بخش پایانی

نهاد‌های بر آمده از کنفرانس «برتون وودز» یا ملهم از آن امروز تا اندازه زیادی از نفس افتاده اند. نظام پولی بین‌المللی، در پی تصمیم سال ۱۹۷۱ آمریکا مبنی بر قطع پیوند میان دلار و طلا، کاملا دگرگون شده و صندوق بین‌المللی پول امروز وظایف تازه ای را بر عهده گرفته که با وظایف اصلی آن شباهت چندانی ندارد. بانک جهانی به مهم‌ترین سازمان اعطاکننده کمک به توسعه کشور‌های فقیر بدل شده، اما در معرض انتقاد‌های فراوان است. سازمان جهانی تجارت نیز با بحران ناشی از شکست مذاکرات دور دوحه بر سر آزادسازی بازرگانی بین‌المللی روبه‌رو است. کشور‌های عضو «گروه بیست»، که پانزدهم نوامبر آینده در واشنگتن اجتماع خواهند کرد، حدود نود در صد تولید ناخالص جهان را در اختیار دارند. آیا هدف اصلی آنها اصلاح سه نهاد اصلی بین‌المللی (صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سازمان جهانی تجارت) یا نشاندن سازمان‌هایی تازه به جای آنها است؟

تردیدی نیست که جهانی شدن اقتصاد، فضایی را در جهان به وجود آورده که با فضای سال ۱۹۴۴ و نخستین دهه‌های پس از جنگ دوم شباهتی ندارد. با فروریزی شوروی و اردوگاه آن، بخش بسیار وسیعی از کشور‌های زیر سلطه اقتصاد دولتی به اقتصاد آزاد روی آورده‌اند. سرمایه‌داری ابعاد جهانی به خود گرفته و مبادله کالا‌ها و خدمات و سرمایه‌ها، تار‌های بی‌شماری را میان اقتصاد‌های گوناگون تنیده که پاره کردن آنها، اگر هم امکان‌پذیر باشد، به تکان‌ها و تنش‌های بسیار خطرناک منجر خواهد شد.اما نظام اقتصاد آزاد و اقتصاد جهانی شده، بر خلاف آنچه معاندانش می‌گویند، به معنای هرج و مرج و جنگل نیست. هیچ نظامی، به اندازه اقتصاد سرمایه‌داری، به روشن بودن «قواعد بازی» نیاز ندارد.

بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، به احتمال فراوان، ضرورت تدوین قواعد و پایه‌ریزی نهاد‌های تازه ای را پیش آورده است. نظام زاییده کنفرانس «برتون وودز» عمدتا زاییده اراده قدرت‌های آنگلوساکسون بود. قوانین و نهاد‌های حاکم بر روابط اقتصادی بین‌المللی در قرن بیست و یکم باید با مشارکت قدرت‌های تازه‌ای فراهم آید که اقتدار خود را به برکت روی آوردن به فلسفه اقتصاد آزاد به دست آورده‌اند و به حفظ دستاورد‌های آن پایبندند.