تعیین اهداف محدود

سعید مسگری

تحلیلگر اقتصادی

پس از اجرای ۱۰ برنامه توسعه قبل و بعد از انقلاب نظرات مختلفی پیرامون اجرای برنامه‌های توسعه در کشور وجود دارد، به‌طوری‌که تدوین و اجرای برنامه‌های توسعه تبدیل به بحثی مناقشه‌انگیز بین کارشناسان شده است. یکی از مباحثی که پیرامون برنامه‌های توسعه مطرح می‌شود لزوم تدوین و اجرای این برنامه‌ها است

با توجه به عدم موفقیت برنامه‌های توسعه در کشور ما، برخی کارشناسان با تدوین این برنامه‌ها به کلی مخالف هستند و تدوین آنها را مفید نمی‌دانند، حتی برخی بر این باورند که اجرای این برنامه‌ها نه‌تنها سودی عاید کشور نکرده است؛ بلکه خود مانعی بر سر راه توسعه کشور شده‌اند، اما از سوی دیگر عده‌ای نیز همچنان موافق تدوین این برنامه‌ها هستند و مشکل اصلی را در نوع نگارش برنامه‌ها و نحوه اجرای آنها می‌دانند. نگارنده بر این باور است که دلایل مخالفان برنامه‌های توسعه قابلیت پاسخگویی دارد و مشکل اصلی در نوع برنامه‌های توسعه و محتوای آنها و در مرحله بعدی در اجرای این برنامه‌ها است؛ بنابراین به جای صرف‌نظر کردن از برنامه‌های توسعه، باید به آسیب‌شناسی دقیق آنها پرداخت و با برطرف کردن مشکلات برنامه‌های توسعه در مرحله تدوین و اجرا احتمال موفقیت آنها را افزایش داد. از آنجا که پاسخگویی به دلایل مخالفان برنامه‌های توسعه نیازمند صرف وقت بسیار است از این موضوع صرف نظر می‌کنیم و در اینجا به بررسی یکی از دلایل عدم موفقیت برنامه‌های توسعه قبلی و ارائه پیشنهادی برای موفقیت برنامه ششم می‌پردازیم.

آسیب‌شناسی برنامه‌های توسعه در ایران نشان می‌دهد دلایل عدم موفقیت برنامه‌های توسعه را می‌توان در دو دسته کلی طبقه‌بندی کرد؛ دسته اول مربوط به مرحله تدوین برنامه و مشکلات ذاتی خود برنامه است و دسته دوم مشکلات مربوط به مرحله اجرای برنامه است. برای موفقیت برنامه در گام اول باید مشکلاتی که در مرحله تدوین برنامه وجود دارد را شناسایی و برطرف کرد و سپس به سراغ مشکلات اجرایی آن رفت. یکی از مشکلات مهمی که در تدوین برنامه‌های توسعه وجود دارد، مشخص نبودن اولویت‌های اصلی برنامه و تعدد بسیار زیاد اهداف است. با نگاهی به برنامه‌های توسعه به‌خصوص برنامه‌های اخیر مشاهده می‌شود که در این برنامه‌ها اهداف بسیار زیادی گنجانده شده است و در تمام حوزه‌ها و فصل‌های برنامه، قانون‌گذار اهداف بسیار زیادی را تدوین کرده است. این وضعیت در شرایطی که اولویت‌بندی برای اهداف وجود نداشته باشد و اهداف با توجه به اولویت‌های مشخصی تدوین نشده باشند بسیار بغرنج‌تر خواهد شد. درواقع برنامه‌های توسعه در کشور ما تبدیل شده‌اند به مجموعه‌ای از اهداف متنوع و متعدد در حوزه‌های مختلف که هیچ اولویت و ترتیبی برای آنها وجود ندارد. اهدافی که ممکن است هر یک در جایگاه خود بسیار مناسب و ضروری باشند، اما تعداد زیاد آنها سبب شده است که عملا دستیابی به این اهداف غیرممکن شود و مانعی جدی بر سر راه اجرای برنامه ایجاد شود.

