ریشه‌های اجتماعی- اقتصادی مشروطه
گروه تاریخ و اقتصاد: از جمله سیاست‌های قاجارها کاهش تدریجی قدرت ایلات و تغییر ترکیب جمعیتی ایران در پوشش توسعه شهرنشینی بود. افزون بر آن، اسکان تدریجی ایلات، تقویت دولت مرکزی، انجام اصلاحات نظامی، اختلاف اندازی همراه با گسترش رقابت و ایجاد دودستگی در بین ایلات از راه کشتن ایلخانان در مجموع امکان تسلط حکومت بر اکناف کشور را گسترش داد و به کاهش قدرت ایلات منتهی شد. در بعد اجتماعی، به علت اهمیت یافتن مواد خام کشاورزی، بخش زمینداری تقویت شد و دولت برای تامین هزینه‌های فزاینده خود همچنان به مالیات‌های زمین وابسته ماند. این امر هم جایگاه بزرگ مالکان را به‌عنوان یک طبقه مسلط تحکیم کرد و هم، در پی فشارهای فزاینده حکومت، آنها را ناراضی کرد و به سوی تهدید قدرت سوق داد؛ به همین سبب این طبقه نیز در کنار سایر ناراضیان به مشروطیت پیوستند.

توسعه تجارت داخلی و خارجی، شکل‌گیری طبقه متوسط شهری، پیوند مناطق مختلف کشور به همدیگر با توسعه راه‌ها و خطوط تلگراف، بانک، نهادهای نوین و... بر تعداد کارمندان و حقوق بگیران افزود. کتاب «چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه»، گویای افزایش تعداد بناهای عمومی، جاده‌ها، راه‌ها، پل‌ها، کاروانسرا‌ها، باغ‌ها، تلگرافخانه‌ها، مدرسه‌ها، سنگفرش‌ها، چاپارخانه‌ها، قراولخانه‌ها، مریضخانه‌ها، کارخانه‌ها، قنات‌ها، ارگ‌ها، کاخ‌ها، مسجدها و مانند آنها است. این گزارش نمایانگر چگونگی شهرنشینی و ایجاد نهادهای جدید و بناهای نوین و همچنین نیازهای جدید است که همگی در حال تغییردادن چهره ایران و به تبع آن به هم ریختن مناسبات اجتماعی کهن بود.

از دیگر پیامدهای اجتماعی ناگوار تاثیر تمدن غرب، تقسیم جامعه ایران به دو قطب متضاد بود؛ اقلیت توانگر و نوگرا و اکثریت فقیر و سنت‌گرا؛ هر یک دیگری را به دیده تحقیر و تنفر می‌نگریست. این آن را بیسواد، نادان، سنتی، عقب‌مانده و خرافه‌پرست می‌خواند و آن، این را فرنگی‌مآب، غربزده، و بی‌دین می‌دانست. این‌گونه جامعه ایرانی که روزگاری مردمش با هم صمیمی و مهربان بودند دچار تفرقه، سردرگمی، پریشانی و آشفتگی شد. به این ترتیب، براساس الگوی کارکردگرایی، تعادل جامعه سنتی و به‌هم پیوسته ایران، در پی دگرگونی و تغییر اجتماعی ناشی از ورود روش‌ها و ارزش‌های غربی از هم گسست و از متن آن جریان‌های فکری و سیاسی و طبقات و گروه‌های گوناگون اجتماعی، با آرمان‌ها و نگرش‌های متفاوت، پدید آمد که جذب و هضم آنان توسط حکومت قاجار ناممکن بود؛ درنتیجه زمینه برای انقلاب بیش از پیش فراهم شد.

بخشی از یک مقاله، نوشته علیرضا ملایی‌توانی