سیاستمداری در قامت یک ادیب
«قائم‌مقام فراهانی» ادیب، سیاستمداروصدراعظم محمدشاه قاجار در ششم تیرماه 1214 ه. ش به قتل رسید.

میرزا ابوالقاسم زیرنظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداول زمان را آموخت. در آغاز جوانی به خدمت دولت درآمد. بعد از مدتی کار در تهران به تبریز نزد پدرش که وزیر آذربایجان بود، رفت. چند صباحی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی مشغول شد و در سفرهای جنگی با او همراه شد. پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت، نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگ‌های ایران و روس شرکت داشت.


میرزا ابوالقاسم بعد از مرگ پدرش به امر فتحعلی‌شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب سیدالوزراء و قائم‌مقام یافت و به وزارت نایب‌السلطنه ولیعهد ایران رسید. قائم‌مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یک سال وزارت در اثر تلاش مخالفانش به اتهام دوستی با روس‌ها از کار برکنار شد و سه سال را در تبریز به بیکاری گذراند. پس از سه سال خانه‌نشینی، در سال 1204 هـ. ش میرزا ابوالقاسم دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب‌السلطنه منصوب شد.


قائم‌مقام که در اوایل جنگ دوم روس و ایران دوباره وارد دستگاه نایب‌السلطنه شده بود، مشاور او شد.

جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید و در ماه ربیع‌الثانی سال ۱۲۰۶ هـ. ش قوای روس به فرماندهی «گراف‌پاسکوویچ» به تبریز رسید. شاه، قائم‌مقام را خواست، از او دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیارنامه عقد صلح به نام ولیعهد، روانه تبریزش کرد. میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، تلاش فراوانی کرد و ضمن معاهده، حمایت تزار را نسبت به خانواده عباس میرزا جلب و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در میان فرزندان او تثبیت کرد.


عهدنامه ترکمانچای در 1206 ه ـ. ش به خط قائم‌مقام تنظیم و امضا شد که از جمله نقاط سیاه زندگی او است قائم‌مقام که خود حامل نسخه‌ای از عهدنامه بود، به تهران آمد و درباره آن توضیحات لازم را داد و شش کرور تومان(سه‌میلیون‌تومان) غرامت را که مطابق عهدنامه باید به دولت روس پرداخت می‌شد، گرفت و بار دیگر با سمت پیشکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد. چندی نگذشت که فتحعلی شاه در سال 1213 ه.ش در اصفهان درگذشت. روز ۱۴ شعبان بود که محمدشاه وارد تهران شد، مجددا مراسم تاج‌گذاری برگزار کرد و قائم‌مقام در منصب صدراعظم مشغول مملکت‌داری شد.


محمدشاه مرد ضعیف‏النفسی بود و قائم‌مقام در اداره امور مملکت به رای او کمتر توجه داشت. وی در مقام صدارت اعظمی، شاهزادگان خودسر قاجار را با خشونت و زور رام کرد. قائم‌مقام با همه هوش و کفایت، کاردانی، قدرت تقریر و تحریر، درایت در امور اجتماعی و سیاسی و احاطه عجیب بر ادب فارسی و عربی، مردی خودپسند و مغرور بود که در پیشبرد مقاصد خود از هیچ اقدامی خودداری نمی‌‏کرد و در این راه، دوست و دشمن نمی‌‏شناخت. این ویژگی‌ها موجب شد قائم‌مقام در بین طبقات مختلف مردم، محبوبیتی درخور نداشته و در میان درباریان نیز مورد حسد و بغض باشد، آنچنان که به بدگویی از وی نزد شاه می‌پرداختند و آرام آرام زمینه بدگمانی شاه قاجار به وی را فراهم آوردند. این‌چنین بود که سرانجام حاج میرزا آقاسی موفق شد در دومین سال سلطنت محمدشاه فرمان قتل قائم‌مقام را از وی بگیرد.


قائم‌مقام فراهانی علاوه بر تبحر و نام‌آوری در عرصه سیاست و کشورداری، در شعر و ادب نیز صاحب‌نظر بود، چنانکه از پیشروان سبک جدید ادبی ایران به‌شمار می‌رفت و آثاری چون «منشآت و مکاتیب قائم‌مقام» را از خود بر جا گذاشت. وی بیش از هر چیز مرد سیاست و عمل بود و نویسندگی او نیز به ایجاب ضرورت کار بود، نه از راه تفنن یا هنرنمایی. او نوشته‌های خود را غالبا سرسری و با عجله انشاء کرده و قلم می‌زد، با این همه «منشآت» او از ذوق و حسن سلیقه سرشار است.