برنامه‌های توسعه با توجه به زمان اجرای آنها، برنامه‌های میان‌مدت هستند؛ بنابراین باید دارای اهداف مشخص و معدودی باشند. تعدد اهداف در میان‌مدت خود عاملی است که مانع دستیابی به اهداف می‌شود. برای تعیین اهداف معدود و انتخاب چند هدف خاص از بین تعداد زیادی هدف، باید ابتدا اولویت‌های برنامه را مشخص کرد. زمانی که برای تعیین اهداف محدودیتی نداشته باشیم و هر تعداد هدف را در برنامه قرار دهیم چندان نیازی به تعیین اولویت‌ها وجود ندارد اما زمانی که از بین تعداد زیادی هدف بخواهیم تعداد اندکی را برای برنامه تعیین کنیم باید حتما در گام اول اولویت‌های برنامه را مشخص کنیم؛

بنابراین برای موفقیت برنامه‌های توسعه باید ابتدا اولویت‌های کشور در حوزه‌های مختلف در پنج سال آینده مشخص شود و سپس با توجه به این اولویت‌ها، در حوزه‌های مختلف هدف‌گذاری انجام شود. در این صورت می‌توان به موفقیت برنامه و دستیابی به اهداف آن امیدوار بود. برای موفقیت برنامه ششم توسعه نیز ضروری است به این نکته مهم توجه شود و با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور در انتهای دهه چهارم انقلاب، اولویت‌های کشور مشخص شود و با استفاده از این اولویت‌ها در هر حوزه هدف‌گذاری انجام شود؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود در برنامه ششم توسعه برخلاف برنامه‌های قبلی، تنها دو یا سه هدف در حوزه‌های مختلف مشخص شود و جهت‌گیری برنامه دستیابی به این دو، سه هدف باشد. برنامه ششم توسعه باید برنامه‌ای با هدف‌های معدود و اولویت‌دار باشد و از هدف‌گذاری‌های متعدد و متنوع اجتناب شود.

اما سوال اساسی که در اینجا مطرح می‌شود ملاک و معیار تعیین اولویت‌های برنامه ششم است. برای تعیین اولویت‌ها باید ملاک و معیار مناسبی در نظر گرفته شود و اولویت‌های برنامه در حوزه‌های مختلف، بر حسب آن تدوین شود. با توجه به آنکه برنامه ششم توسعه همزمان با اجرای برجام در کشور اجرا خواهد شد، برنامه‌ای برای پساتحریم خواهد بود و باید با رویکردی متناسب با این دوران تدوین شود. درواقع برنامه ششم باید به‌گونه‌ای تدوین شود که کشور را در راستای استفاده از فرصت‌های پساتحریم حرکت دهد. از این رو اولویت‌های این برنامه باید بر اساس دوران پساتحریم تدوین شود؛ به‌طوری‌که ملاک تعیین اولویت‌های برنامه استفاده حداکثری از پساتحریم باشد.

به‌عنوان مثال یکی از اولویت‌های کشور پس از برداشته شدن تحریم‌ها، جذب سرمایه‌گذاری خارجی است بنابراین باید یکی از اولویت‌های برنامه ششم توسعه تلاش برای برطرف کردن موانع جذب سرمایه‌گذاری خارجی باشد و در حوزه کسب‌و‌کار باید اولویت بهبود شاخص فضای کسب‌و‌کار مدنظر قرار بگیرد. یا در حوزه حمل‌و‌نقل باید اولویت اصلی ایجاد زیرساخت‌های مناسب برای رفت و آمد سرمایه‌گذاران خارجی و نقل و انتقال تجهیزات و تکنولوژی باشد. با اجرای توافق، رفت‌و‌آمد تجار خارجی به کشور افزایش خواهد یافت. اگر فرودگاه‌های ما ظرفیت این افزایش را نداشته باشند، دچار مشکل خواهیم شد؛ بنابراین باید اولویت حمل‌و‌نقل بهبود زیرساخت‌ها برای دوران پساتحریم باشد. در حوزه‌های دیگر نیز باید به همین شکل با رویکرد استفاده بهینه و حداکثری از دوران پساتحریم اولویت‌های کشور تعیین شود. با چنین نگاهی است که می‌توان برنامه ششم را تبدیل به نقشه راهی برای پساتحریم کرد.