زنجیره اقتصادی سینما غلط است

گروه فرهنگ و هنر- شایان ربیعی: در میان هنرمندان فعال در حوزه تئاتر، سینما، تلویزیون و ادبیات، بی‌شک کسی که نامش بیشترین بسامد را در همه این مدیوم‌ها دارد، بهاره رهنما است. او هم بازیگری کرده، هم کارگردانی و هم نویسندگی. خودش می‌گوید اصلا فمنیست نیست، اما فمن وجودش بالا است، بر همین اساس در همه کارهایی که تا کنون انجام داده، همیشه نوعی زنانگی وجود دارد. رهنما به واسطه همین فعال بودنش بارها هم از سوی برخی افراد مورد هجمه قرار گرفته است، اما مقاومت کرده و سعی کرده است تا از آنچه خود تلاش برای ایجاد جامعه‌ای سالم تر و شاداب‌تر برای زنان می‌داند، دفاع کند. او این روزها نمایش «انگار در چشم‌های تو اسب می‌دود» را به نویسندگی سهراب حسینی و کارگردانی طاها ذاکر در سالن تئاتر مکتب تهران روی صحنه دارد. این تئاتر اولین تجربه کارگردانی و نویسندگی ذاکر و حسینی است. آنچه در زیر می‌خوانید کوتاه شده یک گفت‌وگوی درازآهنگ درباره تئاتر، زندگی، ادبیات و جامعه است.


در حوزه سینما و تئاتر شما را بیشتر به تجربه‌گرا بودن می‌شناسند! با این وجود سوالی که می‌توان مطرح کرد این است که به‌عنوان یک بازیگر پرتجربه چه در سینما و تلویزیون و چه در تئاتر، به نظرتان ریسک نبود که در کاری بازی کنید که اولین کار کارگردان و نویسنده‌اش باشد؟


خب ببینید این بیست و چهارمین تئاتر من است که کار می‌شود. اگر پیش بیاید خیلی به ندرت سینما و تلویزیون کار می‌کنم و بیشتر وقتم را صرف تئاتر می‌کنم. اما درباره سوالتان باید بگویم که اتفاقا به نظرم آنها ریسک بیشتری کردند. چون برای تئاتری که تجاری نیست و بفروش نیست، انتخاب بازیگری مثل من که تجربه‌ام از آنها در اجرای تئاتر بیشتر بود، می‌توانست باعث بروز ناهماهنگی‌هایی بشود و مدیریت کار را دشوار کند. از این جهت می‌گویم که تیم اجرایی تئاتر «انگار در چشم‌های...» اگرچه یک تیم حرفه‌ای و کاربلد بود اما در لحظاتی هم به نظر می‌رسید که آماتور است و خب همه اینها می‌توانست ریسک انتخاب یک بازیگر چهره را بیشتر کند. اما به هر حال سرانجام کار به خوبی پیش رفت و همه ما سعی کردیم با بیشترین هماهنگی ممکن کار را به اجرا برسانیم.


شما به‌عنوان بازیگر، کارگردان و نویسنده در همه حوزه‌های فعالیتی خودتان به نوعی پیش‌برنده یک نگاه زنانه هستید، می‌خواهم از این بخش گفت‌وگو بیشتر به این موضوع بپردازیم.

البته این را حتما باید بگویم که کارهایی که می‌نویسم و کارگردانی می‌کنم، مطلقا فمنیستی نیست و فمن است. شاید یک مثال راحت‌تر منظورم را برساند. ببینید وقتی آقای حاتمی‌کیا از جنگ فیلم می‌سازد، نتیجه کارشان بسیار قابل توجه می‌شود و در جامعه سینمایی هم سر و صدای زیادی دارد، اما وقتی ایشان می‌آید و فیلم دعوت را می‌سازد که کلا فیلمی غیرجنگی است، نتیجه به عنوان یک فیلم متوسط است و دیده نمی‌شود.


