انتخاب نوشت: عبدالرضا داوری در صفحه فیس‌بوک خود خاطره‌ای را به نقل از محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری پیشین نوشت. در این خاطره به نقل از احمدی‌نژاد آمده است: «سال ۱۳۷۶ که مدرک دکترایم را گرفتم، مدام در ذهنم این درگیری بود که آیا بدون مدرک دکترا نمی‌توانستم در خدمت انقلاب باشم و آیا اخذ مدرک دکترا و عضویت در هیات علمی دانشگاه، برای رویکردهای شخصی‌ام بوده یا تلاش در مسیر انقلاب اسلامی؟»این دغدغه ذهنی تا سال ۱۳۸۰ با من بود. دهه فجر سال ۸۰ یک شب خوابی دیدم که این دغدغه‌ام را برطرف کرد. خواب دیدم با پژویی که آن زمان داشتم، در جاده هراز، از تهران به سمت شمال رانندگی می‌کنم و یک شیخ هم که البته نامش را نمی‌برم، کنارم نشسته بود.در جاده هراز گردنه‌ای هست که وقتی به آن گردنه می‌رسید، قله دماوند ظاهر می‌شود. وقتی به این گردنه رسیدیم و کوه دماوند رویت شد، ناگهان دیدم در وسط جاده ۳ صندلی گذاشته شده است، در دو صندلی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نشسته بودند و صندلی سوم خالی بود.پژو را کناری پارک کردم و به همراه شیخی که همسفرم بود به سمت امام و آیت‌الله خامنه‌ای رفتیم. من در کناری ایستادم، اما آن شیخ همسفر ما مدام تلاش می‌کرد تا روی صندلی سوم بنشیند که امام خمینی(ره) به او اجازه نداد. ناگهان امام خمینی(ره) رو به من کردند و با حالت تحکم گفتند: آقای دکتر احمدی‌نژاد! بفرمایید روی این صندلی بنشینید! این گفته امام خمینی(ره) باعث شد تا آن شیخ به کناری رود و من روی صندلی کنار امام خمینی(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای بنشینم.»در همین لحظه از خواب پریدم و دیدم که نزدیک اذان صبح است. از اینکه امام خمینی(ره) مرا در خواب با عنوان «دکتر احمدی‌نژاد» مورد خطاب قرار داده بود احساس کردم که تحصیلات دکترایم حتما در خدمت انقلاب اسلامی خواهد بود و همین خواب و خطاب امام خمینی(ره) باعث شد دغدغه چهار ساله‌ام پس از دوره دکترا برطرف شود.