چالش‎های پیش روی  بنگاه‎های کوچک و متوسط
حسین محمدی* سرمایه‌گذاری بخش خصوصی از جمله محرک‌های اصلی رشد اقتصادی در تمام جوامع است و معمولا بخش خصوصی در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران با سرمایه‌گذاری در صنایع کوچک و متوسط می‌تواند کمک زیادی به فرآیند رشد تولید و درآمدسرانه داشته باشد. بنگاه‌های کوچک در بیشتر کشورهای جهان و ایران مهم‌ترین برنامه اجرایی برای دستیابی به توزیع عادلانه درآمد و ثروت، ایجاد اشتغال، افزایش بهره‌وری، رشد اقتصادی و نیز کارآمدترین شیوه کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی تلقی می‌شوند.

در ایران صنایع کوچک حدود ۹۰ درصد کل واحدهای صنعتی کشور را تشکیل می‌دهد و به‎طور متوسط ۴۵ درصد اشتغال بخش صنعت توسط صنایع کوچک ایجاد شده است.
برای بنگاه‌های کوچک می‌توان دو زیرگروه مهم و مجزا تعریف کرد. یکی بنگاه‌های کوچکی که نیازهای عمومی مصرف‌کنندگان را تأمین می‌کنند. اینگونه بنگاه‌ها معمولا ساختار سنتی داشته و اساسا بر فناوری‌های ساده استوار هستند. نوع دوم بنگاه‌های کوچک هستند که کالاها و مواد واسطه‌ای را برای صنایع بزرگ تأمین می‌کنند که این بنگاه‌ها از فناوری بسیار پیشرفته استفاده می‌کنند.
توجه و روی آوردن به رشد و گسترش صنایع کوچک، زودبازده و کارآفرین به عنوان یکی از راه‌های توسعه اقتصادی طی سه دهه اخیر همواره مورد توجه کشورهای توسعه‏یافته یا در حال توسعه بوده است.
نیاز به سرمایه اندک، بازده بالا و انعطاف‎پذیری، توجیه اقتصادی صنایع کوچک را بیش از پیش نمایان می‌کند. اما متأسفانه با وجود امتیازات چشمگیر و نقش مهم بنگاه‌های کوچک در توسعه اقتصادی کشورمان، موانع و مشکلات فراوانی برسر این بنگاه‌ها قرار دارد که متضرران اصلی این امر سرمایه‌گذاران هستند.
مزیت‌های نسبی برای سرمایه‌گذاری و تولید در نقاط مختلف کشور، وجود نیروی کار تحصیل‌کرده و جوان، تکنولوژی‌های کاربر از جمله مزیت‌ها و فرصت‌های پیش روی این صنایع در کشور است.
طی ۱۵ سال گذشته، نقش و جایگاه بنگاه‌های کوچک و متوسط، با وجود حجم کم سرمایه مورد نیاز و میزان اشتغال‌زایی فراوان آن‌ها در بخش صنعت و اقتصاد ایران، رو به کاهش بوده است و بنگاه‌های کوچک ایران قادر نبوده‌اند نسبت به بنگاه‌های بزرگ از مزیت نسبی در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور برخوردار باشند.
در مجموع، عمده موانع و چالش‌های پیش روی بنگاه‌های کوچک و متوسط ایران عبارت است از:
۱- موانع بازار مانند نوسانات عرضه و تقاضا و تغییرات شدید قیمت مواد اولیه و تجهیزات به دلایلی چون تورم و تحولات نرخ ارز.
۲- موانع مالی مانند مشکلات مربوط به ارائه ضمانت‎نامه‌های بانکی، تأخیر در دریافت درآمد حاصل از فروش، افزایش فشار نقدینگی.
۳- دسترسی نداشتن به انواع اطلاعات از جمله اطلاعات بازاریابی درباره بازارهای داخلی و خارجی، اطلاعات درباره وضعیت مالی و فناوری صنایع کوچک و متوسط برای کمک به سرمایه‌گذاران در انتخاب کسب‌وکارهای مناسب برای سرمایه‌گذاری، اطلاعات فنی و عملیاتی، اطلاعات درباره منابع تأمین مواد اولیه تولید و خریداران و غیره.
