در حالی که دولت مهار تورمی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اهداف اقتصادی پیگیری می‌کند، در محافل کارشناسی در مورد نقش عوامل مختلف در مهار تورم بحث‌های گسترده‌ای طرح می‌شود. بخشی از این مباحث بر نقش انتظارات تورمی در کنترل نرخ تورم تاکید دارند. استدلال این است که سیاست‌گذار اقتصادی می‌تواند از مسیر کنترل انتظارات تورمی از یکسو به مهار نرخ تورم کمک کند و از سوی دیگر هزینه‌های تولیدی سیاست مهار تورم را کاهش دهد، اما سوال این است که آیا انتظارات تورمی واقعا می‌تواند چنین نقشی در مهار تورم ایفا کند؟ از نظر نویسنده در بیانی کوتاه و صریح، پاسخ منفی است.
در واقع در اتخاذ سیاست‌های ضدتورمی و کاهش هزینه‌های تولیدی آن نمی‌توان روی کنترل انتظارات تورمی حساب ویژه‌ای باز کرد. در این راستا مهم‌ترین پشتوانه‌های عبور از انتظارات تورمی برای کنترل نرخ تورم در ادامه تشریح می‌شود.
۱- کنترل انتظارات نمی‌تواند پایه اتخاذ یک سیاست ضدتورمی باشد و این موضوع به ماهیت انتظارات تورمی و مکانیزم شکل‌گیری آن بازمی‌گردد. انتظارات تورمی نه با حرف شکل‌ می‌گیرد و نه در خلأ، بلکه انتظارات تورمی یک عامل درون‌زا است که براساس واقعیت‌ها شکل می‌گیرد؛ این واقعیت‌ها شامل شرایط اقتصادی - سیاسی حاکم و عمل سیاست‌گذاران است و نه حرف یا تعهد آنان. در واقع حرف‌ها، شعارها و تعهدات مادامی که با واقعیت‌ها پشتیبانی نشوند، به جز اثرات لحظه‌ای و بسیار کوتاه نمی‌توانند بر روند شکل‌گیری انتظارات تورمی عمومی موثر واقع شوند و در نهایت این واقعیت‌ها هستند که انتظارات را می‌سازند؛ بنابراین از آنجا که انتظارات تورمی عاملی درون‌زا است، نمی‌توان از آن به‌عنوان یک ابزار کنترل تورم استفاده کرد.
۲- در یک قدم جلوتر می‌توان بیان کرد که حتی اگر سیاست‌گذار بتواند بر روند شکل‌دهی انتظارات موثر واقع شود و آن را کنترل کند، نمی‌تواند بر اثرگذاری آن بر نرخ تورم به‌عنوان یک متغیر بنیادی اقتصاد تکیه کند. به‌عبارت بهتر اگر سیاست‌گذار تعهدی به یک نرخ تورم هدف بدهد و عموم مردم نیز این تعهد را باور کنند، اما سیاست‌گذار این تعهد خود را با عمل و سیاست متناسب با نرخ تورم هدف پشتیبانی نکند یا شرایط اقتصادی - سیاسی حاکم زمینه تحقق آن را فراهم نکند، نرخ تورم راهی را خواهد رفت که با واقعیت سیاست‌ها و شرایط حاکم متناسب است و در نهایت انتظارات نیز با واقعیت‌ها تطبیق خواهد یافت. در مقابل اگر سیاست‌گذار تعهدی به یک نرخ تورم هدف ندهد یا تعهدی بدهد که برای عموم مردم باورپذیر نباشد، اما عمل و سیاست متناسب با نرخ تورم مورد نظر خود را اجرا کند و شرایط حاکم نیز زمینه تحقق آن را فراهم کند، نرخ تورم باز هم راهی را خواهد رفت که با واقعیت سیاست‌ها و شرایط حاکم متناسب است و در نهایت انتظارات نیز با واقعیت‌ها تطبیق خواهد یافت.
