فاطمه رمارم- اگربخواهیم نیازهای بشر از دوران اولیه پیدایش تا آینده بی‌انتها رابرشماریم بی‌شک مواردی وجود دارد که در زمره اصلی‌ترین نیازهای بشر به حساب می‌آیند و نمی‌توان آنها را حتی به طور موقت از ملزومات زندگی آدمی حذف کرد. با این وصف می‌توان آب وغذا،سرپناه یا همان سکونتگاه و پوشش را به‌عنوان اولین دسته الزامات زیستی و مواردی چون ارتباطات و تعامل، حمل‌ونقل و جابه‌جایی و تجارت یا همان تبادل تولیدات را می‌توان به عنوان دومین دسته الزامات اساسی بشر دانست.در یک بررسی اجمالی می‌توان به راحتی دریافت که با پیشرفت جوامع بشر در تمامی حوزه‌ها شاهد تحولاتی در این بخش نیز بوده‌ایم به نحوی که بشر همواره به دنبال حذف یا کاستن عاملی به نام زمان در جابه‌جایی‌ها بوده و در مواقعی که شرایط جابه‌جا‌یی کالا و مسافر در حد ایده‌آلی بوده توانسته است، سایر امکانات و ملزومات اجتماعات بشری را در هر نقطه‌ای فراهم کند. با این توضیح و با شکل‌گیری زندگی شهری به شکل مدرن امروزی مساله جابه‌جا‌یی نه تنها کم اهمیت نشده، بلکه با گسترش شهرها حساسیت آن دو چندان شده و حتی آرام‌آرام به یکی از نیازهای اولویت دار بشر تبدیل شد.امروز نیز با شکل‌گیری شهرهای بزرگی که کلانشهر نامیده می‌شوند جابه‌جا‌یی کالا و مسافر درون‌شهری به چالشی جدی مبدل شده است به نحوی که می‌توان جابه‌جا‌یی مسافر را پاشنه آشیل کلانشهرها دانست؛ چراکه می‌تواند تاثیرات مثبت یا منفی در تمامی بخش‌های دیگر مربوطه داشته باشد.با این حال اگر بخواهیم به تجزیه و تحلیل این عنصر اساسی کلانشهر مشهد بپردازیم باید بگوییم که ضعف چشمگیر حمل‌ونقل عمومی در این شهر موجب شده است تا بخش‌های دیگر زندگی ساکنان این شهر دچار مشکل شود. همانگونه که اشاره شد جابه‌جا‌یی سریع و آسان همواره دغدغه بشر بوده و هست و این دغدغه در کلانشهری چون مشهد با حساسیت بیشتری احساس می‌شود حال اگر کمی به گذشته برگردیم خواهیم دید که با توجه به موقعیت خاص مشهد به لحاظ قرار داشتن مرقد مطهر امام هشتم شیعیان در این شهر و ورود مسافر و زائر قابل توجه به این شهر مذهبی از گذشته‌های دور زیرساخت‌های حمل‌ونقل عمومی نه تنها متناسب با نیاز آن ایجاد نشده است که تا زمان راه‌اندازی قطار شهری مشهد در چند سال اخیر، نگاهی کاملا سنتی به مساله جابه‌جایی مسافر در این کلانشهر حاکم بوده و حتی راه‌اندازی دیر‌هنگام و البته کم‌ظرفیت قطارشهری نیز نتوانسته است مشکل جابه‌جا‌یی را در این ابرشهر مرتفع کند.آنچه مسلم است در جوامع پیشرفته همزمان با شکل گیری اجتماعات بشری زیرساخت‌های سفرهای درون شهری ایجاد می‌شوند و حتی در پاره‌ای از موارد نیازهای چند دهه آینده شهرها، مدنظر برنامه‌ریزان قرار می‌گیرد، چراکه با شکل گیری فیزیکی شهرها از یک سو و تثبیت فرهنگ رفتاری برای استفاده یا عدم استفاده از وسایل نقلیه شخصی از سوی دیگر، امکان ایجاد زیرساخت‌های مورد نیاز و متناسب از قبیل سیستم ریلی عملا از بین رفته یا به صورت ناقص و کند به مرحله اجرا در‌می‌آیند وعلاوه براین چالش جدی بعدی،مساله تغییرفرهنگ رفتاری است که بسیار زمانبر می‌باشد.متاسفانه طولانی شدن تصمیم‌گیری تا اجرای پروژه‌های کلان در کشور ما و به تبع آن در مشهد موجب شد تا قطارشهری نتواند نقش خود را در کاستن از ترافیک این کلانشهر بکاهد و همانگونه که اشاره شد تبعات کاستی‌ها و نقص درسیستم حمل‌و‌نقل عمومی در حوزه‌هایی چون آلودگی هوا، ترافیک و مشکلات جانبی از قبیل کمبود پارکینگ، حتی رونق شغل‌های کاذبی چون مسافرکشی و شاید اندکی در توسعه نامتوازن شهرتاثیرگذار باشد.از این‌رو به راحتی می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تخصیص یارانه‌های بالا به حمل‌ونقل عمومی برای کاستن از هزینه استفاده‌کنندگان، توسعه و تجهیز انواع سیستم‌های حمل‌ونقل درون‌شهری، ایجاد زیرساخت‌های ویژه و البته متناسب و حتی بیشتر از نیاز زمان حال از جمله اصلی‌ترین نیازهای تصمیم‌گیری و اجرایی مدیران و برنامه‌ریزان این حوزه است و با روند فعلی هیچ‌گاه سیستم حمل‌ونقل عمومی کلانشهرمشهد نمی‌تواند نیازهای ساکنان و مسافران این کلانشهر را مرتفع کند و هر روز بردامنه معضلات این سامانه معیوب افزوده می‌شود چرا که سرعت رشد شهر و جمعیت مشهد بسیار بیشتر از سرعت گسترش حمل‌ونقل عمومی است.