در چنین فضایی هم باید بگویم من هم دنیای زنانه را می‌شناسم و فمن وجودم زیاد است. در بیشتر کارهایم سعی کرده‌ام که نگاه خودم را به‌عنوان یک زن ارائه کنم و البته خیلی وقت‌ها هم بوده که از ترس اینکه نکند کارم خیلی شخصی یا زنانه شده باشد، از بعضی از دوستان و آشنایان کمک گرفته‌ام تا متن‌ها را متعادل‌تر کنند. مثلا در اولین کاری که کارگردانی کردم؛ «این تابستان فراموشت کردم» که فرمت داستان خیلی زنانه است از دو نویسنده مرد خواستم متن را ببینند که اگر جاهایی کار خیلی به سمت زنانه بودن غش کرده است، آن را متعادل کنند. این اتفاق هم افتاد و چند تغییر در متن اصلی ایجاد کردیم و از قضا کار خیلی بهتر شد.


این را قبول دارید که این روزها تئاتر بیشتر از هر هنر دیگری یک وجه زنانه به خود گرفته است؟

بله و البته به نظرم دلیلش این است که مدیوم تئاتر برای حرف‌هایی که ما داریم مدیوم مناسب‌تری است. زنجیره اقتصادی غلط در سینما باعث شده تا بیشتر فیلم‌ها به سمت کمدی حرکت کند. در این شرایط دیگر سینما یک رسانه مناسب برای بیان برخی حرف‌های جدی نیست. مثلا چقدر رخشان بنی اعتماد می‌تواند و فرصت دارد که در این شرایط به‌طور جدی به موضوع‌های مختلف از جمله زنان بپردازد؟ اما تئاتر خوشبختانه عرصه‌ای است که این امکان را فراهم می‌کند. اصولا مشارکت‌های سیاسی-اجتماعی از بعد از دولت اصلاحات در جامعه زنان ما بیشتر شده است. دختران و زنان جامعه ما تلاش دارند تا مشارکت بیشتری در جامعه داشته باشند و خوشبختانه این فضا در دولت کنونی توانسته است محدودیت‌های دولت قبل را برطرف کند. من اصلا فمنیست نیستم اما طبیعی است که همچون یک زن در جامعه‌ای که دارم می‌توانم حرف بزنم و نقصان‌هایی را که در بدنه جامعه وجود دارد، بازنمایی و بیان کنم. طبیعی است که زن ایران در جامعه ما یک موجود چندوجهی است؛ از طرفی صبح تا عصر می‌رود سر کار و عصر بر می‌گردد و باید دیگ قورمه سبزی را برای چند نفر میهمان روی اجاق بگذارد. هم مادری می‌کند و هم همسری و هم کارمندی و...


راه روشنی را برای آینده در پیش رو می‌بینید؟

واقعیت این است که با توجه به فعالیت‌هایی که در اینستاگرام دارم و مواجهه‌هایم با دیگران، به نظرم می‌رسد که برای زمینه‌سازی لازم برای اینکه بتوانیم جامعه‌ای سالم‌تر و شاداب‌تر برای زنان ایجاد کنیم، راه دور و درازی در پیش داریم. متاسفانه حتی قشری که معمولا خود را به عنوان مثلا روشنفکر و متفکر و اندیشمند و... معرفی می‌کنند بیشتر از سایر اقشار جامعه که ادعایی ندارند، با حضور زنان در بخش‌های مختلف جامعه که قانونا ممکن و مقدور است، مخالفت و مقاومت می‌کنند. بارها پیش آمده که من را در محیط رسانه‌های اجتماعی خطاب قرار داده‌اند که پس کی به زندگی‌ات می‌رسی، پس کی غذا می‌پزی، پس کی فلان و بیسار. آن هم نه مردم عادی، بلکه کسانی که نامی دارند و ادعای روشنفکری و... هم اینها باعث شده است که با این اوضاع خیلی به آینده امیدوار نباشم؛ اما به هر حال به فعالیت‌های خودم ادامه می‌دهم. من خیلی عاشق شعرم، به طرز بیماری واری به شعر علاقه دارم. بیمار پیدا کردن شاعران تازه و استعدادهای جدید هستم. سهراب حسینی، نویسنده این تئاتر را هم از همین راه شناختم، او اصالتا یک شاعر است. به نظر من چیزی که می‌تواند جهان را از وضعیت الان نجات بدهد، شعر است.