مهدیس مدنی

کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم

گردشگری ساحلی یکی از انواع طبیعت‌گردی است. حدود ۲۰درصد از مساحت خشکی‌های روی کره زمین حداقل از یک سو به ساحل مشرف هستند و به‌طور طبیعی محیط بسیار مناسبی برای توسعه گردشگری ساحلی دارند. شاید بتوان این امر را دلیل نرخ رشد بسیار بالای این گونه از گردشگری دانست.

استفاده از این نعمت خدادادی برای جوامع ساکن در این نواحی شغل و درآمد بسیاری به همراه داشته است؛ به گونه‌ای که حدود ۲۵درصد از درآمدهای صادراتی کشورهای حوزه اقیانوس آرام و ۳۵ درصد از درآمد حاصل از صادرات در کشورهای حوزه دریای کارائیب از طریق جذب گردشگران ساحلی تامین می‌شود. همین امر سبب شده تا فعالیت‌های تفریحی در این سواحل بیش از پیش گسترش یابند؛ تا جایی که امروزه هر کدام از مقصدهای گردشگری ساحلی می‌کوشند تا با ارائه مجموعه‌ای از فعالیت‌های تفریحی در ساحل و دریا، گردشگران بیشتری را به سوی خود جلب کنند. اما این گونه از طبیعت‌گردی که سابقه بسیار طولانی دارد یکی از انواع گردشگری انبوه بوده است؛ گونه‌ای از گردشگری که تبعات زیان‌بار آن دست‌اندرکاران این صنعت را بر آن داشت تا فکری به حال این معضل بکنند.

اصطلاح گردشگری جایگزین که پس از نخستین تلاش‌ها برای پایدار کردن این صنعت در ادبیات گردشگری رواج یافت، دریچه تازه‌ای به سوی این گونه از گردشگری گشود. به بیان دیگر دولت‌ها و جوامع کوشیدند تا با جایگزین کردن رویه‌های پایدار به جای قالب‌های کهنه، تکراری و ناکارآمد که اثرات منفی بسیاری از خود بر جای گذاشته بودند، سواحل را از یک بحران محیط زیستی برهانند. سواحل، طبیعت بسیار شکننده‌ و آسیب‌پذیری دارند و همین امر اهمیت حفاظت از آنان را دو چندان می‌کند. توسعه کنترل‌نشده و بدون برنامه‌ریزی در این نواحی برای سال‌های متمادی، چشم‌اندازهای زیبای ساحلی را به زشتی کشانده است و حیات بلندمدت گردشگری در این نواحی را تهدید می‌کند تا حدی که یک سوم این مناطق به‌دلیل احداث زیر ساخت‌های گردشگری و فعالیت‌های انسانی ناپایدار دچار فرسایش شدیدی شده‌اند.

در این میان سواحل اروپا با میزان ریسک ۸۶ درصد و سواحل آسیا با ۶۹ درصد پر خطرترین سواحلِ در معرض فرسایش هستند. از آنجا که گردشگری برای ادامه حیات خود به شدت به محیط زیست وابسته است، برقراری توازن میان فعالیت‌های گردشگری با ظرفیت تحمل طبیعت پیرامونی آن امری است که تنها در سایه مدیریتِ هم‌راستا با اصول و اهداف توسعه پایدار محقق خواهد شد. یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار، پایداری محیط‌زیست است. از آنجا که بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که طبیعت مقدم بر اقتصاد و اجتماع است - زیرا بستر تمامی فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی را تشکیل می‌دهد- می‌توان نتیجه گرفت که توجه به پایداری محیط زیست باید در همان گام‌های نخست توسعه و در مرحله برنامه‌ریزی مورد توجه قرار گیرد.

گردشگری پایدار؛ مرهم سواحل زخم خورده خزر

یکی از قطب‌های اصلی گردشگری ساحلی در ایران، سواحل جنوبی دریای خزر هستند. این سواحل همواره یکی از مقصدهای محبوب گردشگران داخلی بوده‌اند. نزدیکی این سواحل به پایتخت منجر شده این مناطق مقصد خوبی برای تعطیلات آخر هفته گردشگران نیز باشند. حجم زیاد تقاضا و گسترش فعالیت‌های توریستی و ساخت و سازهای بیش از اندازه در سواحل، فشاری بسیار بیش از توان اکولوژیک این زیستگاه بر آن وارد آورده و این طبیعت را با خطرات جدی مواجه کرده است.

در این میان نبود سیاست‌های مناسب برای توسعه گردشگری، فقدان مدیریت پایدار و عدم ارزیابی‌های محیطی دوره‌ای به وخامت اوضاع دامن زده است. ساخت و سازهای غیر استاندارد و کاملا مغایر با اصول حفاظت از محیط زیست و فعالیت‌های انسانی نامناسب، طبیعت این منطقه را با چالشی اساسی مواجه کرده و پایداری توسعه گردشگری در نوار ساحلی شمال کشور را زیر سوال برده است؛ این در حالی است که بخش اعظمی از اقتصاد محلی در شهرهای ساحلی شمال کشور به گردشگری وابسته است و ادامه این روند تخریبی تبعاتی فراتر از محدوده پایداری محیط زیستی در پی خواهد داشت.

به نظر می‌رسد دست یافتن به اصول توسعه پایدار تنها نوشدارویی است که می‌تواند مرهم این زخم باشد. برای رسیدن به این مهم نخستین گام پذیرش این نکته است که رواج گردشگری به شکل موجود در این نواحی از همه جهت به بن بست رسیده و ادامه آن به همین شکل و فرم به منزله ریختن زهر در کام اقتصاد، اجتماع و محیط‌زیست منطقه است. در این باره باید اذعان کرد که بسیار خوشحالیم که معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور بر ضرورت سیاست‌گذاری برای استفاده از ظرفیت‌های گردشگری سواحل دریای خزر تاکید کرده است. این گفته شاید شروعی باشد بر خاتمه این بی‌سروسامانی و ورود به ورطه مدیریت علمی به جای تصمیم‌های ضد و نقیض و غیر اصولی.

در دنیا مدل‌های بسیاری برای توسعه گردشگری در نواحی ساحلی وجود دارد. از آنجا که همواره گفته‌اند باید جهانی اندیشید و محلی عمل کرد، استفاده از این تجارب و بازخوانی روش‌های شناخته شده توسعه گردشگری ساحلی و هماهنگ نمودن آنها با شرایط بومی ایران می‌تواند به روش آزمون و خطا پایان دهد و چشم‌اندازی روشن از سال‌های آتی پیش روی برنامه‌ریزان بگذارد.

با توجه به شرایط محیط زیستی که امروز سواحل جنوبی دریای خزر با آن دست به گریبانند هر گونه توسعه‌ای بدون اصلاح و بازنگری در آنچه تا کنون به وقوع پیوسته است می‌تواند درمان اشتباهی باشد بر زخمی کهنه.