۴- سیاست‌های دولت مانند ناتوانی در ایجاد محیط توانمندساز برای بنگاه‌های کوچک و متوسط، موانع اداری برای اخذ عوارض.
۵- موانع و بوروکراسی‌های اداری در راه‌اندازی، تولید، مجوزهای تولید و صادرات و عوارض مختلف بر تولید.
۶-کمبود سرمایه و به‌روز نبودن فناوری‌ها و زیرساخت‌های لازم نرم‌افزاری و سخت‌افزاری در جهت توسعه فعالیت این بنگاه‌ها.
۷- مشکلات مختلف در زمینه بازاریابی محصولات تولیدی و عدم شناخت بازارهای مصرف.
تغییر سریع و گسترده فناوری تولید در دهه‌های اخیر و فاصله‌گرفتن از تولید انبوه در صنایع بزرگ و گرایش به سمت تولید انعطاف‌پذیر در صنایع کوچک و متوسط، هر چند توانایی رقابت فعالیت‌های صنعتی کوچک را افزایش داده و منجر به انتقال فعالیت‌های اقتصادی از صنایع بزرگ به سمت صنایع کوچک شده، لیکن این موضوع به معنای حذف صنایع بزرگ و جایگزینی آن با صنایع کوچک نبوده بلکه روند حرکت، به سوی تعامل هر چه بیشتر این دو با یکدیگر و در قالب یک زنجیره تولید بوده است. به‎گونه‌ای که تقسیم کار میان صنایع کوچک و بزرگ به شکلی صورت پذیرفته که آن‌ها به جای رقابت با هم، یکدیگر را کامل می‌کنند.
یکی از مهمترین مشکلات بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسط بحث تأمین سرمایه در گردش و نقدینگی جهت توسعه سرمایه‌گذاری است که معمولا شرکت‌ها تلاش می‌کنند با گرفتن وام و اعتبار این مشکلات را کاهش دهند اما گرفتن وام نیز محدودیت‌هایی دارد که حتی اگر بتوانند بنگاه‌ها بر مشکلات گرفتن وام از جمله ضمانت‌نامه‌های متعدد غلبه نمایند، مشکل اصلی یعنی بازپرداخت اصل و بهره وام‌های پرداختی بسیار جدی خواهد بود. به نظر می‌رسد ایجاد صندوقی برای تأمین مالی بنگاه‌های کوچک و زودبازده با نرخ کارمزد اندک و یا ایجاد یک بانک تخصصی در این حوزه بتواند تا حدی در رفع این مشکلات نقش ایفا نماید ولی حل بلندمدت مشکلات و تأمین مالی بهتر این بنگاه‌ها مستلزم حرکت به سمت بازارهای مالی کارامدی مثل بورس است که می‌تواند با هزینه اندک نقش مهمی در تأمین مالی این صنایع ایفا نماید.
بنگاه‌های کوچک و متوسط استان، با آسیب‌ها و مشکلات درون‌بنگاهی و برون‌بنگاهی متعددی مواجه هستند و تسهیلات و حمایت‌های مالی و غیرمالی انجام شده از بنگاه‌های مذکور در چهار حوزه مالی، فنی، بازاریابی، و مدیریتی ناکافی بوده و نتوانسته است راهگشای مشکلات بنگاه‌های مذکور باشد. رتبه‌بندی حمایت‌های دولت از دیدگاه مدیران شرکت‌های کوچک و متوسط نشان می‎‏دهد که از مدیران این بنگاه‌ها، حمایت‌های مالی دولت در درجه اول اهمیت قرار دارد و حمایت‌های مدیریتی، بازاریابی و فنی در رتبه‌های بعد است. با توجه به اینکه استان خراسان در زمینه تولید انواع محصولات و فراورده‏های غذایی، صنعتی، دارویی و بهداشتی در کشور دارای مزیت نسبی است و برخی محصولات آن از جمله زعفران، پسته و موارد مشابه ارزش صادراتی بالایی دارند، در مجموع می‌توان گفت اگر سرمایه‌گذاری در جهت ارتقاء کیفیت این تولیدات انجام گیرد، توان رقابت در داخل کشور، منطقه و بازارهای جهانی می‌تواند برای تعداد زیادتری از این محصولات ایجاد و توسعه یابد.
* دکترای اقتصاد و بازاریابی، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد