوص برای احزاب توده‌ای و فراگیر وجود دارد، مقیاس حزب است. در اقتصاد مفهومی داریم به نام economic of scale یا «صرف مقیاس». به این معنا که هر چه میزان تولید و اندازه کارخانه افزایش یابد، کارش صرفه بیشتری دارد. این قانون در احزاب هم حاکم است. احزاب اگر بخواهند با سلامت و شفافیت اقدام کنند حتما باید مقیاس اقتصادی داشته باشند. با تعداد زیاد عضو و هوادار به راحتی می‌توان از محل حق عضویت‌ها یا کمک‌های هواداران جریان مالی حزب را مدیریت کرد؛ اما حزب با تعداد اندک عضو و هوادار هر توجیهی داشته باشد، توجیه اقتصادی ندارد. بنابراین بر خلاف باوری که متاسفانه در بعضی از فعالان سیاسی هست که سختگیری در عضوگیری را نوعی مزیت برای حزب می‌دانند، حزب با تعداد اندک عضو با توجه به اینکه فعالیتش به صرفه نیست یا کاملا بی‌اثر شده یا به شدت مستعد آسیب می‌شود. بنابراین گام نخست اصلاح نظام مالی حزب بهبود مکانیزم‌های عضوگیری و گسترش کمی حزب است.