۳- مساله سوم توجه دقیق به نقش انتظارات تورمی در تعیین هزینه‌های تولیدی سیاست‌های ضدتورمی و به‌طور مشخص سیاست پولی انقباضی است. در میان‌مدت و بلندمدت تقریبا اتفاق‌نظر وجود دارد که سیاست‌های ضدتورمی فارغ از نقش انتظارات، نه تنها هزینه تولیدی در بر ندارد، بلکه کاهش نرخ تورم می‌تواند به بهبود تولید نیز کمک کند؛ اما مساله بسیار مهم مربوط به هزینه‌های تولیدی سیاست‌های ضدتورمی در کوتاه‌مدت است. در این زمینه استدلال می‌شود اگر انتظارات تورمی مردم به سرعت با نرخ تورم هدف منطبق شود، هزینه‌های تولیدی سیاست‌های ضدتورمی حتی در کوتاه‌مدت از بین می‌رود و تورم هدف بدون ایجاد هزینه تولیدی قابل‌توجهی محقق می‌شود. اگرچه برخی رویکردهای نظری حدی در ادبیات اقتصادی این فرضیه را طرح می‌کند، اما رویکردهای نظری متعددی نیز خلاف آن را طرح می‌کنند. یک استدلال مهم مبتنی‌بر نقش چسبندگی‌ بازارها در دنیای واقعی اقتصاد است به نحوی که حتی اگر انتظارات تورمی در یک مسیر مشخص تعدیل شود، در دوره زمانی کوتاه‌مدت، چسبندگی‌ بازارها مانع تعدیل بخش واقعی اقتصاد منطبق با انتظارات تورمی‌شود و هزینه‌های تولیدی قابل‌توجهی ایجاد می‌شود، اما استدلال مهم‌تر مبتنی بر نقش نقدینگی به‌عنوان یک عامل تولید (سرمایه در گردش) و وسیله مبادله است. یک سیاست انقباضی پولی به معنای محدود کردن تزریق نقدینگی به اقتصاد است که این امر فارغ از انتظارات، فرآیند تولید بخش واقعی اقتصاد را در کوتاه‌مدت تحت‌تاثیر قرار داده و بنگاه‌های تولیدی با اثرات منفی کاهش نقدینگی در فرآیند تولید مواجه می‌شوند که این امر نیز تا زمانی که اقتصاد خود را با جریان جدید نقدینگی وفق دهد، هزینه‌های تولیدی قابل‌توجهی در کوتاه‌مدت برجای خواهد گذاشت.
مجموع مباحث مذکور دلالت سیاستی مهمی را در حوزه مهار تورمی در بر دارد و آن اینکه نباید در راستای سیاست‌های ضدتورمی بر کنترل انتظارات تورمی تکیه کرد. اول به این دلیل که انتظارات تورمی درون‌زاست و نمی‌توان از آن به‌عنوان یک ابزار کنترل تورم استفاده کرد. دوم به این دلیل که انتظارات از نقش موثری در تعیین مسیر نرخ تورم به‌عنوان یک متغیر بنیادی اقتصاد برخوردار نیست. سوم و از همه مهم‌تر آنکه تکیه بر کنترل انتظارات تورمی و این موضوع که از این مسیر می‌توان هزینه‌های تولیدی سیاست‌های ضدتورمی را در کوتاه‌مدت از بین برد، می‌تواند به توصیه سیاست‌ خطرناک انقباض شدید و سریع پولی به هدف مهار سریع تورم منتهی شود. انقباض شدید پولی در راستای مهار تورمی البته در شرایطی که رشد اقتصادی آهنگی صعودی و قابل‌قبول دارد، توصیه کاملا موجهی است، اما در شرایطی که آهنگ رشد اقتصادی کند است و اقتصاد در رکود قرار دارد، نه تنها هزینه‌های تولیدی بزرگی را در شرایط سخت اقتصادی تحمیل و رکود را تشدید خواهد کرد، بلکه این زمینه را فراهم می‌کند که فشارهای سیاسی و اقتصادی، پیش از به ثمر نشستن اهداف تورمی، عدول از سیاست انقباض پولی را رقم بزند؛ بنابراین تکیه بر واقعیت‌ها و توجه به هزینه‌ها و منافع سیاست‌های ضدتورمی در شرایط حاکم، مسیر هموارتر و مطمئن‌تری برای مهار تورمی در اختیار می‌دهد تا آنکه ساده‌انگارانه بر نقش بیش از واقعیت انتظارات تورمی تکیه کنیم.
عضو هیات علمی پژوهشکده پولی و بانکی