ناپدیدها
علی ضیائی صفحات روزنامه‌ها، برنامه‌های زنده خبری، سایت‌های این طرفی و آن طرفی هر روزه اخباری منتشر می‌کنند که مخاطب اصلی آن ما مردم نازنین هستیم یا حداقل روی سخنشان با ما است. اما نکته مهم آن است که با این اخبار چه کنیم. شوکه شویم؟ فقط بخوانیم و بدانیم؟ آگاه شویم؟! بخندیم و بگذریم؟! ناراحت شویم و افسوس بخوریم؟ یا....؟! اصولا ما مردم نازنین چرا اخبار و حواشی آن را پیگیری می‌کنیم؟ اصلا چه نوع خبری برای ما جذاب است که تیتر یک روزنامه یا بخش خبری باشد تا بنشینیم پای آن رسانه و وقت بگذاریم؟!

برش اول
ماه گذشته بانک ملی تصمیم گرفت در راستای گسترش خدماتش سرویس پیامک اطلاع رسانی را به خدماتش اضافه کند، اما در یک قدم غافلگیرکننده و با این پیش‌فرض که همه دارندگان حساب این سرویس را که رایگان هم نبود طلب خواهند کرد، ۱۰ هزار تومان از حساب کلیه دارندگان برداشت کرد. این هزینه خدمات پیامکی بانک بود. هر چند بسیاری از بانک‌ها این سرویس را رایگان به مشتریان‌شان می‌دهند، اما هستند بانک‌هایی که برای آن حق سرویس می‌گیرند. منتها در لحظه افتتاح حساب شما فرمی پرمی‌کنید که در صورت تمایل این مبلغ را بپردازید. این بار رسانه و خبر بانک را وادار کرد که شرایطی فراهم کند عده‌ای که این سرویس را نمی‌خواهند پولشان را برگرداند و به‌گونه‌ای این سرویس اختیاری باشد. هرچند باز هم اعلام مدت زمان یک ماهه برای انصراف از سرویس که با تصمیم مدیران بانک به شما داده شده است باز هم خیلی اختیاری به نظر نمی‌رسد، اما به هر صورت این بار خبر برای ما مردم نازنین آگاهی بخش و کارگشا بود.

برش دوم
سرویس اینترنتی هر کدام از اپراتورها را که فعال کنید یک قبض عجیب و غریب آخر ماه تحویلتان می‌دهد تا متوجه شوید باید از بسته‌های اینترنتی ماهانه استفاده کنید. یعنی اول هزینه می‌کنید بعد متوجه می‌شوید که چطور باید هزینه کنید. البته همه می‌دانیم که دانستن و آگاهی هزینه دارد ولی این نوعش فقط مربوط به دانسته‌های مخابراتی است. بعد از آن که بسته اینترنتی خود را فعال کرده و استفاده کردید آخر ماه یک پیامک برای شما ارسال می‌شود با این مضمون که اگر تمایل به حذف این سرویس دارید اینگونه عمل کنید. اینجا هم ساز و کار طوری تعریف شده که شما از این خدمات در آینده استفاده خواهید کرد مگر اینکه انصراف دهید. در مورد اینترنت‌های روی خط تلفن یا وایرلس نیز در ابتدا شما یک طرح را می‌خرید و بعد وقتی برای تمدید آن به سایت مربوطه مراجعه می‌کنید متوجه می‌شوید طرحی را که قبلا انتخاب کردید دیگر موجود نیست و اگر همان حجم و سرعت سابق را می‌خواهید مجبورید از شرایط دیگری استفاده کنید که ممکن است اعتبار قبلی شما را هم که در حساب کاربری‌تان بوده کنسل کند. در این موارد خبری معمولا در رسانه‌ها نیست و در نتیجه ما مردم نازنین هم واکنشی به خبر نداریم.


برش آخر
یک عدد مثلا 3 و حالا صفرهایی که شمردنشان هم کار سختی است. حالا بگویند این پول ناپدید شده یا مثلا اختلاس شده است. ما مردم نازنین چه حسی باید داشته باشیم؟! حالا به این توجه کنید که بسیاری از بانک‌ها میزان مبلغی در کارت شما نگه می‌دارند که بین 2 تا 10 هزار تومان متغیر است. با این شکل یک رقم مانده حساب می‌دهد و یک رقم مانده قابل برداشت. حالا فکر کنید که آن بانک یک میلیون حساب از این دست داشته باشد. اگر 10 هزار تومان نگه داشته باشد، 10 میلیارد تومان غیرقابل برداشت نزد بانک دارید و با این سوال ساده که چند نفر از ما مردم نازنین وقتی از حساب بانکی خاصی استفاده نمی‌کنیم برای دریافت 10هزار تومان می‌رویم و حساب‌مان را می‌بندیم؟! خلاصه که بعضی چیزها هست، اما در دسترس نیست و بعضی چیزها هم یک باره ناپدید می‌شود مثل سه هزار میلیارد تومان و البته این آخری دکل نفتی! واقعا ما مردم نازنین از شنیدن اینکه یک دکل نفتی ناپدید شده چه چیزی در ذهنمان شکل می‌گیرد؟ کریس انجل؟ دیوید کاپرفیلد؟ یا فیلم‌های اکشن و پلیسی؟ یعنی چی که یک دکل نفتی داخل آب ناگهان نیست. البته رسانه‌ها در کنار این خبر، خبر دیگری هم دادند که اصلا دکلی که صحبتش و مدارکش موجود است خریداری نشده است و پولش جای دیگری رفته که در این صورت هم باز هم دکل یا مابه ازای دکل نفتی ناپدید شده است.

بیرون قاب
این قدر رسانه‌ها این روزها اخبار رنگ و وارنگ از این سو و آن سو منتشر می‌کنند که واقعا حتی اگر خبرنگار هم باشید بسیاری از اخبار را در روز از دست می‌دهید. اما واقعا باید با بعضی از خبرها چطور برخورد کنیم؟ با تیتر یک دکل نفتی گمشده چه کنیم؟ و این اخبار عجیب و غریب تا کجا ادامه خواهد داشت؟